در این مقاله قصد داریم با توجه به فیلم فارسی های قبل از انقلاب تا شبهِ فیلم فارسی های بعد از انقلاب، نگاهی به جریان فیلم فارسی در سینمای اجتماعی ایران بیاندازیم.
سینمای اجتماعی از متنوعترین و قدیمیترین ژانرهای سینمای ایران است که همواره با استقبال نسبی تماشاگران روبرو بوده و در طول تاریخ سینمای ایران، آثار نسبتا متنوعی را در این حوزه به لحاظ فرم و محتوا شاهد بوده ایم؛ اما آثار شاخص و قابل توجه در این عرصه همواره کمتر از انگشتان دست بوده و عملکرد چندان قابل دفاعی در همه دوره ها به چشم نمی خورد.
قبل از انقلاب و در شرایطی که سینمای ایران در مرز ورشکستگی بود و سینما مخاطب خود را از دست داده بود، سیامک یاسمی با فیلمی نسبتا خوش ساخت اما تجاری با عنوان ” گنج قارون ” مجددا مردم را با سینما آشتی داده و خیل عظیمی از تماشاگران و علاقمندان را به سالن های سینما کشانده و فیلمش را در شرایط نسبتا خوبی به مخاطب ارائه داد و با فروش بالای خود در آن دوران، رکوردی قابل توجه به جای گذاشت.
در این فیلم هنرپیشه های معروف آن دوره که از ستارگان سینما محسوب می شدند از جمله محمد علی فردین، فروزان و تقی ظهوری که از بازیگران مورد علاقه مردم آن روزگار بودند به ایفای نقش پرداخته و لذا با توجه به قصه مورد علاقه مخاطب آن روز، در واقع با فروش بسیار بالای خود سینمای ایران را از ورشکستگی نجات داد.
فیلم فارسی و سینمای اجتماعی ایران پیش از انقلاب – محمد علی فردین در فیلم سینمایی گنج قارون
پس از آن، فیلمسازان بسیاری به سمت آن سوژه روی آورده و این قصه به عنوان الگویی در سینما مطرح شد و موج عظیمی از فیلمسازان متعدد شناخته شده، به سمت ساختن آثاری بر اساس داستان این فیلم اقدام نمودند.
در این زمان منتقدان سینما علی رغم استقبال مردم از این دسته آثار، به شدت واکنش منفی نشان داده و در برابر این جریان جبهه گرفتند. در همین دوران اصطلاح “فیلم فارسی” یا “سینمای آبگوشتی” رایج شد که تا امروز با ایجاد تغییراتی در پرداخت قصه ها، به حیات خود ادامه داده و همواره مخاطب خود را داشته است؛ هر چند که میزان مخاطب این گونه آثار و کلا سینمای ایران پس از انقلاب دچار افت بسیار شدیدی شد و سینما به نحوی پایگاه مردمی خود را از دست داد که البته امیدواریم موج جدید فیلم سازان جوان کشورمان بتوانند دوباره باعث آشتی مخاطبان هوشمند امروزی با سینمای ما شوند.
جریان فیلم فارسی قبل از انقلاب دارای تکلیف مشخص و روشنی بود و هیچگاه ادعای ارائه آثاری هنری را نداشت و تنها دغدغه پیش برندگانِ این جریان، گیشه و جذب مخاطب بیشتر برای فروش بیشتر بود.
سازندگان این آثار به هیچ وجه ادعای روشنفکری و خاص بودن را نداشته و قصد ارائه مفاهیم و مضامین عمیق فلسفی و اجتماعی و سیاسی را نداشته اند، و به قصه ای سرراست و ساده و عام اکتفا کرده و خب البته در حوزه تعریف شده خود، یعنی فیلم فارسی، موفق هم بوده اند، زیرا همانطور که پیش تر ذکر شد، باعث آشتی سینما با قشر عام بوده و از زوال سینما ممانعت نموده است.
در این آثار که در ژانر سینمای اجتماعی ایران قرار گرفته سعی میشد قصه ها و داستان هایی اخلاقی و آموزنده در حوزه زندگی فردی و اجتماعی به مخاطب ارائه شود و در تصویر نمودن این شخصیت ها همواره با وجود یک قهرمان و یک ضد قهرمان، منش و ویژگی های اخلاقی و آموزنده اشخاص به چالش کشیده میشد و در نهایت “نیروی شر” مغلوب “نیروی خیر” شده و اکثرا نیز دارای پایانی خوش بود.
وجود شخصیت های قهرمان و ضد قهرمان در فیلم های سینمایی اجتماعی دنیا – آلپاچینو – پدرخوانده
مهترین نکته در خصوص این آثار، همذات پنداری مردم با کاراکترهای این فیلم ها بوده زیرا اشخاص این فیلم ها از دلِ همین مردم برخواسته و به نوعی تماشاگر با تصویر خود در فیلم روبرو میشد و این مسئله نیز جذابیت بسیاری را ایجاد می کرد.
و اما سینمای اجتماعی ایران پس از انقلاب
سکانسی از فیلم سینمایی ابد و یک روز ، فیلمی در ژانر سینمای اجتماعی ایران
بعد از انقلاب اسلامی در ایران و برچیده شدن بساط فعالان عرصه فیلم فارسی و تغییرِ به ظاهر 180 درجه ایِ سینمای اجتماعی ایران و کنار رفتن اکثر هنرمندان آن دوره و روی کار آمدن هنرمندان جوان و پرشور با آثاری مواجه می شویم که در تب و تاب انقلاب ساخته شده و به شدت درگیر احساسات گراییِ ناشی از جو متغیر و بی ثبات کشور بوده که آنهم ناشی ازپس لرزه های نزدیک به انقلاب بوده است.
لذا در این برحه، ما با آثاری شعاری و تبلیغاتی مواجه هستیم که دارای تاریخ مصرف هستند. اما با فاصله گرفتن از انقلاب و اتمام جنگ و آرامش اوضاع، فیلمسازان به تولید آثاری روی آورده که در زیرمجموعه ژانر اجتماعی قرار گرفته اما هیچگونه سنخیتی با جامعه و فضای آن و مردم دوران خود نداشته و کاراکترها اکثرا تخیلی و به دور از واقعیت زمانه خود تصویر شده اند.
این گونه فیلم ها و کاراکترهای آن ها، برای مخاطب کاملا ناشناس است و مخاطب با دیدن این آثار و شخصیت های تصنعی، به هیچ وجه با اثر ارتباط برقرار نکرده زیرا اشخاص و قصه در ناکجاآبادی رخ میداد و قصه هایی مطرح بود که کوچکترین ربطی به اجتماع بیرون از اثر نداشت و نتیجه آن شد که ارتباط مخاطب با سینما به شدت کمرنگ شده و باز هم سینما به سمت ورشکستگی پیش رفت. این آثار تصنعی و به دور از واقعیت، جوابگوی هزینه ها نبوده و بسیاری از تهیه کنندگان ورشکست شده و کمتر کسی حاضر میشد در عرصه خصوصی برای ساخت چنین آثاری سرمایه گذاری کند.
سکانسی از فیلم سینمایی لانتوری در ژانر سینمای اجتماعی ایران
با در نظر گرفتن این آثار به عنوان تولیدات مربوط به سینمای اجتماعی ایران ، سینمایی بیخاصیت و محضِ سرگرمی مخاطب رایج شده است. تماشاگر در این فیلمها، تصویر خودش را نمیبیند، بلکه با سوپرقهرمان یا ضدقهرمانهایی ساختگی مواجه میشود که در جامعه ایرانی، ما بهازایِ حقیقی ندارند.
لذا بتدریج و با فاصله گرفتن از انقلاب و جنگ، تولیدکنندگان مجددا و بتدریج به سمت الگوبرداری از همان آثار فیلم فارسی قبل از انقلاب رفته و پس از مدتی ما با آثاری مواجه شدیم که تنها اسامی آن ها تغییر کرده و صحنه های کافه و کاباره ها حذف شده و در واقع قصه با شکل و فرمی در ظاهر، ناشی از قوانین و قواعد انقلاب پدیدار شده است؛ اما قصه پردازی، شخصیت ها و روند قصه به طور کامل از فیلم فارسی ها کپی شده و حتی در برخی موارد به خود زحمت نداده که حداقل در جزئیات و خرده داستان ها تغییراتی بوجود بیاورند.
سکانسی از فیلم سینمایی بارکد
این گونه فیلم ها در کمال ناباوری، عینا از همان قصه های فیلم های قبل از انقلاب بطور کامل کپی برداری کرده اند و فردِ به ظاهر نویسنده، مو به مو فیلمنامهی به سرقت رفته را به اسم خود ارائه داده و تولید کرده و متاسفانه مخاطب را بسیار دست کم گرفته و از سطح شعور، معرفت، شناخت و حافظه تماشاگر غافل بوده است. در صورتی که تماشاگر بسیار باهوش بوده و از این ترفندها بطور کامل با خبر می شدند.
نکته دیگر عدم توجه و آگاهی این سرقت کنندگان آثار هنری و سینمایی از ناخودآگاهِ مخاطب و قدرت بی نهایتِ ناخودآگاه در ثبت کلیه وقایع است.
به هر حال، در حوزه سینمای اجتماعی جریانی بنام فیلم فارسی در تمام تاریخ سینمای ایران بطور آشکار و نهان در آثار بروز یافته است و هیچگاه از عرصه سینما کاملا حذف نشده و فقط رنگ عوض کرده و به اشکال متفاوت حضور داشته و با ماهیتی یکسان اما در ظاهری متفاوت به کار خود مشغول بوده است.
سکانسی از فیلم فروشنده یکی از بهترین فیلم های سینمای اجتماعی ایران با بازی تاثیرگذار شهاب حسینی و ترانه علیدوستی
شایان ذکر است همان طوری که در ابتدا نیز اشاره کردیم، تعداد این فیلم های بسیار زیاد بوده اما هیچگاه این کثرت، به معنای تمامی آثار تولید شده در حوزه اجتماعی ایران نیست، بلکه همواره نیز شاهد فیلم هایی قابل تامل و بعضا جلوتر از زمان خود نیز در این ژانر سینمایی مهم بوده ایم. با این حال امید است در آینده ای نزدیک بتوانیم شاهد جریان و موجی جدید در حوزه سینمای اجتماعی کشور عزیزمان باشیم.
.
منبع: تکرا
بسیار عالی