;
coinex

ساعت پخش سریال آقای قاضی از شبکه دو [+خلاصه داستان]

مجموعه درام آقای قاضی به کارگردانی سجاد مهرگان از شبکه دو سیما روی آنتن می‌رود. در این مطلب به خلاصه داستان و ساعت پخش سریال آقای قاضی می‌پردازیم.

سریال «آقای قاضی» به تهیه‌کنندگی احمد شفیعی و بازی بهزاد خلج در نقش آقای قاضی، در ۴۲ قسمت 50 دقیقه‌ای تهیه و تولید شده است. داستان این مجموعه در فضای دادگاه روایت می‌شود و در هر قسمت به موضوعاتی که مردم در طول زندگی‌شان با آنها مواجه هستند، می‌پردازد.

شبکه دو سیما از اوایل شهریور ماه، به مناسبت ایام اربعین حسینی پخش مجموعه نمایشی ده قسمتی «جرس» را آغاز کرده بود. حالا با پایان این سریال، ادامه‌ی سریال تلویزیونی «آقای قاضی» از پنج شنبه ۱۶ شهریور ماه روانه آنتن شبکه دو خواهد شد. در ادامه، ساعت پخش سریال آقای قاضی ، زمان تکرار و خلاصه داستان این مجموعه تلویزیونی را با شما به اشتراک می‌گذاریم.

بیشتر بخوانید:

روز و ساعت پخش سریال زخم کاری 2 از فیلیمو [+ خلاصه داستان]

ساعت پخش سریال رحیل از شبکه سه [+خلاصه داستان]

ساعت پخش سریال آقای قاضی از شبکه دو

بر اساس جدول پخش برنامه‌های شبکه دو سیما، زمان پخش سریال آقای قاضی هر شب ساعت ۲۱:۱۰ است. اگر در این ساعت موفق به تماشای این مجموعه نشدید، ساعات ۲:۳۰ بامداد، ۱۰ صبح و ۱۶:۲۰ روز بعد که زمان تکرار سریال آقای قاضی از شبکه دو است، می‌توانید آن را دنبال کنید.

 ساعت پخش تکرار سریال آقای قاضی از شبکه دو
ساعت پخش سریال آقای قاضی از شبکه دو

یکی از اهداف سریال آقای قاضی این است که در قالب یک داستان نمایشی، به آموزش اصطلاحات حقوقی و زمان و نحوه استفاده از آن‌ها می‌پردازد.

بهزاد خلج، جعفر جمشیدی، مسعود بهرامی و تورج مهرزادیان (راوی) نقش‌های اصلی سریال آقای قاضی را ایفا می‌کنند. در کنار شخصیت‌های ثابت داستان، در هر قسمت این سریال بازیگران مهمان نیز به ایفای نقش می‌پردازند. امیر بشیرنژاد، پیمان قاسمی مقدم، امیرحسین طاهری، الله‌قلی نظری، شیوا سیفی، اردلان عماد، مریم عشقی، محمدنویدجلالیان، پوریا یوسفی، محمد تاج و علی جعفری برخی از بازیگران مهمان سریال آقای قاضی هستند.

سجاد مهرگان، کارگردان این مجموعه در مصاحبه‌ای درباره این سریال گفته بود: «ما در سری اول درگیری زیادی با مسائل بودجه‌ای داشتیم. این سریال طبق آمار صداوسیما حدود ۲۰ میلیون مخاطب داشت؛ این در حالی‌است که بودجه‌اش یک هشتم بودجه سریال‌های مرسوم است و بازیگر شناخته شده‌ای نداشت. با این حال «آقای قاضی» به خاطر قصه‌گویی توانست مخاطب زیادی را جلب کند و امیدواریم در سری جدید بتوانیم مخاطب بیشتری داشته باشیم.»

خلاصه داستان سریال آقای قاضی

پس از پرداختن به ساعت پخش سریال آقای قاضی از شبکه دو سیما، سراغ قصه‌ی این مجموعه درام مستند می‌رویم که بر اساس پرونده‌های واقعی به نگارش درآمده است.

 ساعت پخش سریال آقای قاضی,
ساعت پخش تکرار سریال آقای قاضی از شبکه دو

در هر اپیزود، دو فرد یا گروه شاکی و متشاکی (شکایت کیفری) یا خواهان و خوانده (شکایت حقوقی) وارد دادگاه می‌شوند و بعد از بیان مطالبشان، قاضی حکم را صادر می‌کند. موارد شکایت، موضوع‌های مختلفی مثل سرقت، ضرب و شتم، خیانت در امانت، آزار کلامی و دیگر مضامین حقوقی را دربرمی‌گیرد.

مهرگان کارگردان سریال آقای قاضی درباره‌ی داستان‌های آن گفته: «سریال آقای قاضی مستند نیست، بلکه سریالی نمایشی‌ست و فیلمنامه‌های آن با اقتباس از واقعیت نوشته شده‌اند یعنی ما پرونده‌هایی را که عموما مشکلات روز مردم هستند، از قوه قضاییه دریافت گرفتیم و به فیلمنامه تبدیل کردیم. همیشه دغدغه من بوده است که به مشکلات مردم به‌عنوان یک تیتر خبری یا صفحه حوادث نگاه نکنم، وقتی وارد دادگاه می‌شویم با موضوعاتی روبه‌رو می‌شویم که می‌توانیم از آن‌ها برای صفحه حوادث روزنامه استفاده کنیم چراکه موضوعاتی کامل و جذاب هستند اما ما سعی کرده‌ایم که از دل این موضوعات، درد مردم را ببینیم و به‌عنوان محتوایی تصویری به نمایش بگذاریم.»

عوامل تولید سریال آقای قاضی

  • سرپرست نویسندگان: سید محمد حسینی
  • انتخاب بازیگر و بازیگردان: کیومرث مرادی
  • مدیر فیلمبرداری: محمد رحیمی
  • مدیر صدابرداری: سعید احمدی
  • مدیر تولید: عباس فراهانی
  • دستیار اول کارگردان: میثم مهدوی
  • مدیر تدوین: پدرام بهرامی
  • مدیر پروژه: حسین فریدون‌جاه
  • مشاور قضایی: مهدی رنجگری
  • مشاور حقوقی: بهنام مبصری
  • طراح گریم: شهرام توانایی
  • طراح لباس: آیدا هاشمی
  • طراح صحنه و دکور: مرتضی شجاعی
  • برنامه ریز و دستیار کارگردان: فرید مرزوقی و سیاوش رمضانلو
  • مدیر تدارکات: مهرداد بابایی
  • عکاس: مجید قوامی

سوالات متداول

کدام بازیگرها در سریال آقای قاضی نقش‌آفرینی کرده‌اند؟

بهزاد خلج، جعفر جمشیدی، مسعود بهرامی نقش‌های اصلی سریال آقای قاضی را ایفا می‌کنند.

سریال آقای قاضی چند قسمتی است؟

این سریال در 42 قسمت 50 دقیقه‌ای به کارگردانی سجاد مهرگان ساخته شده است.

بیشتر بخوانید:

نظر شما درباره‌ی ساعت پخش سریال آقای قاضی چیست؟ نظرات خود را در بخش کامنت ها با تکراتو در میان بگذارید.

ارسال برای دوستان در: واتساپ | تلگرام |






ارسال نظر (20 نظر)

    اما اقاضی که دیشب اخرین قسمتش بود باید بریم بگردیم دمبال ایدهای دیگه ، این برنامه باعث میشد که من یک سری از خیالات واتفاقات یادم بیاد ، اگر این برنامه نبود شابد من بعضی چیزها رو یادم میرفت می گفتم در مورد مسائل مختلف توضیح نمیدادم بقیه هم نظرشون رو می گفتند اطلاعات بیشتر میشد ، به پیشرفت علم کمک می کرد خیلی چیزها رو یادم گرفتیم ، بعد این برنامه خوب تمام شد ناراحت شدم

    پاسخ

    عوامل صحنه در چینش صحنه دقت نکرده‌اند
    زیرا محل قرارگیری پرچم پشت میز آقای قاضی اشتباه است ، باید پرچم جمهوری اسلامی ایران سمت راست آقای قاضی و پرچم قوه قضاییه سمت چپ آقای قاضی باشد.

    پاسخ

    چشمام پر نور تر شده قبلش تیره تر میدیدم ، این خانم دیشبی اعتمادش رو ازدست داده بود ، اعتماد در زندگی مهمه ، ولی نباید زندگی رو سخت گرفت همه ی ما دچار اشکالات هستیم وفرشته نیستیم ، اگر دروغی گفته شده گذشت کنند البته مرد دیشبی زیاد دروغ گفته میشه با صحبت کردن ودادن اطمینان حلش کرد ، چیزی نیست که قابل حل نباشه خوبیش اینکه که اقا دوستش داره، ولی ترس از ، از دست دادن داره ، این ترس رو باید ازبین برد ، بعضی از خانمها واقایان زیاد اهل ایراد گرفتن هستند اگر راستش رو بگی جنجال به پا می کنند ، ولی باید ترس رو گذاشت کنار ماه یه شبه مشخص نشه دو شبه مشخص میشه اعتماد کم میشه ، این اقا حقوقش هم کم بوده مدیر نبوده ، این اقا میگه خانم به خاطر پست ومدیریت وحقوق من با من ازدواج کرده ، نگم ، ولی واقعیت خودش رو‌نشون میده ، امسالی مثل من گذشت زیاد دارند ولی همه کس اینجوری نیستند وحقوق پست ومدیریت براشون مهمه ، ممکن دختره از خانواده پولدار باشه ونتونه با حقوق کم زندگی کنه ، ادم فقیر بهتر کنار میاد ، اما شکایت دوم ، اما شکایت دوم : در مورد اشغال بردن از انباری وکتک زدن دزد بود ، داخل انباری کسی نباید چیزی ببری اونم بدون اجازه حتی اگر اشغال باشه ، نمی شه بری داخل ، کتک زدن دزد خوب، کتک میزنند ، یه جای دیگه در مورد کتک زدن دزد گفته شده اونم در پاورقی بوده ، یه عده مشروب خورده بودن مسموم شده بودن ، وگفتند تقصیر حکومت هست که مشروب رو ممنوع کرده ، اگر مشروب ممنوع نبود مشروب اصل به دست ما میرسید وما با مشروب قلابی مسموم نمی شدیم ، مشروب کلا غیر قانونی هست چرا چون در رانندگی اشکال ایجاد می کنه باعث میشه طرف عقلش رو ازد ست بده دست به کارهای بزنه ، از لحاظ پزشکی خوب نیست حالا بیان مشروب رو ازاد کنند به خاطر چند نفر که هوس کردن مشروب بخورند ومسموم بشن ، خوب نخورند ، مگه لازمه ، مگه خوبه ، مشروب نخورند ، مشروب چه خوبی های برای جامعه وخودشون داره که بخورند ، ممکن بگید در کشورهای دیگه مشروب ازاده به ما ربطی نداره که ازاده ، اونجا ازاد باشه اینجا نباید ازاد باشه ، هر کاری که کشورهای دیگه انجام دادن خوبه که ما تقلید کنیم ،مشروب باید ممنوع باشه حتی اگر در همه ی کشورها ازاد باشه در ایران باید ممنوع باشه ، چون خوب نیست همین ، تمام حرف اضافه نباشه ، اما افراد پشت سر یه عده مشکی داشتند بعضی ها لباس خط خطی ، از انباری هم دوچرخه ، برنج ، دزدیده بود

    پاسخ

    در این شکایت در مورد گذاشتن خود در جای ادمها گفته شد ، می گن باید با کفش دیگران راه بری تا بتونی درکشون کنی منم این رو قبول دارم ، یه زمانی قضاوت می کردم ولی خودم جای اون نبودم ، به مرور زملن متوجه شدم من اشتباه می کردم برای همین خودم رو جای دیگران می گذارم ، در این شکایت در مورد ارسال پیامک گفته شد ، اینجور افراد اخلاف افکن قابل اعتماد نیستند ، چرا برای این خانم پیا مک ارسال کنند دلسوزش بودن ، چیکار داشتن به زندگیش ، چیکار به گذشته شوهرش داشتند ، مریض بودن ، بهتره با اینجور ادمها رابطه نداشته باشی ، به اختلاف افکن اعتمادی نیست ، در مورد همسایه ما خانم اقاجان نگهداری ، اینجوری که من شنیدم معلوم نیست درست ویا غلط وممکن بقیه هم شنیده باشند ، به هر حال می تونید نشون همه ندید ، مطالبی که من می نویسم نشون همه ندید ، اینا واردذهن شده که من می گم ، بایدبره زیر دست روان شناس ، ویا بهداشت ودرمان ، البته مطالب عمومی رو میشه گفت ، اگر خبر باشه وهمه شنیده باشند میشه گفت ، اما خانم اقاجان نگهداری ، گفتند قبل از ازدواج ، صیغه بوده نگفته ، اگر نگفته لابد ترسیده بگه ، گفته روی ازدواجم تاثیر داره ویا اینکه فردی که صیغه کرده مانع از ازدواجش میشه ، به هر حال فعلا خانم اقاجان نگهداری هست وصیغه هم باطل شده ، البته احکام صیغه جداست ، این خانم چتد سال هست که همسر اقاجان نگهداری هست ، از خونه بیرون نرفته وبا کسی در ارتباط نبوده داره زندگیش رو می کنه ، اگر مشکلی نیست کلا صیغه رو فراموش کنند برند دنبال زندگیشون ، خانمه خوبیه ، زحمت کش ، زرنگه اینجور خانمی گیر اقاجان نگهداری تا ۱۰۰سال دیگه نمی یاد همه میگن اقاجان نگهداری شانس داشته ، اینجور خانمی گیرش نمی یاد چون سنش بسیار بالاست ، پولدار هم نیست ، سمت ومدیریتی هم نداره ، متوسطه ، اینجور خانمی گیرش نمی یاد شانس اورده ، همه می گفتند شانس اورده ، بهتره صیغه رو فراموش کنند این بچه بازی ها رو بزارند کنار صیغه باطل شده ویا می تونند باطل کنند ، برند دنبال زندگیشون ،

    پاسخ

    اقای قاضی ، دیشب کت وشلوار مشکی با پیراهن سفید پوشیده بود ، اما شکایت اول ، مردی بود که نگفته بود که قبلا چند بار ازدواج کردم ، ۳بار ازدواج کرده بوده ، مثل اقا محسن علی کرم که اسم خانمش پروانه هست ، بعضی ها می ترسند که اینجور موارد رو بگن ، تر س از دست دادن دارند ، کسی میاد خواستگاری من نمیدونم در مورد قرص اعصاب چی بگم ، اگر بگم طرف فرار کرده البته چاره ای نیست ، قبلا من قرص نمی خوردم ، ولی شبها در خواب راه میرفتم برادرم می گفت باید کسی اومد خواستگاری بهش بگی ، حالا این من فکر می کنم انچنان لزومی نداره ، در ایران اقایون به خواستگاری دختری میرند که از همه لحاظ بی عیب ونقص باشه ، حداقل برای من اینجوری ، یه اشکال کوچک ببینند خواستگاری ول شده ، انگار که خودشون معصوم هستند وبدون اشکال ، وضعیت در مورد خانمها هنوز بدتره ، خوب این اقا نگفته ، به قول خودش عاشق خانم بوده البته ما در ایران اینجور عشق وعاشقی ها رو از تلوزیون می بینیم ، در واقعیت یک مرد انچنان عاشق ودلبخاته خانمش نیست که قربون صدقه خانمش بره ، التماس کنه ، خانم صداش بالا باشه اقا هیچی نگه ، در واقعیت اینجوری نیست اینجور عشق وعاشقی ها که دیشب در دادگاه دیدید من در واقعیت انچنان نمی بینم ، البته استثنا , هم هست خانمه حقوق بگیر باشه مثلا پزشک باشه ، شاید اقا اینجوری قربون صدقه خانم بره ، این اقا از ترس نگفته ترسیده از دست بده ، البته این اقا چندین دروغ گفته وخانمش می ترسید دروغ های دیگه هم گفته بشه وخودش خبر نداشته باشه ویا دروغ گویی های بگه که بعدا خبر دار نشه از این ترس داشت ، تعداد دروغ ها زیاد بود ،اما موضوع برادر وزن برادر من فرق می کنه ، برادر من قبل از ازدواج رفته بود خواستگاری یک نفر قسمت نشده ، تا اسمش رو‌اورد خانمش ناراحت شد ، محدثه ناراحت شد برو با اون ازدواج کن ، چرا با اون ازدواج نکردی ، تو منو نمی خوای ،خوب هر کسی ممکن قبل از ازدواج عاشق چندین نفر شده باشه ، ویا اینکه خواستگاری چندین نفر رفته باشه وجور نشه ، ربطی به الان نداره خوب اون موقع که محدثه در کار نبوده ، برادر من علم غیب داشته با محدثه ازدواج می کنه خواستگاری کس دیگه ای نره ، علاقه مند به کس دیگه ای نشه ، این چه اهمیتی داره که برادر من قبلا خواستگاری کی رفته بوده ، خوب که چی ، این سوال کردن داره ؛ اگر هم بگی عصبانی میشه ، به هر حال در مورد طلاق ، اگر خانمی طلاق گرفته بشه بخواد ازدواج کنه دچار مشکل میشه می گن لابد قبلا مشکل داشته که طلاق گرفته الان می خواد چطور زندگی کنه ، در ایران طلا ق گرفتن ، هم تقصیر اقاست وهم تقصیر خانمه ، معمولا به طلاق گرفته گزینهای کمتری هست برای ازدواج ، در ایران این شکلیه ، البته طلاق در ایران مثل امریکا راحت نیست ، در روستاها یک نفر اگر به سیم اخر زده باشه که طلاق بگیره ، یعنی همسرش اینقدر مشکل اخلاقی داره ، یکی دوتا نیست کار به طلاق می کشه ، روستاییان پوست کلفتند بهمین راحتی طلاق نمی گیرند ، برای همین به فرد طلاق گرفته اعتماد ندارند ، مثل خارج نیست که طلاق گرفتن راحت باشه ، ممکن دعوای بشه وطلاق بگیرند ، اینجا اینجوری نیست،

    پاسخ

    افراد پشت سری هم لباس مشکی وسفید داشتند ، اما شکایت دوم ، یه بنده خدای بود که ایستاده بود وپاهاش مشکل داشت ، صندلی براش اوردن ، یه عده کارشون طوری هست که مجبورند مدام بایستند ویا مدام بنشینند ، من خودم همش راه میرفتم وبه افراد پشت کامپیتر می گفتم خوش بحال شما که نشستید ، اونا هم می گفتند برای ماهم راحت نیست که دائم نشسته هستیم ، افرادی مثل کارمندان بانک دائم نشسته هستند ، اریش گرها دائم ایستاده ، اما من می خواستم در مورد اشپزخانه بگم ، در اشپزخانهای امروزی ، همه چیز بالاست ومجبوری با ایستی کاری کنی ، ظرف شستن ایستاده هست ، غذا پختن ایستاده هست ، کارهای دیگه هم همین طور اشپزخانه ما شیر اب وگاز پایین رو زمینه قدیمی هست ولی خوبه ، بعضی ها کمرشون درد می کنه مثل معصومه در ظرف شستن مشکل دارند چرا چون کابینت وسینک ظرفشویی بالاست ، نوع جدیدش هست قابل تغیبر نیست ، کسی که در اشپزخانه هست باید مدام ایستاده باشه ، صندلی هم که بگذاره ، صندلی جابه جا نمی شه ویا باید صندلی رو جابه جا کنه ، کسی که پاهاش مشکل داره نمی تونه زیاد بایسته باید بشینه ، مادر خوده من و مادر محدثه عروسمان ، امنه خانم هاجی غلام ، اینا می خوان کارهای خونه رو انجام بدن دچار مشکلند البته وضعیت مادر من از بقیه بهتره ، اما نشستن فقط به این خاطر وارد ذهن نشده ، مربوط به نماز عید فطر هم میشه ، من بچه بودم رفتم برای نماز عید فطر ؛ رکعت اول چندین قنوت طولانی ، رکعت دوم بازم چندتا قنوت ، ثوابش زیاده ولی خوب طولانی هست ، اما در مورد متهم ، خودش وپدر ش مرتکب جرم شدن بدهکار بودن حاظر نبودن بدهکاری رو بپردازند ؛ پدرش که سنش بالا بود صدای جوانی داشت ، صداش به سنش نمی خورد برادر من که از رو صدا سن رو تشخیص میده فکر کنم به این پدر برسه ، دچار مشکل میشه ، صداش جوان بود سن بالا، ۲میلیارد بدهکاری داشتند حاظر نبودن بپردازند چون زشت میدانستند برن در خانه کوچکتر زندگی کنند وماشین ارزان تر زیر پا باشه ، در ایران بعضی وقتها ارزش ادمها به خونه وماشین هست ممکن فرد فقیر ارزش نداشته باشه ، ارزش به ماشین هست به خونه هست ، خواستگاری خوده من امده بودن اول نگاه به خانه می کردن ، اول خونه وماشین رو می بینتد در ایران این شکلیه ، متاسفانه ، مگر امام علی فقیرانه نمی گشت مگر ادم بدی بود که الان تمام ارزش ادمها شده خونه وماشین ، وادم فقیری مثل من ممکن بی ارزش باشه ، ظاهر بین هستند ، در اینستاگرام هم هست یک معظل شده تجملات ، جشن انچنانی ، ماشین انچنانی شده بدهکار بشن می خرند ، دیگه حق دیگران براشون مهم نیست ، می خوان ارزشمند جلوه کنند ، می خوان مورد احترام قرار بگیرند می خوان از حرفشون حساب ببرند می خوان کلی کامنت بدست بیارند ؛ شده با ماشین بقیه عکس می گیرند ، شده می گن ما رفتیم فلان کشور در فلان دانشگاه درس خواندیم ، برای همینه که من می گم شایدحرف من شنیده نشه ولی حرف ایلان ماسک شنیده بشه ، حرف من اگر از دهان ایلان ماسک بیاد بیرون شنیده میشه اما حرف من رو قبول می کنند اصلا ارزشی قائلند ، باید یک نفر مدرک امریکا داشته باشه تا حرفش رو گوش کنند باید امریکا بگه تا مسئولین ایرانی حرف گوش کنند بایدیک امریکایی بگه که یک مسئول ایرانی حرف گوش کنه ، در ایران که کسی صدای کسی رو نمی شنوه ، همه چیز شده خونه ، ماشین ، پست ، مقام ، همش شده ظاهر ،
    بعضی از خانمها طلا دستشون می کنند ، چندین طلا واستین رو بالا میزنند بقیه هم ببینند ، به قول عروسمان به افرادی که طلا دورشون زیاد هست بیشتر احترام قائلند ، بیشتر ارزش قائلند یه ادم فقیر ارزشش پایینه ، همش شده ظاهر حالا اون ادمی که خونه انچنانی داره ، ماشین انچنانی داره چقدر به کمک مردم میاد چقدر میاد ؟ که شما فقط ظاهر رو می بینید ، اینجور شده که در کشور همه چیز شده ریا ، خونه ، پول ، ماشین اخرین سیستم ، به خودمون هم رحم نمی کنیم برای رسیدن به این تجملات ، مگه ایلان ماسک در خانه کوچک زندگی نمی کنه کارهای بزدگی هم انجام میده ، از این لحاظ الگوی بدی نیست حداقل در ایران بعضی ها ببینند بد نیست ، بعد طرف شرم داره از زندان رفتن تو شرم داری که بدهکاری رو نپردازی اونوقت شرم زندان رفتن داره ؛ در مورد بدهکاری هم برادر دوم من یک در دادن بدهکاری مشکل داره ابن رو گفتم بخاطر اینکه ایشون هم دارد ذهن شده ، می خواد بدهکاری بده ، اول میگه خانوادم ، دوم میگه بدهکار ولی من برعکس ، اول می گم بدهکار دوم می گم خودم شده لباس نخرم وغذا نخورم این کار رو می کنم اول بدهکاری رو میدم ، اما برادر دوم من نه ، بعضی ها همین جورین

    پاسخ

    خوب داشتم می گفتم رسید به من گفتند اذرگون صبحانه بخر نوبت تو هست ، من رفتم مغازه یه خورده گوجه خریدم ، پنیر ، یه خورده خیار سبز خریدم ، یه خورده انگور خریدم ، کره ومربا خریدم ویادم نیست طالبی هم خریدم ویا نه ، تمام خریدهای که من کردم نصف قیمت صبحانه اونا نبود چرا چون اونا از رستوران برای تک تک بچها صبحانه خریده بودن، هزینش دوبرابر من شد ، من تنوع به خرج دادم ولی به قیمتها توجه کردم ، عروس ما متاسفانه به جای اینکه خودش یه غذای درست کنه بزاره جلو مهمان ، رفتند از رستوران کباب خریدن ، کباب گران، هزینش دو برابر میشه ، در مورد پخت گوشت مرغ وگوسفند بگم ، گوشت مرغ اگر چه از گوسفند ارزانتر هست ولی میشه باهاش خورشت درست کردوغذای خوشمزه ای از اب در میاد که همه دوست دارند ، اما عروس ما نزدیک به نیم کیلو گوشت مرغ رو میریزه داخل بادمجان تنها ، گوشت مرغ خراب میشه ، اشپزی بلده ومتاسفانه اقتصادی فکر نمی کنه ، من حرفس رو ازیک اشپزکره ای در فیلم شنیدم که گفت هنر اشپزی یعنی اینکه از بدترین وارزان ترین مواد بهترین غذا رو درست کنی ، هنر اشپزی یعنی این ، این نیست که ما بریم مواد غذایی گران بخریم ولی غذا انچنان خوشمزه نباشه

    پاسخ

    یه بار من گوشی همسایه رو گرفتم بزنم در پریز تلفن، اشتباهادوشاخه گوشی رو زدم در پریز برق ، گوشی تلفن همسایه سوخت،پریز برق وتلفن رو برادرم زیر هم گذاشنه بود اشتباه شد ، دعوا کردن در خواست خسارت کردن، گفتم گوشواره رو بفروشم خسارت رو بدم ، به هر حال گوشی دیگه ای براشون بردیم قبول نکردن ، مجبور شدیم اون موقع ۲۵تومان بدیم مادرم یادشه وگرنه من اینجور چیزها یادم میره ،

    پاسخ

    شکایت اول ، در مورد سقوط بر اثر گیر کردن بادبان بود ، که می گفت گواهینامه پرواز نداشته که من فکر کردم خلبان جت ویا هواپیما بوده که گواهینامه نداشته ممکن بقیه هم همین فکر رو کرده باشند ، بعد دیدم اینکه پرواز با بادبان هست ، کسی فکر گواهینامه رو نمی کنه ، اسم برادران رایت رو اوردن ، برادران رایت قبلا هم بودن ، اما در مورد لباسها ، قاضی کت مشکی با پیراهن سفید پوشیده بود ، منشی تمام مشکی ، چند نفر هم که پشت سر بودن ، مشکی پوشیده بودن، سفید ، وپیراهن خط خطی ، دو نفر هم کج نشسته بودن ، یکیش پیراهن مشکی داشت اون اخر بود یکیش هم فکر کنم پیراهن خط خطی داشت ، کت وشلوار خاکی هم یک نفر بود پشت سره متهم ،اما دیه ، در مورد دیه گفته شد ، بعضی هااهل دیه گرفتن هستند مگن خوب نیست دیگه اما می گیرند ، همسایه مااقای نگهداری با خلیل دعوا ش شده بود سره برداشت شن ، خلیل بر میداره با بیل بزنه تو سره اقای نگهداری ، اقای نگهداری هم دستش رو ، روی سرش می گذاره که بیل به سر نخوره می خوره در دستش ، دستش زخمی میشه کار به شکایت می کشه دیه می گیرند اما خانم خلیل ناراضی بوده، می گفته ماپول نداشتیم من قالی بافی کردم الان باید بدیم دیه ، به هر حال دیه گرفته شد

    پاسخ

    پشت سر هم من دوتا چادری دیدم ، ولی چشمام امشب کلاوروی این دونفر بود متهم‌وشاکی ، کمتر به پشت سر توجه می کردم ،

    پاسخ

    اما شکایت دوم ، شکایت دوم در مورد ، اجاره خانه بود ، بعضی ها مجرد راه نمیدن می گن مجردها کلی دوست دارند وهمه جور ادمی میارند خونه ، البته ایشون مهمونش چند روز بوده ماهم خونه برادرم میرفتیم مهمونی ، صاحب خونه کاری نداشت ، بعد متهم کت چرمی پوشیده بود ، کتش رو در اورد ، منم کت چرمی تن ایلان ماسک امروز دیدم ، در عکسش یود در صفحه اول گوگل ، ولی نگفتم بخاطر اینکه حسن ریوندی در مورد بازی با مورچه در دستشویی گفته بود من تازه شنیده بودم قبلا نشنیده بودم ، گفتم لاید ناراحت میشه کسی ، منم مانتو براق پوشیدم ، منم مانتو مشکی وسفید رنگ کلاغ پوشیدم ، کسی ناراحت نشه ، عکسش درگوشی برادرم هست ، من بار اول اسم کت چرمی ایلان ماسک رو اوردم منظوری نداشتم چون‌اومد در ذهنم ، بعد حیوانات جذاب هستند سال قبل هم من خودم جای چندین حیوان بودم ، جای دزد بودم ، جای قاتل بود م ، حتی جای داعشی هم بودم تمام ایناوارد ذهن شده بود؛ از طریق ترس ، وسولس ، افسردگی وارد ذهن شده بود ، تو ذهن داعشی هم فکر کنم من بودم ، سگ بود ، تمساح بود ، ادم خوب هم بود ، امسال بهتر شده ، یه سری چیزها عوض شده ، انواع تهمتها به من بود ، بخاطر اینکه در ذهن این وان بودم ، انواع مشکلات جنسی به من بود ، بخاطر اینکه در ذهن این وان بودم ، فقط ادم کشی بهم نسبت داده نشد ، بقیه چیزها نسبت داده شد ، امسال بهتر شده تازه ، من وصل شدم به داعش ، ذهن داعشی هم بودم ، چطوری ، وصل به سادیسم کردن ویا نه نمیدونم ، وصل به همه چی شدم راحت نبود ، جای من بودن انچنان هم‌راحت نیست

    پاسخ

    اقای قاضی : شکایت اول در مورد وسواس بود ، یه عده در ایران وسواس تمیزی دارند ومتاسفانه تعدادشون کم نیست ، ادمهای وسواسی هم خودشون رو اذیت می کنند وهم دیگران رو ، من خودم با این ادمها سره کله زدم وخدمات بودم مسئول تمیزی ، سه تا چهار نفر وسواسی در درمانگاه بود ، یک صبحانه رو من نزدیک به نیم ساعت ویا بیشتر اماده میکرد ،خیار سبز وگوجه رو با مایع ظرفشویی می شستم ، با دستکش پلاستیکی به ترتیب خورد می کردم ، دستکش پلاستیکی فقط بود اونم می گفتند این دستکش رو یکی دوبار استفاده کن ، دستکش های که در برداشتن شیرینی استفاده میشه ، لغزنده هست وزود پاره میشه ، خلاصه با این دستکش به سختی خورد می کرد نگاه می کردم روی بشقاب لک نباشه ، بعد میربردم براشون ، یک دستم به جارو بود ، روزی چندین دفعه چای درست می کردم وهر وعده باید دستهام رو می شستم ، دستام ترک برداشت ، زخم شد ، نشون هم دادم کسی اهمیت نداد حتی جلو مهمان هم دستکش دست می کردم که دست منو نمی بینند به هر حال یه عده وسواسی هستند ، در دوران کرونا وایتکس به همه جا می گفتن بزن ، جا کلیدی ، دستگیره ،کلید ، میز ، زمین ، اب خوری ، در دوران کرونا ، دست به ادم به ۱۰۰۰تا جا می خوره کجا رو ضد عفونی کنی ، از خونه میای بیرون ، دست به در می خره به پاشین می خوره به سوییچ می خوره ، به دیوار می خوره به کلید می خوره ، کجا رو ضدعفونی کنی یکی دوتا جا نیست ، درسته خوب ادم رعایت کنه ولی ادم بخواد در معرض بیماری کرونا قرار نگیره ووسواسیت بخرج بده اصلا نباید از خونه بیاد بیرون ؛ تازه همون داخل خونه هم احتیاج به غذا داره باید از بیرون براش بیارند من نمیدونم چطوری چین کنترل کرد تعداد افراد کرونا گرفته کم بوده ، قرنطینه رو اجباری می کنه ، مردم رو می ترسونه که رعایت کنتد کنترل کرد وگرنه بهمین راحتی نمی شه کنترل کرد

    پاسخ

    زبان بدن ، یکی از متهمان که فرقون دزدیده بود ، دوتا دستش رو پشت سرش گرفته بود ، کت وشلوار ابی داشت ، خوده من قبلا دستهام رو پشت سر می گرفتم ، طرز ایستادن ایلان ماسک هم وارد ذهن شده که من بعدا تصویرش رو نشون میدم ، این روز ها خودم هم همین جوری می ایستم ، البته این به این معنی نیست که من ایلان ماسک شدم ، ولی طرز ایستادن وارد ذهن شده ،

    پاسخ

    استفاده از درخت به عنوان دیوار وقطع درخت بوده در اینترنت می تونند پیدا کنند ، در واقعیت هست ، شکایت دوم در مورد جهیزیه بوده ، پول دادن بابت جهیزیه ولی کلاه برداری شده ، من دیروز گفتم به افراد حاظر در سالن توچه کنند مثل اینکه دیشب به افراد پشت سری توجه کردن ،یکیش شبیه به متهم بود ، افراد پشت سرمتهم وشاکی رنگهای مختلفی می پوشند ، زبان بدن مختلف دارند گاهی وقتها تصویرشون نشون داده میشه ، چندین نفر بودن ، یک پسر بود با لباس مشکی ،پشت سره متهم بود ، زبان بدن ، شبهای قبل بیشتر کت وشلواری بودن ، نمیدونم لباسها رو تغییر داده بودن ، ویا اینکه واقعا کت وشلولری بودن من توجه می کردم

    پاسخ

    اقای قاضی ، شکایت اول در مورد دزدیدن فرقون بود ، فرقون یک چرخ داره ، گفتم توجه کنید ، در مورد ساخت غیر قانونی خانه بود ، در فیلم پایتخت هم هست ، که می خوان خونه بسازند در جنگل ولی جلوشون گرفته میشه ، زن نقی شهردار بود مانده بود چیکار کنه ، خانه در زمین کشاورزی وغیر قانونی می سازند ، بعضی ها درخت رو به عنوان دیوار قرار میدن ، در ایران هست ، با درختان حریم درست می کنتد ، یه مسئول اومده بوده درخت قطع کرده بوده در حالی که باید درختان رو جابه جا می کردن نه اینکه چندین درخت رو قطع کنتد درصفحه گوگل قبلا دیدم ،

    پاسخ

    بینظیرترین پروژه ای که در طول این سالها از صدا و سیما و رسانه ی تلویزیون میتونست پخش بشه

    پاسخ

    الان که پخش نمیشه
    مگه الان نوروز نیست؟

    پاسخ

    سریال فوق العاده جالب و آموزنده ای هست. خوشحالم تو نوروز پخش میشه

    پاسخ

    مگه فقط تو فیلم قاضی هاتون قضاوت درست کنند وگرنه واقعیت که از این خبر ها نیست می‌دونم تایید نمیکنی نظرو

    پاسخ

    همیشه یک طرف دعوا برنده است و خوشحال ، و طرف دیگر بازنده و معلوم. قاضی بر اساس اسناد و مدارک قضاوت می کند.

    پاسخ