تلویزیون ایران به عنوان رسانه ملی، همانطور که در یکی از مطالب گذشته سایت تکرا به آن پرداخته شد، تبدیل به مجموعه ای ناکارآمد و ورشکسته شده و حاصل رسیدن به این سطح از نزول کمی و کیفی، تاحد بسیار زیادی به سیاستگذاریها، رویه کاری و عملکرد سیاسی مدیران بازمیگردد و نتیجه آن ایجاد دافعه از سوی رسانه ملی در مواجهه با مخاطب است.
امروزه، همانطور که شاهد هستیم رسانه ملی در برابر هجوم رسانهها و مبارزات رسانهای بسیار ناتوان بوده و در این رقابت که ثانیه به ثانیه شدت آن نیز افزایش مییابد به دلایل متعدد نتوانسته از پس مسئولیتها و وظایف خود به خوبی برآید و بر همین اساس، در حفظ هویت خود به عنوان یک رسانه ملی عملکرد بسیار ضعیفی داشته است.
از آنجا که رسانه ملی، همانطور که از نامش برمیآید، متعلق به تمامی مردم این سرزمین پهناور است؛ اما تا به امروز، در عمل تنها سلایق قشر محدودی را تامین کرده و با اتخاذ این سیاست نادرست قشر عظیمی از جامعه را با نگاه کلان به این موضوع، از دست داده است.
رسانه ملی متاسفانه تنها بصورت موردی جذب حداکثری مخاطب را با برنامههایی خاص و انگشت شمار به همراه داشته که از جمله برنامههای اینچنینی میتوان به مجموعه دورهمی، خندوانه، 90 و یا برخی از سریالهای پخش شده در ایام ماه مبارک رمضان از جمله میوه ممنوعه و …اشاره نمود.
یکی از برنامههای شاخص رسانه ملی در جذب مخاطب، برنامه کلاه قرمزی و پسر خاله بوده که تا بحال آقای ایرج طهماسب، طراحی و اجرای آن را بر عهده داشته و با توجه به سوابق طولانی خود در این عرصه و با معرفی شخصیتهایی چون کلاه قرمزی، پسرخاله، جیگر و چند نقش جذاب دیگر، این پروژه را به برنامهای محبوب در رسانه ملی تبدیل نموده است. با همکاری و حضور چهرههای جذاب در این برنامه، در برقراری ارتباط با مخاطب بسیار درست و حساب شده عمل کرده و تا به امروز توانسته جمعیت بسیاری را به این مجموعه جذب نماید.
این برنامه گروههای سنی مختلفی را به عنوان مخاطب پر و پا قرص خود در مقابل رسانه ملی نشانده و حداقل به اندازه مدت زمان برنامه، شبکههای ماهوارهای را از رونق انداخته و این نکته بسیار حائز اهمیت است.
این آزمون بصورت عملی نشان داده که اگر برنامه ارائه شده جهت پخش در رسانه ملی، مورد کارشناسی قبلی قرار گیرد و از طرفی مورد پذیرش مدیران بخشهای مربوطه نیز باشد، هنرمند ما به سادگی میتواند با خلق اثر هنری و ارزشمند خود بین مخاطب و دیگر برنامههای رسانه ملی نیز ارتباط برقرار نماید؛ مشروط بر اینکه اثری خلاقانه عرضه شود و از پتانسیل های مختلف جهت افزایش جذابیت بهره کافی برده شود.
البته در اینجا، ایجاد جذابیت به معنای رفتن به سمت ابتذال نیست و چنین برنامههایی خود گواه این موضوع بوده؛ زیرا مخاطب با نمونههای موفق در رسانه ملی مواجه بوده است و بارها دیده شده که بدون ابتذال و سطحی نگری و به دور از هرگونه لودگی نیز میتوان جذب حداکثری مخاطب را به همراه داشت. مخاطبان ایرانی، مخاطبان بسیار فهیمی هستند و به دنبال حواشی نبوده و به بعد هنری اثر نیز توجه نموده و هیچگاه طرفدار بیهنری نبودهاند. این ادعا به راحتی با بررسی نسبی و تقریبی در خصوص میزان مخاطب در آثاری همچون سربداران، هزاردستان، امام علی (ع) و همچنین برنامههایی مانند نود و برخی برنامههای انتقادی و اجتماعی در رسانه ملی، بهخوبی قابل اثبات است.
در ضمن با یک نظرسنجی میتوان میزان استقبال مخاطب از آثار ضعیف و بیکیفیتی همچون سریال امام حسن را در مقایسه با سریال امام علی و یا اثر ضعیفی چون معمای شاه سنجید و براساس آن نظر داد.
البته موارد استثنا نیز در رسانه ملی و خصوصا در سینما در طی سالهای گذشته از جمله آثار مسعود دهنمکی وجود داشته و دارد و خواهد داشت که میبایست آنرا به عنوان نیاز مبرم و اساسی مخاطب به خنده در نظر گرفت؛ اما همواره مخاطب تفاوت اثری همچون مارمولک را با اثری چون رسوایی به خوبی میداند و به راحتی این دو اثر برای او قابل تفکیک بوده و هر اثر به اندازه خودش سنجیده شده و اقبال عمومی همیشه به معنای بالا بودن کیفیت نبوده است. تاریخ فیلم و سینما به وضوح این موضوع را در موارد متعدد اثبات کرده است.
حال به اصل موضوع میپردازیم که در واقع طرح مباحث فوق، ناشی از اخباری در خصوص پخش برنامه نوروزی کلاه قرمزی در رسانه ملی بوده که همچنان پخش این برنامه نامعلوم است. سرنوشت این اثر برای مخاطبان دارای ابهام بوده که آیا این برنامه در جدول برنامههای رسانه ملی در نوروز 96 وجود دارد یا نه؟
حمید مدرسی به عنوان تهیه کننده این برنامه جذاب نوروزی در یادداشتی مختصر عدم بودجه کافی و عدم همکاری رسانه ملی در این خصوص را به عنوان دلایل پخش نشدن این مجموعه عنوان کرده و بنا بر گفته ایشان عدم بودجه کافی، باعث توقف تولید این اثر شده است.
ایشان چنین عنوان نموده که رفع مشکلات موجود در ارتباط با این اثر، در اراده و نیت مدیر شبکه دو نبوده و خواستار مداخله ریاست و یا معاونت سیما شده است؛ البته اگر تمایلی به پخش این برنامه در نوروز 96 از سوی رسانه ملی وجود داشته باشد!
همچنین مدرسی عملکرد مدیران مربوطه را باعث ایجاد بی انگیزگی و کور شدن ذوق عوامل تولید دانسته است و این برنامه را یکی از بهترین برنامههای تولیدی رسانه ملی عنوان کرده و درخواست ورود ریاست مجموعه به این موضوع و بحث حوزه تولید آن اثر را نموده است.
به هر حال اقبال عمومی نشان داده که مخاطب، به شدت به دیدن این برنامه تمایل داشته و کیفیت برنامه مذکور نیز به دور از اغراقهای تهیه کننده، برنامهای نسبتا قابل قبول بوده هرچند فاقد عمق است. این برنامه، به مانند بسیاری از برنامههای کودک و نوجوان هنوز در مسائل ابتدایی و اولیه سیر میکند و تناسبی با مخاطب امروز از جهت بینش و آگاهی نداشته و مخاطب بسیار جلوتر از آن است؛ ولی به هر حال دارای حسی نوستالژیک بوده و عروسکها با زندگی مردم عجین شده و دارای برخی لحظات و ابعاد خلاقه هم بوده است.
جای سوال است که مدیران رسانه ملی به دنبال چه اهدافی هستند؟ آیا سرگرم ساختن مخاطب برای ساعاتی در ایام نوروز و کاهش مخاطب شبکههای ماهوارهای، قابل تامل و توجه نیست؟ آیا پر کردن زمان مخاطب در سنین مختلف امر مهمی نبوده؟ در صورتیکه همان زمان را مخاطب میتواند به بدترین شکل ممکن گذران کند.
آیا پر کردن وقت مخاطب با برنامههای فرهنگی در اولویت تلویزیون نیست؟ بعید میدانم پاسخ این سوالات همانهایی نباشد که در فکر ما نیز وجود دارد و حال این پرسش پیش می آید که اگر رسانه ملی با این همه آفتابه و لگن، از پس هزینههای تولید یک برنامه روتین و مشخص، آن هم در ایام نوروز برنیاید، وجود کل تلویزیون با این همه فضاهای فیزیکی و نیروی انسانی و بودجه های کلان زیر سوال نمی رود؟!
به نظر میرسد، وقت آن رسیده که در خصوص وجود چنین مجموعه عریض و طویل اداری پرخرجی، تجدید نظر اساسی صورت گیرد و شاید بهتر آن باشد که کلا مسئولین این رسانه ملی را به امر تجارت و تبلیغ کالاهایی همچون کرم دست وصورت و ماشین لباسشویی و ظرفشویی و اینگونه موارد اختصاص داده و در کل آنرا به اعیان و اشراف واگذار نموده تا بودجهای که از آنِ همه مردم است، خرج خود مردم شود و نه اینکه رسانه ملی، تبدیل به اداره تبلیغات شرکتهای خصوصی شود و در راستای اهداف و سودآوری شرکتها وکارخانجات خصوصی گام بردارد. بودجه بیت المال باید برای همه مردم صرف شود، نه آنکه در جهت تبلیغات کالاهای عدهای خاص مصرف شود!
اتفاقی که متاسفانه امروز رخ داده و تمام امکانات و برنامههای رسانه ملی که با بودجه بیت المال تولید شده به بستری قابل توجه برای خدمت به سرمایه داری تبدیل شده است! این روند تا به کی ادامه خواهد یافت؟!
.