;
coinex

آثار ماندگار سینمای ایران قبل از انقلاب؛ قیصر ، فیلمی بدون کلیشه!

آثار ماندگار سینمای ایران قبل از انقلاب؛ قیصر، فیلمی بدون کلیشه!

با توجه به گستردگی موضوع سینما و تلویزیون و جذابیت این عرصه در نزد مخاطب و نیاز به پرداختن متمرکز به مباحث این عرصه لذا از  این پس طی سلسله مباحث متعدد به تحلیل و تجزیه آثار ماندگار این عرصه پرداخته و در هر مبحث یک اثر مورد آنالیز قرار گرفته تا مخاطب با ابعاد مختلف یک فیلم و لایه های پنهان آن آشنا شود. در این مبحث  از سینمای قبل از انقلاب شروع کرده و به بررسی فیلم قیصر می پردازیم. با تکرا همراه باشید.

فیلم قیصر اثر مسعود کیمیایی از آثار برجسته سینمای قبل از انقلاب محسوب می شود و از تولیدات سال ۱۳۴۸ سینمای ایران بوده است که به دلیل نوع پرداخت قصه و ارائه آن در قالبی جدید و به دور از کلیشه های رایج  سینمای قبل از انقلاب مورد توجه همگان قرار گرفت.

مخاطبان خاص و عام جامعه با این اثر ارتباط برقرار کرده و در آن دوره فروشی عجیب، معادل دو میلیون تومان داشت که حیرت همگان را باعث شد و همین فروش بالا موجب شد که تهیه کنندگان به کارگردانان جوان اعتماد کرده و لذا کارگردانان جوان بسیاری توانستند در آن برهه وارد سینما شده و به ساخت فیلم بپردازند که این خود جریانی در سینمای آنروز را پدید آورد. بسیاری از دست اندر کاران سینما این فیلم را منشا موجی جدید در سینمای ایران عنوان کردند .

فیلم قیصر فاقد کلیشه های رایج در سینمای قبل از انقلاب مانند صحنه های کافه، کاباره، آوازخوانی های نقش اول فیلم، صحنه های سکسی بود و ازطرفی فاقد هنرپیشه نقش مکمل خوش بیان و کمیک و بذله گو بود. همچنین از صحنه های بزن بهادری قهرمان با دیگر شخصیتها خبری نبود و مهمتر از همه اینکه مخاطب با مرگ قهرمان در پایان اثر مواجه می شود که در واقع دارای پایانی تلخ و غم انگیز بود و برخلاف میل مخاطب آنروز بود که به پایان خوش و رسیدن زوج عاشق عادت داشت.

لذا با توجه به کلیه مواردی که در بالا ذکر شد، در واقع تولید این اثر ریسکی بسیار بزرگ برای کارگردان و تهیه کننده محسوب می شد و قطعا هر تهیه کننده و کارگردانی تن به چنین ریسکی نمی داد، زیرا همه عوامل نشان از شکست فیلم داشت؛ اما عباس شباویز به عنوان تهیه کننده و مسعود کیمیایی به عنوان نویسنده و کارگردان، با اعتماد و اطمینان خاطر تن به این ریسک بزرگ داده و به ساخت آن پرداختند و بالاخره اکران آن شروع شد.

بهروز وثوقی و جمشید مشایخی در فیلم قیصر
بهروز وثوقی و جمشید مشایخی در فیلم قیصر

هرچند که شباویز و مسعود کیمیایی ریسک تولید این اثر را پذیرفتند و شاید چندان از فروش آن مطمئن نبودند؛ اما قطعا منتظر چنین اتفاقی نبودند و حتی حدسش را هم نمی زدند و شاید هرگز گمان نمی کردند که فیلم با چنین استقبالی از سوی مخاطبان خاص و عام مواجه شود و خود آغازگر موجی جدید درسینمای ایران شود، آنقدر با مخاطب عام ارتباط برقرار نماید و چنان تاثیری بر جامعه بگذارد که قیصر به عنوان قهرمان فیلم، تبدیل به الگویی در زندگی روزمره جوانان شود و مدل کفش های قیصری به شدت در جامعه رایج شود.

فیلم قیصر در میان آثار سطحی و به شدت تجاری، توانست بدون هرگونه کلیشه و عنصری خارج از قصه و قصه ای به دور از قهرمان پردازی های فیلم های هم عصر خود و صحنه هایی بسیار واقع گرایانه و بدون ردپای سکس و رگه های اروتیک، به عنوان اثری بدیع در پرداخت قصه ای نه چندان بدیع مطرح شود. این فیلم توانست مخاطب عام و خاص را با خود همراه سازد و مسعودکیمیایی را به عنوان سینماگری خلاق و جسور و دارای شناخت عمیق از اجتماع به عرصه هنر معرفی نماید.

همچنین با توجه به فیلمنامه و دیالوگ نویسی جذاب و در نوع خود بی نظیر، مسعود کیمیایی همچنان تا به امروز به عنوان دیالوگ نویسی بی همتا در سینمای ایران مطرح است و نقل دیالوگ های ماندگار آثارش تا به امروز در جامعه، شهره عام و خاص است.

و اما حکایت فیلم قیصر:

بهروز وثوقی در نقش قیصر

در فیلم قیصر ، قصه این است که خواهر او که برای درس خواندن به منزل دوستش رفته در آنجا مورد تجاوز برادر دوستش، منصور آق منگول، قرار می گیرد و از شرم مواجهه با خانواده خود دست به خودکشی می زند. خانواده او  بر اساس نامه ای که دختر از خود به جای گذاشته ماجرا را می فهمند.

برادر بزرگ قیصر به نام فرمان با بازی زیبای ناصر ملک مطیعی چاقو را برداشته تا انتقام خواهرش را از آنها بگیرد؛ اما با دایی خود مواجه شده و دایی از او می خواهد که چاقو را کنار گذاشته و او را به یاد قول و قسم خود انداخته که قرار بر این بوده که هرگز دست به چاقو نشود. لذا فرمان چاقو را کنار گذاشته و دست خالی می رود تا انتقامش را از منصور آق منگل بگیرد؛ اما آنجا با او و برادرانش روبرو شده و آنها از پشت او را با چاقو می زنند و او می میرد.

قیصر که برای کار به آبادان رفته بود بی خبر از همه جا با چمدانی پر از سوقات به نزد خانواده برگشته اما با وضعیت جدید روبرو شده و با فهمیدن ماجرا ، قصد میکند که انتقام خون خواهر و برادرش را بگیرد. مادر و خان دایی راضی به بودن وی نیستند و سعی می کنند که او را به آبادان، سر کارش بفرستند؛ اما او زیر بار نمی رود و همانجا می ماند.

ابتدا موقعیت را خوب بررسی کرده و سپس یک یک برادران منصور را در مکانهای مختلف مثل حمام و یا محل سلاخی گاوها با ضربات چاقو می کشد. پلیس به او مظنون شده و به دنبال اوست. لذا او پنهان شده و از طریق زنی که با منصور رابطه داشته، آدرس منصور را می گیرد و به راه آهن قدیمی رفته در آنجا با منصور گلاویز شده و او را می کشد و سپس خود نیز مورد اصابت گلوله پلیس قرار می گیرد و نهایتا خود را کشان کشان به داخل یکی از کوپه های قطاری ایستاده می کشاند و در کوپه می نشیند و فیلم پایان می یابد.

جمشید مشایخی و مسعود کیمیایی در پشت صحنه فیلم قیصر
جمشید مشایخی و مسعود کیمیایی در پشت صحنه فیلم قیصر

در این اثر جمشید مشایخی نقش خان دایی را به عهده داشته و ناصر ملک مطیعی نقش فرمان و بهروز وثوقی در نقش قیصر و پوری بنایی در نقش نامزد قیصر به ایفای نقش می پردازند.

در فیلم قیصر دو زاویه نگاه را در زندگی شاهد هستیم. نگاه خان دایی به عنوان نماینده نسل گذشته به زندگی و نگاه قیصر به عنوان نماینده نسل جدید به زندگی در مواجهه با رخدادها مطرح است. به نوعی تقابل سنت و مدرنیته کاملا در اثر موج می زند و هویداست.

خاندایی نماینده دیدگاه سنتی سعی دارد با قانون همه مشکلات را رفع کند و بسیار محافظه کارانه و یا شاید عقلانی با قضایا برخورد کرده و در مقابل او قیصر با نگاهی احساسی و با عدم اعتماد به قانون و معتقد به ناتوانی قانون در حل مسائل و ضرورت ورود خود فرد به رویدادها و حل مسائل بصورت شخصی مطرح است.

خاندایی به واگذاری مسئله به قانون اعتقاد داشته و نگران حوادث بعد از آن است و قیصر بی محابا به قلب جریان زده و از غرق شدن در آن ابایی ندارد.

مادر که تاب تحمل این کش و قوس ها را ندارد، می میرد. قیصر دلایل خود را طرح می کند و البته در برخی موارد شاید حق با اوست. او در لابلای دیالوگ های خود می گوید که “چه کسی به اندازه ارزنی به او معرفت و مردانگی نشان داده که او یک خروار مردانگی به پای آن بریزد.” او معتقد است که با افراد باید مشابه خود آنان برخورد کرد و به هر حرکت آدم ها باید پاسخ داد و قانون تنها به درد محافظه کاران می خورد و دردی از کسی دوا نمی کند.

مسعود کیمیایی، نویسنده و کارگردان فیلم قیصر
مسعود کیمیایی، نویسنده و کارگردان فیلم قیصر

فیلم قیصر حکایت انتقام است، انتقام شخصی قهرمان که خود دست به اجرای قانون می زند؛ زیرا قانون را در اجرای عدالت ناتوان می بیند و این خصیصه را در بسیاری از قهرمان های مسعود کیمیایی شاهدیم. همگی در شرایطی خاص، پاشنه کفش خود را ور کشیده و با ضامن داری دسته زنجانی، برای اجرای قانون و عدالت به راه می افتد و شعله ور شدن این آتش در بسیاری مواقع یقه خود او را نیز می گیرد.

با ارائه نظرات و پیشنهادات خود یاریگر ما باشید.

منبع: تکرا

ارسال برای دوستان در: واتساپ | تلگرام |






ارسال نظر