;
coinex

داستان واقعی قانون مورفی چیست ؛ قانونی که بد فهمیده شد!

احتمالا عبارت معروف قانون مورفی را زیاد شنیدید: “هر خطایی می‌تواند رخ دهد.” این عبارت به‌طریقی با سرنوشت‌باوری گره خورده است. اگر همه چیز به شکست ختم می‌شود، چرا باید تلاش کنیم؟ در واقع با گذشت زمان معنای قانون مورفی به کلی تحریف شده است، اما حقیقت قانون مورفی چیست؟

درست است که شخصیتی به نام مورفی واقعا وجود داشت و قانون مشهوری هم به نامش است، اما قانونی مورفی اصلا به معنای پذیرش شکست نبوده، بلکه نشانگر برتری‌جویی و تلاش برای موفقیت است.

قانون مورفی چیست

قانون مورفی از پایگاه نیروی هوایی ادواردز در جنوب کالیفرنیا نشات می‌گیرد، همان جایی که چاک ئیگر در سال ۱۹۴۷ با هواپیمای ” Bell X-1″، دیوار صوتی را شکست. در آن زمان، تیمی از مهندسان ادواردز در پروژه‌ای موسوم به ” MX981″ کار می‌کردند، پروژه‌ای که تحمل نیروی گرانش انسان هنگام کاهش سریع سرعت را اندازه‌گیری می‌کرد. مجموعه آزمایش‌های این پروژه به‌وسیله واگن موشکی که معمولا آدمکی روی آن سوار می‌شد، انجام می‌گرفت.

اما در بسیاری از آزمایش‌ها، جان پل استاپ، یک افسر پزشک نیروی هوایی که فردی خوش‌مشرب و شوخ بود، برای این کار داوطلب می‌شد. در اواخر دهه 1940، یک سرگرد نیروی هوایی و مهندس قابلیت اطمینان به نام ادوارد ای. مورفی جونیور (Edward A. Murphy, Jr) از آزمایش‌های تیم بازدید کرد.

جزئیات داستان متفاوت است. اما بهترین و جامع‌ترین روایت از قانونی مورفی متعلق به محقق و نویسنده کتاب تاریخچه قانون مورفی نیک ت. اسپارک است که بیش از 50 سال بعد از این اتفاق، با شاهدان عینی مصاحبه کرد. آنچه که به طور کلی روی آن توافق شده این است که مورفی آن روز آنجا بود تا یک دستگاه کشش‌سنج الکترونیکی را به مهندسان تیم تحویل دهد، اما دستگاه‌ خراب ‌شد و مورفی که کنترل اعصابش را از دست داده بود، بنا به ادعاها؛ زیردستانش را سرزنش کرد که:

اگر راهی برای اشتباه کردن وجود داشته باشد، آنها حتما مرتکب آن می‌شوند.

فردی که شکوه مورفی را به قانون مورفی بدل کرد، استاپ بود، یک افسر پزشک نیروی هوایی که زندگی خود را به خطر انداخته بود تا تئوری تیم را آزمایش کند. وقتی خبرنگاری در مورد خطر ذاتی پروژه پرسیده بود، گفته شده است که استاپ ادعا کرد که محرک تیم، اصلی موسوم به قانون مورفی بود.

بهترین و جامع‌ترین روایت از قانونی مورفی متعلق به محقق و نویسنده کتاب "تاریخچه قانون مورفی" نیک ت. اسپارک است
بهترین و جامع‌ترین روایت از قانونی مورفی متعلق به محقق و نویسنده کتاب “تاریخچه قانون مورفی” نیک ت. اسپارک است

به گفته استاپ، اشتباهات و خرابی‌ها یک واقعیت اجتناب‌ناپذیر در هر گونه کاری هستند و به‌جای اینکه این موضوع دلیلی برای ناامیدی باشد، مهندسان از این واقعیت برای انگیزه گرفتن و بهتر شدن استفاده کردند. تنها راه جلوگیری از فاجعه، پیش‌بینی هر اتفاق ممکن و برنامه‌ریزی برای آن است.

یک مهندس سابق پایگاه نیروی هوایی ادواردز به اسپارک گفته است:

قانون مورفی قرار بود این باشد که “اگر اتفاقی می‌تواند بیفتند، اتفاق می‌افتد،” نه اینکه “هر خطایی می‌تواند رخ دهد.”

خود مورفی هم در یک مصاحبه رادیویی در اوایل دهه 1980، اصرار داشت که در حقیقت منظورش مفهومی انگیزشی‌تر بوده است. این طرز فکر کار خود را کرد، آزمایش‌های پروژه MX981، نه‌تنها به هیچ سانحه‌ای منتهی نشد، بلکه این تحقیقات موجب انقلابی در ایمنی هوایی و جاده‌ها شد و برای مدتی استاپ را به سریع‌ترین مرد روی زمین تبدیل کرد.

مهندسان ادواردز موفق شدند، زیرا فرض نکردند که هر خطایی رخ می‌دهد، بلکه خطایی می‌تواند رخ بدهد و همین تفاوت بود که مفهوم عبارت را به کلی عوض کرد.

اخبار و مقالات دنیای علم را در تکراتو بخوانید

بیشتر بخوانید:

 

.

منبع: quartz

ارسال برای دوستان در: واتساپ | تلگرام |






ارسال نظر