با توجه به جشنواره فیلم مقاومت و همچنین هفته دفاع مقدس در روزهای اخیر، در مطلب ارائه شده قبلی (نگاهی به سینمای مقاومت و دفاع مقدس)، مبحثی را به این عرصه اختصاص دادیم اما به دلیل گستردگی موضوع و حجم بسیار مطالب، تنها به بخشی از این جریان در سینمای ایران پرداخته شد و بیشتر حول محور فیلم ” نجات سرباز رایان ” و ابعاد مختلف آن صحبت شد.
اما با توجه به اهمیت و جوانب مختلف موضوع و ابعاد متفاوت آن و تاثیر و تاثرات این حوزه در سینما، ضرورت ایجاب نمود که در این مبحث نیز به این ژانر، که یکی از جریانات اصلی سینمای ایران و جهان به شمار می رود بپردازیم و به برخی عوامل ریشه ای تاثیرگذار بر این حوزه و آسیب های ایجاد شده و دلایل اساسی آن اشاره نماییم و به عدم تعادل فرم و محتوا در سینمای دفاع مقدس بپردازیم، که تا حد امکان مبحثی کامل و عاری از نواقص به مخاطب عرضه شود و مسئله عنوان شده نیز تا حد ممکن برای مخاطب امروز تبیین و تشریح گردد.
همانطور که می دانید پدیده ای بنام جنگ، هشت سال بر تمامی فعالیتهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کشور ایران سایه افکند و روند کشور و جامعه را دستخوش تحول و دگرگونی عظیمی کرد. این پدیده هرچند که در عرصه فرهنگی و شکوفایی مفاهیم متعالی در درون انسان های این جامعه نقشی بسزا داشت اما تبلور آن در آثار نمایشی چندان در خور و قابل توجه نبود که به آسیب شناسی مفصلی نیاز دارد و ما تا حد امکان و ظرفیت خود به آن می پردازیم.
باشو ، غریبه ای کوچک ، اثر بهرام بیضایی. از جمله آثار شاخص سینمای جنگ و مقاومت ایران
در خصوص درگیری هشت ساله ایران و عراق تعابیر متفاوتی ارائه شد اما در واقع پدیده ای اجتماعی و انسانی به نام جنگ بود. جنگ تعاریف متعددی دارد اما برای ما حالات جنگ از اهمیت بیشتری برخوردار است که شامل دو حالت کلی می شود:
- جنگ تدافعی که جنگ عادلانه است و در سراسر دنیا مورد ستایش بوده است.
- جنگ تجاوزکارانه که در نزد هیچ ملتی مقبول نیست.
با توجه به این تقسیم بندی در عرصه هنر نیز با دو برخورد همواره روبرو بوده ایم. هنرمندانی که جنگ را در تعریف تجاوزکارانه به تصویر می کشند مانند ولفگانگ برشرت و نمایشنامه ” بیرون جلوی در ” و یا فیلم ” پل ” و عده ای دیگر از هنرمندان که جنگ را در قالب عادلانه و دفاعی باز نمایی می کنند و معتقدند که در جنگ خصائل انسانی افراد به دلیل مواجهه با اهریمن شکوفا شده و به زندگی در آن موقعیت رنگی دیگر می بخشد.
فهرست شیندلر اثر استیون اسپیلبرگ، از جمله آثار شاخص سینمای جنگ جهان
اما با تمام این تفاسیر، جنگ دردی است اجتماعی که تمامی سطوح یک جامعه را بیمار می کند و به نسل های بعد از خود نیز سرایت خواهد کرد و ما می دانیم که ذات جنگ ویرانی است و مشکل نیز از همین جا آغاز می شود. زیرا متولیان هنر و همچنین متولیان هنر سینما همواره سعی داشته که به اثری توجه نمایند و اجازه حضور و عرضه دهند که با این واقعیت بدیهی جنگ فاصله داشته و این رفتار سیاسی با هنر و این دروغ به خود، بحرانی را در سینمای جنگ ایجاد می کند که حال پس از سال ها فعالیت در این عرصه، بحران ها بتدریج آشکار شده و آثار مرتبط با جنگ در غربت قرار می گیرند.
حال با یک نگاه خیلی کلی و بدون درنگ، می توانیم ببینیم که کدام یک از آثاری که در این زمینه و در آن سالها تولید شده، ماندگار بوده و در ذهن مخاطب حک شده است؟
لذا پی ریزی ژانری در سینما با عنوان سینمای جنگ ضروری بوده و دیگر جریان ها می بایست به عنوان زیر مجموعه سینمای جنگ فعالیت نمایند و هیچ جریانی راه جریان دیگر را سد نکند و همه هنرمندان بتوانند با هر نگاهی که به جنگ داشته، اثر خود را ارائه نمایند و هر گونه نگاه سیاسی و ایدئولوژیک قطعا باعث تضعیف جریان می شود. همانطور که در حال حاضر شاهدیم که این ژانر سینمایی در ایران و دیگر کشورها بسیار از یکدیگر فاصله داشته و ما نتوانسته ایم حق مطلب را به درستی ادا کنیم.
رویکرد دیگری که در این حوزه ایجاد بحران کرده و تولید آثار را در این زمینه دچار مشکل کرده، نسبت دادن برخی واژه ها از سوی سیاستگذاران به این دسته از آثار بوده و مهمتر آنکه این عنوان ها در دیگر زمان ها به عنوان جریان اصلی قلمداد می شود. لذا حذف واژه جنگ و جایگزین کردن واژه هایی مانند مقاومت یا دفاع مقدس به جای جنگ و تلقی این جریان به عنوان جریان قالب و بنیادی، بحران های بسیاری را سبب شده است.
آژانس شیشه ای اثر ابراهیم حاتمی کیا، از جمله آثار شاخص سینمای جنگ و مقاومت ایران
همانطور که می دانید هدف مقاومت، ایجاد وحدت و یکپارچگی و ایجاد روحیه هماهنگی گروهی است. واضح است که واژه “مقاومت ” گستردگی واژه جنگ را به هیچ وجه نداشته و همین اطلاق واژه به عنوان خطایی اساسی نگاهی تک ساحتی را با خود به همراه داشته است. در ضمن واژه مقاومت حوزه های متفاوت دیگری را نیز شامل می شود، حوزه های سیاسی و اجتماعی دیگری مانند مبارزات مردم با استعمار، مبارزات سیاسی و … که در تاریخ ایران فراوان بوده است.
رویکرد دیگر سیاستگذاران ایجاد و تقویت جریانی به نام سینمای دفاع مقدس است. در ایران برحسب اقتضای شرایط و وجود نگاه ارزشی مسلط و تبلیغاتی و تک ساحتی، واژه سینمای دفاع مقدس شکل گرفت. اطلاق این واژه به کل این عرصه و بسط آن در همه حوزه ها و تحمیل آن بر تفکر فعالان و پدیدآورندگان آثار سینمایی این عرصه، فیلم های ساخته شده را با آسیب های جدی و عمیق روبرو ساخته که همگی از یک نگاه ایدئولوژیک سرچشمه گرفته است.
در واقع پیوند علوم اجتماعی با حوزه های ارزشی و ایدئولوژیک، همواره علوم اجتماعی را دچار مشکلاتی نموده است و جنگ نیز به عنوان پدیده ای اجتماعی و انسانی در چنین شرایطی دارای فضایی تک ساحتی گشته و نتیجه آن، آثاری تصنعی است و همواره جای نگاه تحلیلی و علمی و واقع بینانه خالی بوده است.
میم مثل مادر اثر رسول ملاقلی پور، از جمله آثار شاخص سینمای جنگ و مقاومت ایران
واژه دفاع مقدس از همان ابتدا در جریان بررسی و مطالعه، ایجاد اشکال می کند. زیرا جنگ را از یک پدیده انسانی و قابل مطالعه به پدیده ای قدسی مبدل می سازد که بررسی علمی، آن را اگرنه غیر ممکن، اما دشوار می سازد. زیرا سینما جریانی هنری اما علمی است و مفاهیم و مضامینی را می توان در آن گنجاند که تعریف پذیر باشد و اگر قهرمان دفاع مقدس شرایطی متفاوت را دارا است پس باید به دنبال زبان، فرم و قالبی مناسب آن بود.
قهرمان دفاع مقدس ساختار کلاسیک مبتنی بر روابط علّی و معلولی را نمی پذیرد و از سویی همواره با مفاهیمی چون ایثار، شهادت، شهامت و فداکاری و … همراه می شود. این مفاهیم اثر را به ورطه شعار می کشاند.
سوء تفاهم ایجاد نشود! منظور این نیست که این مفاهیم شعاری بوده و یا شعار هستند، بلکه منظور و مقصود این است که این مضامین بسیار بزرگ، عمیق و مقدس اند و ورای چرایی ها و علت و معلول ها سیر می کنند و نکته اینجاست که این مفاهیم در ظرف کوچک تئاتر یا سینما نمی گنجد و در این جاست که بین فرم و محتوا عدم تعادل پیش می آید.
عدم تعادل بین مضامین و مفاهیم مطرح شده و قالب های از پیش تعیین شده سینما و فیلم، ناچارا نویسندگان و فیلمسازان را به ورطه ای کشیده که آنها ناخواسته برچسب شعارنویسی خورده، در صورتی که ظرف و مظروف با هم تناسب ندارد.
لیلی با من است اثر کمال تبریزی، از جمله آثار شاخص سینمای جنگ و مقاومت ایران
لذا در صورتی که دغدغه سینمای دفاع مقدس را داشته باشیم، ابتدا باید جنگ را با تمام ابعاد و جوانبش بپذیریم و دفاع مقدس و مقاومت و هرگونه عنوان دیگری را زیرمجموعه سینمای جنگ بدانیم و اجازه دهیم همه جریان ها فعالیت نموده و رشد کنند و از هرگونه نگاه تک ساحتی و تک بعدی دور شویم و همواره این نکته مد نظرمان باشد که هنر و در اینجا سینما، هدفش برقراری ارتباط و دستیابی به صلح در جهان بوده و قاعدتا همیشه ضد جنگ خواهد ماند، زیرا ذات هنر با جنگ همسو نبوده و ذات سینما نیز با جنگ سنخیتی نداشته و هنرهای نمایشی همواره هنر آزادی بوده اند.
«فهرست شیندلر» و «نجات سرباز رایان» به کارگردانی استیون اسپیلبرگ، «زندگی زیباست» به کارگردانی روبرتو بنینی، «پیانیست» به کارگردانی رومن پولانسکی، «جوخه» به کارگردانی الیور استون و ده ها فیلم دیگر از جمله فیلم های شاخص سینمای جنگ در جهان بوده و آثاری چون ” باشو ، غریبه ای کوچک ” اثر بهرام بیضایی، ” آژانس شیشه ای ” اثر ابراهیم حاتمی کیا، “م مثل مادر” اثر رسول ملاقلیپور، ” لیلی با من است ” اثر کمال تبریزی، ” کیمیا ” اثر احمدرضا درویش که هم مخاطبان عام را جذب نموده و هم از آثار شاخص سینمای جنگ در ایران نیز محسوب می شوند.
این فیلم ها موفقیت شان را تنها مرهون فرم شناسی، مضمون و محتوای پربار و تلفیق اصول دراماتیک فیلمنامه شان بوده اند. همچنین عدم القاء دیدگاه های ایدئولوژیک به صورت شعاری در این فیلم ها یکی از نکاتی است که باعث شده مخاطب به سمت آن ها کشیده شود.
.
منبع: تکرا