;
coinex

آیا یک بیماری خود ایمنی نادر موجب ناشنوایی فرانسیسکو گویا شده است؟

آیا یک بیماری خود ایمنی نادر موجب ناشنوایی فرانسیسکو گویا شده است؟

ممکن است، یک بیماری خود ایمنی نادر موجب ناشنوایی نقاش شهیر اسپانیا شده باشد. از فرانسیسکو خوزه گویا همواره به عنوان پدر هنر مدرن یاد می شود. گویا در دهه 1790 مبتلا به یک بیماری مرموز شد که علاوه بر ناشنوایی تاثیر زیادی در آثار آینده او گذاشت که اغلب آنها تمی تاریک و مالیخولیایی دارند.

در پاییز سال 1792، زمانی که گویا 46 سال داشت، مبتلا به بیماری شد که پزشکان این بیماری را قولنج توصیف کرده اند. او با این بیماری مرموز مدت ها دست و پنجه نرم کرد و پس از دو سال دوباره توان خود را به دست آورد، گویا پس از درمان شنوایی خود را برای باقی عمر از دست داد.

اکنون رونا هرتزانو متخصص شنوایی در دانشگاه مریلند، می گوید، به ماهیت حقیقی این بیماری مرموز پی برده است. هر ساله، کنفرانس بالینی پاتولوژیکی در این دانشگاه برگزار می شود که در آن یک پزشک برای تشخیص بیماری شخصیتی تاریخی به چالش کشیده می شود، در سال های گذشته چهره هایی مانند چارلز داروین مورد بحث قرار گرفته اند.

پیش از کنفرانس امسال بدون اینکه هویت گویا فاش شود، جزئیاتی از بیماری و اطلاعات دیگر در اختیار هرتزانو قرار گرفت. نامه های باقی مانده از دوستان گویا نشان می دهد، او پیش از ناشنوا شدن از وزوز گوش خود شکایت می کرده است.

هرتزانو می گوید، گویا همچنین به سختی تعادل خود را حفظ می کرد و در نامه هایش نوشته که به بدون اینکه احساس افتادن کند، نمی تواند از پله ها بالا و پایین برود.

محققان می گویند، احتمالا فرانسیسکو گویا، به سندرم خود ایمنی سوساک مبتلا بوده است. بیماری که در آن سیستم ایمنی بدن فرد به عروق خونی کوچکی در مغز، شبکیه و گوش داخلی حمله می‌ کند. نشانه‌ های این بیماری می ‌تواند شامل سردرد‌های شدید، اختلال ذهنی، مشکلات روانی و از دست دادن بینایی، تعادل یا شنوایی باشد
محققان می گویند، احتمالا فرانسیسکو گویا، به سندرم خود ایمنی سوساک مبتلا بوده است. بیماری که در آن سیستم ایمنی بدن فرد به عروق خونی کوچکی در مغز، شبکیه و گوش داخلی حمله می‌ کند. نشانه‌ های این بیماری می ‌تواند شامل سردرد‌های شدید، اختلال ذهنی، مشکلات روانی و از دست دادن بینایی، تعادل یا شنوایی باشد

توهم و فلج

گویا مشکل دید داشته و از سردردهای شدیدی رنج می برد. او همچنین در هنگام بستری بودن، توهم و فلج های دوره ای را تجربه کرده است. گویا در سال 1775 در نامه ای به آکادمی سلطنتی سن فرناندو نوشت که به دلیل از دست دادن شنوایی اش دیگر قادر به تدریس نیست.

هرتزانو می گوید، از آنجایی که گویا شنوایی هر دو گوش خود را از دست داده است، به احتمال زیاد بیماری از مغز به گوش ها گسترش یافته است. عفونت هایی شبیه مننژیت یا سفلیس می توانند چنین کاری انجام دهند، اما این بیمارهی ها با شرایط او منطبق نیستند.

هرتزانو گفت: ” در شرایط ابتلا به سیفیلس، انتظار می رود پس از گذشت سال ها، برخی نشانه های تدریجی عصبی یا زوال عقل در فرد ظاهر شود، اما چنین چیزی در هیچ بخشی از زندگی هنرمند ما گزارش نشده است.”

در آن زمان، آنتی بیوتیک ها وجود نداشته اند، بنابراین، جان سالم به در بردن از مننژیت باکتریایی احتمالا موردی نادر بوده است. قرار گرفتن در معرض سرب می تواند به قولنج و ناشنوایی منتهی شود و معروف است که گویا رنگ سفید زیادی در آثار خود استفاده می کرده است. اما هرتزانو، احتمال مسمومیت با سرب را رد می کند، چرا که جدا از ناشنوایی، دیگر علائم بیماری گویا بهبود یافته اند.

هرتزانو، مشکوک به یک بیماری نادر به نام «سندرم خود ایمنی سوساک» است که از علائم آن می توان از توهم، فلج و از دست دادن شنوایی نام برد.

گویا در اواخر زندگی گوشه گیر شد و نقاشی‌ هایی ترسناک و نامفهوم با موضوعاتی دیوانه وار و جنون آمیز و فانتزی آفرید.دلیل این تغییر مسیر تاریکی و غم انگیزی تا همین اواخر ناشنوایی حاصل از مسمومیت پیگمنت ‌های رنگ‌ های نقاشی قلمداد می شد
گویا در اواخر زندگی گوشه گیر شد و نقاشی‌ هایی ترسناک و نامفهوم با موضوعاتی دیوانه وار و جنون آمیز و فانتزی آفرید.دلیل این تغییر مسیر تاریکی و غم انگیزی تا همین اواخر ناشنوایی حاصل از مسمومیت پیگمنت ‌های رنگ‌ های نقاشی قلمداد می شد

جادوگران و ارواح

در سندرم خود ایمنی سوساک، بدن فرد به عروق خونی کوچکی در مغز، شبکیه و گوش داخلی حمله می‌ کند. نشانه‌ های این بیماری می ‌تواند شامل سردرد‌های شدید، اختلال ذهنی، مشکلات روانی و از دست دادن بینایی، تعادل یا شنوایی باشد.

گویا از این بیماری جان سالم به در برد و در سال 1799 مجموعه ای از 80 نقاشی سیاه قلم را که در آنها ارواح، جادوگران و کابوس هایش را به تصور کشیده بود، منتشر کرد. اما جنیس تاملینسون، مورخ تاریخ هنری از دانشگاه ایالتی دلاورمی گوید، تم تاریک آثار بعدی گویا نتیجه بیماری او نبوده است.

او گفت: “معاصران او این آثار را آثاری تاریک و نتیجه یک ذهن افسرده نمی دانستند، آنها این آثار را همچون هجوی از خرافات آن روزگار می دیدند.”

گویا همچنان به نقاشی پرتره از مردم مادرید می پرداخت، سرانجام نقاشی او توجه دربار را به خود جلب کرد،  همین باعث راه یافتن او به دربار شد. تهاجم ناپلئون به اسپانیا در سال 1808، نقطه عطفی در زندگی او بود.

آیا فرانسیسگو گویا، امروز با توجه به داروهای موجود زنده می ماند؟ هرتزانو می گوید، به احتمال زیاد به گویا داروهای مدولاسیون ایمنی تجویز می شد. اما اگر این درمان ها ناموفق بودند، او در نهایت بازهم شنوایی خود را از دست می داد، مگر اینکه تصمیم می گرفت، ایمپلنت حلزون گوش دریافت کند.

هرتزانو توضیح داد: “ایمپلنت حلزون گوش روش بسیار ساده ای است و با برخی آموزش های حداقلی، او تا حد زیادی قادر به درک صحبت ها می بود.”

.

منبع: newscientist

ارسال برای دوستان در: واتساپ | تلگرام |






ارسال نظر