راهنمای خرید تکراتو
otetmarket
همین حالا برای دوستان خود به اشتراک بگذارید: واتساپ | تلگرام |

رعایت جزئیات معماری و صحنه پردازی در سینما

رعایت جزئیات معماری و صحنه پردازی در سینما

سینما هنری است که برای حیات خود به دیگر هنرها نیاز مبرم داشته، حال به هنری بیشتر و به هنری کمتر، اما این نیاز همواره وجود داشته و ما در طول تاریخ سینما این ارتباط را بصورت یک سویه و یا دو سویه شاهد بوده ایم.

راهنمای خرید تکراتو

به عنوان مثال نقاشی و طراحی، خط و خوشنویسی، موسیقی و… برای حیات خود به هنر دیگری چندان وابستگی نداشته و همانطور که شاهد بوده ایم بطور مستقل عمل نموده و موفقیت های بسیاری را نیز کسب کرده اند. اما برخلاف هنرهایی همچون هنرهای تجسمی، هنرهای نمایشی از ترکیب دیگر هنرها پدید آمده و سینما نیز از همین دسته است.

یک فیلم به طراحی صحنه، لباس، گریم، ترکیب بندی و کمپوزیسیون، موسیقی و صدا و دیگر عناصر نیاز مبرم داشته تا بتواند مضامین و مفاهیم مورد نظر خود را به مخاطب القا کند و با او ارتباطی دوسویه برقرار نماید و در این زمینه حضور هر یک از این هنرها بسیار موثر بوده و حذف هر کدام از آنها فیلم را الکن نموده و قطعا آن فیلم به شکست می انجامد. در واقع سینما هنری است که از ترکیب هوشمندانه و درست و مناسب دیگر هنرها و ارائه آن بواسطه تکنیک و ترفند و تمهیداتی که اساس و بنیاد سینما را می سازد، پدید می آید.

شاید بسیاری از مردم و مخاطبان از ارتباط موثر، مهم و اساسی بین فیلم و معماری بی خبر بوده یا به این موضوع توجه نکرده و تا بحال به آن حتی فکر هم نکرده باشند. البته بعید هم نیست که بسیاری از سینماگران و معماران نیز در این مورد بی اطلاع باشند، چرا که برخی معماران با توجه به مشغله کاریشان از تاثیر و نقش سینما بی خبر بوده و فرصت اندیشیدن به آن را ندارند و از سوی دیگر، سینماگران نیز تصورشان از معماران  همان افراد خانه ساز و برج ساز بوده و متاسفانه هر دو از نکات مهم و بسیار اساسی غفلت کرده اند. اما افراد کنجکاو و علاقمند به هنر می دانند که هنرها با تاثیر ناخودآگاه بر یکدیگر، به مفاهیمی یکسان نزدیک شده و لذا تاثیر ماندگار نهایی هنر را سبب می شوند.

صحنه پردازی در سینما – سکانسی از فیلم پدر خوانده با بازی مارلون براندو

در بین هنرها شاید بتوان گفت که سینما بیشترین بهره را تا بحال از معماری برده زیرا هر فیلم دارای یک جغرافیا است و ما در برخورد اول همواره این سوال را به خود پاسخ داده که قصه کجا اتفاق می افتد؟ که دو پاسخ ضروری و اساسی را طلب می کند تا بتواند در برقراری ارتباط اولیه موفق باشد.

در مرحله اول جغرافیا به معنای کلان آن مورد نظر است که شامل کشور، سرزمین، منطقه، ناحیه، محله و… می شود و وجه دوم سوال، به جغرافیای هر موقعیت اشاره دارد از جمله داخل خانه، حیاط، پشت بام، مغازه، مدرسه و هر محل کوچک دیگری که برای ما قصه را شفاف نموده و با توجه به ایجاد این شفافیت مخاطب از ابعاد دیگر قصه نیز مطلع شده و همچنین سبب می شود که بهتر و کامل تر بتوان روابط و جزئیات، صحنه و لباس، موسیقی، گریم، رفتار و حالات بازیگر و بسیاری موارد جزئی دیگر که در ابتدا چندان مهم و ضروری به نظر نمی رسد را باور نمود.

اما وقتی یک اثر ساخته شده و به مخاطب عرضه می شود، این قضیه را بیشتر و ملموس تر نشان می دهد و خود نیز شاهد خواهیم بود که عدم وجود و یا حذف هر کدام از این موارد مانند آثار و قواعد هنرهای تجسمی چه ضربه ای به کار وارد می کند.

هر فیلم می بایست در جغرافیای خاص خود ساخته شود و هر قصه و داستانی دارای زمان و مکانی مشخص بوده و هر زمان و مکانی با یک جغرافیای مشخص معنی می یابد و اگر این جغرافیا به درستی تصویر نشده باشد، ارتباط مخاطب با اثر دچار خدشه شده و تماشاگر نیز به عدم آگاهی فیلمساز در این زمینه پی برده و  هرگز با اثر ارتباط برقرار نمی کند.

صحنه پردازی در سینما – سکانسی از سریال شهرزاد با بازی خوب ترانه علیدوستی و مصطفی زمانی

 

یکی از نزدیکترین مثال ها که ماه های اخیر مخاطب با آن اثر سر و کار داشته و مورد توجه نیز واقع شده، سریال شهرزاد است که در یک دوره تاریخی مشخص اتفاق می افتد. این دوره دارای شناسنامه خاص خود بوده و تعاریف خود را از محل زندگی و پیرامون داشته و برخی از این مشخصه ها برای مخاطب نیز آشنا بوده و حتی بخش هایی از جغرافیای آن دوره ممکن است در خاطرات برخی مخاطبان حضور داشته باشد.

لذا طراحی صحنه، لباس، گریم، موسیقی و هر گونه عنصر بصری که در آن زمان بوده، می بایست در اثر تصویر شود و از طرفی، هر عنصر بصری نیز که در فیلم مورد استفاده قرار می گیرد ملزم به رعایت اصول آن دوره تاریخی خاص در  شکل و فرم بوده و هرگونه خطای عمدی یا سهوی از دید تیزبین مخاطب پنهان نمانده و به سرعت شناسایی شده و مورد اطلاع همگان واقع می شود و تبدیل به سوژه ای داغ برای رسانه ها شده و به  سادگی اعتبار اثر از میان خواهد رفت.

در این حالت بزرگترین ضربه ای که اثر خواهد خورد، این است که اعتماد مخاطب را برای همیشه از دست داده و ناخودآگاه مخاطب نیز از اثر فاصله گرفته و مرگ اثر هنری همان لحظه یا زمانی است که اعتماد مخاطب بطور کامل از دست برود، زیرا جلب اعتماد مجدد بسیار مشکل تر از ایجاد ارتباطی جدید است.

صحنه پردازی در سینما – سکانسی از فیلم گلادیاتور با بازی زیبای راسل کرو

لذا کارگردان و تیم طراحی ناچار هستند که تمام ریزه کاری های آن دوره را رعایت کنند و به تمام جزئیات دقت نموده و خود را ملزم به رعایت آنها نمایند. از شکل و نمای ساختمان گرفته تا دکوراسیون داخل خانه، درها و پنجره ها، سقف و حتی ارتفاع کف از سقف و فرم پنجره ها و شیشه های مورد استفاده آن زمان، وسایط نقلیه و دیگر وسایل، همگی در باورپذیری مخاطب نقش اساسی و یکسان دارند.

شاید شما بگویید آیا رعایت تمام نکات و ریزه کاری ها لازم است؟ و من میگویم بله، لازم است! زیرا هر چقدر این ریزه کاری های جغرافیایی رعایت شود، باورپذیری مخاطب بیشتر خواهد بود و ارتباط بهتری با فیلم برقرار خواهد کرد.

از اینجاست که اطلاعات معماری هر دوره برای ساختن یک فیلم موفق، بسیار اساسی و مهم بوده است. در فیلم، این جزئیات است که یک کل را برای ما می سازد. یعنی ما از جزء به کل می رسیم و اساسا باورپذیری فرآیندی است که از مشاهده یک کل بدون جزئیات ایجاد نمی شود، بلکه این، جزئیات هر صحنه، سکانس و پلان است که در کنار یکدیگر قرار گرفته و ذره ذره و بتدریج مخاطب را درگیر کرده و مخاطب با دیدن این جزئیات و رجوع به اطلاعات خود بصورت خودآگاه و ناخودآگاه، لحظه ها و وضعیت ها و سپس موقعیت ها و در نهایت تمامی یک اثر را باور می کند.

هرچند که عناصر و موارد بسیار دیگری نیز هستند که مخاطب به آنها نیز توجه می نماید اما در وحله اول با عناصر بصری سر و کار دارد و اگر همان ابتدای اثر، خطایی مشاهده کند، اثر از دست رفته و دیگر عناصر جای آن را نمی توانند پر کنند.

کارگردان به عنوان مدیر هنری اصلی و کلان پروژه می بایست به معماری بیرونی ساختمان ها، خیابان ها و شهرسازی، فروشگاه ها، سالن سینما، اتومبیل ها و هرگونه وسایط نقلیه و همچنین معماری داخلی شامل نوع و جنس و بافت پوشش دیوارها، گچبری ها و نقوش روی دیوار و سقف، نوع معماری اثر، وسایل و آکسسوار صحنه، مبلمان و حتی کوچکترین اجزا توجه نموده و شکل و فرم صحیح و مبتنی بر اسناد و مستندات موجود در تاریخ را رعایت نماید و تمام تلاش خود را در جهت اصلاح جزئیات به کار گیرد.

صحنه پردازی در سینما – فیلم سینمایی تلقین (Inception) به کارگردانی و نویسندگی کریستوفر نولان

البته از اینکه ما مدام کارگردان را خطاب قرار می دهیم منظور این نیست که کارگردان به تنهایی مسئول است، بلکه هر بخش مدیریت خود را داشته و گرنه بسیاری از این موارد به عهده طراح صحنه بوده اما کارگردان به عنوان کسی که مسئولیت این کل را بر عهده داشته، در نهایت نیز اوست که باید در برابر همه پرسش ها   پاسخگو باشد.

لذا  کارگردان ناچار است که از زمینه های مختلف هنری سررشته ای به اندازه کفایت داشته باشد؛ به عنوان مثال می بایست از معماری شناخت کافی داشته باشد چون هر دوره تاریخی، بنا بر جریانات ایجاد شده در هنر، معماری مختص به خود را دارد.

به عنوان مثال همین ساختمان های آجر بهمنی که تک و توک در برخی محله های تهران می بینیم، ما را به یک زمان و فضای خاص خواهد برد، زمان و فضایی که شکل و شمایل مشخص خود را داشته و لذا اتمسفر و مود متفاوتی با دیگر دوره ها دارد، اما ساختمانی با نمای سنگ، برای ما حالتی خنثی داشته و تصویر دیگری برای ما ایجاد خواهد نمود.

یکی از مهمترین اتفاقاتی که استفاده از جزئیات و رعایت آنها در معماری و دیگر بخش ها برای ما بدنبال دارد، اتفاقا همین ایجاد اتمسفر و مود اثر است که بی نهایت تاثیرگذار بوده و سرنوشت یک فیلم شدیدا به آن بستگی دارد.

صحنه پردازی در سینما – سکانسی از مجموعه هزار دستان ساخته زنده یاد علی حاتمی

یکی از بهترین مثال هایی که می توان به آن اشاره کرد مجموعه هزار دستان ساخته زنده یاد علی حاتمی است. علی حاتمی با وسواسی که همواره در ایجاد جزئیات و رعایت آنها داشت (که در این اثر نیز به خوبی دیده می شود)، بطور کامل باور مخاطب را جلب می نمود. ساخت آن دکور حجیم و عظیم در شهرک سینمایی، تصویر بسیار دقیق و باور پذیر از گراند هتل به عنوان نمونه، محله رضا تفنگچی و شعبان بی مخ، محله های پاتوق به قول زنده یاد جهانگیر فروهر جماعت خواب، جماعت خمار، جماعت افیونی و دیگر سراها و مکان ها، کاملا منطبق بر جغرافیای مکانی و زمانی آن دوره بوده و بر همین اساس است که این اثر همواره در یادها می ماند و هرگز فراموش نمی شود.

یکی از دلایل بسیار مهم ماندگاری آثار سینمایی، همین سحر و جادوی رعایت جزئیات در اثر هنری است که مخاطب را از جزء به کل می رساند؛ کلی که در تاریخ و اذهان ماندگار می شود و ماندگاری آن زودگذر نبوده و در طول تاریخ ادامه خواهد داشت.

.

منبع: تکرا

راهنمای خرید تکراتو
ارسال برای دوستان در: واتساپ | تلگرام |






ارسال نظر