فیلم سینمایی دیو و دلبر با کارگردانی بیل کاندن و نویسندگی استیون شباسکی و ایوان اسپیلیوتوپولوس در سال 2017 بر پرده سینماها اکران شد. اثر مذکور در واقع برداشتی کاملا وفادارانه از انیمیشن دیو و دلبر محصول سال 1991 است و تفاوت چندانی با آن ندارد.
اما واتسون و دن استیونز به عنوان شخصیتهای اصلی در کنار بازیگرانی همچون لوک ایوانز، کوین کلاین، جش گد، یوان مکگرگور، استنلی توچی، آدرا مکدانلد، گوگو امبتا-را، ایان مککلن و اما تامسون در فیلم سینمایی دیو و دلبر به ایفای نقش پرداختند.
یک نکته بسیار جالب توجه پیرامون این اثر، در واقع به بعد اقتصادی فیلم سینمایی دیو و دلبر بر میگردد و آن هم میزان بودجه اثر و میزان فروش آن است.
فیلم سینمایی دیو و دلبر با بودجه ای معادل 160 میلیون دلار ساخته شد، در حالیکه فروش این اثر معادل یک میلیارد و صد میلیون دلار بود. با یک مقایسه ساده می توان نسبت هزینه فیلم را با درآمد حاصل از فروش آن به دست آورد و به نتایج قابل تاملی دست یافت.
در این نکته نشانه های بسیاری وجود دارد که توجه به آنها برای سینماگران و تهیه کنندگان و تولیدکنندگان سینما بسیار مفید بوده و می توان به عنوان یک الگو به آن پرداخت و با تجزیه و تحلیل کلیه اطلاعات مرتبط با مقوله اقتصاد در سینما، شاید بتوان به راهکارهایی دست یافت که در جهت ممانعت از ورشکستگی تهیه کنندگان، بسیار موثر و مفید باشد.
بررسی فاکتورها و عوامل موثر بر فروش فیلم سینمایی دیو و دلبر که چندان هم اثر برجسته ای نیست، شاید برای سرمایه گذاران، تهیه کنندگان و فیلمسازان راهگشا بوده و معادله ای اقتصادی در اختیار آنان قرار دهد تا با کشف عوامل موفقیت این اثر در بعد اقتصادی، به الگویی دست یابند تا طبق آن الگو بتوانند همواره در عرصه اقتصادی موفق باشند.
فیلم سینمایی دیو و دلبر اثری رمانتیک و عاشقانه بوده که کارگردان با استفاده از شیوه های فانتزی و موزیکال، به خوبی فضایی متناسب با داستان و حال و هوای اثر را پدید آورده است.
فیلم سینمایی دیو و دلبر داستان دختری زیبا و جذاب و جوان به نام بل است که یک دیو او را در ازای آزادی پدر بل در قلعه خودش زندانی میکند. بل با وجود فضای غریب قلعه با کارکنان سحر شده دیو، دوست میشود و یاد میگیرد که چگونه ابعاد و ذات انسانی دیو را در درون او زنده کند.
در همین حین یک شکارچی به نام گاستون که میخواهد به هر قیمتی بل را بدست آورد، سعی در نجات او از زندان دارد؛ اما موفق نمی شود. به هر حال بل عاشق دیو شده و روزها سپری میشود و در نهایت دیو به حالت انسانی خود باز میگردد و ما با جوانی زیبا و متین و موقر مواجه شده و بعد از آن این دو جوان عاشق، به زندگی خود ادامه داده و با شکستن طلسم دیو، تمام افرادی که در قلعه طلسم شده و به اشکال متفاوت تبدیل شده بودند به حالت انسانی بازگشته و مردان و زنان روستا آشنایان و دوستان خود را مییابند و با خوش و بش مردم در مقابل قلعه، فیلم به پایان میرسد.
در میان بازیگران فیلم سینمایی دیو و دلبر اما واتسون که نقش بل را بازی میکند؛ دختری زیبا و اهل مطالعه است که تخیلات و جاهطلبی او فراتر از مکانی چون روستای زادگاه کوچکش در فرانسه است. معصومیت و هوش ذاتی او کاملا با کاراکتر همخوانی دارد. درخشش اما واتسون در این فیلم را نمی توان نادیده گرفت. او در میان بازیگران این فیلم، بسیار فراتر از سایرین عمل کرده و مخاطب نیز او را بسیار پررنگ میبیند و میتوان گفت که باورپذیرترین شخصیت در این اثر، شخصیت بل بوده که ما با تمام وجود او را حس کرده و باور میکنیم .
اما سایر بازیگران مغلوب فضای فانتزی و انتزاعی اثر شده و در واقع اسیر فرم شده و در نتیجه به تیپ نزدیک شده و ما بیشتر یک تیپ را شاهدیم و نه یک شخصیت.
نکته ای که در روند شخصیتها و قصه دیده میشود و میتوان آن را به عنوان یک نقص از سوی کارگردان و بازیگر در نظر گرفت، سیر تحول شخصیت هاست که بسیار شتاب زده صورت میگیرد.
در فیلم سینمایی دیو و دلبر برخورد پدر با موجودی عجیب و غریب در میان زندگی واقعگرایانه، بسیار سریع به امری عادی تبدیل میشود. بل نیز در مواجهه با دیو و فضای فراواقع گرایانه قلعه و اشیا و لوازمی که مانند انسان صحبت کرده و در واقع جاندار بوده، در فرصتی بسیار کوتاه برای او به امری عادی و طبیعی مبدل شده و همچنین بسرعت عاشق دیو میشود. جالب است که دیو نیز همین گونه شتاب زده عاشق بل میشود، در صورتیکه این امور برای عادی شدن به زمان نیازمند بوده و در غیر اینصورت برای مخاطب باورپذیر نبوده و تبدیل به داستانی تصنعی شده که خود پیش نمیرود، بلکه کارگردان است که آن را به جلو برده و این ضعفی آشکار در روند فیلم سینمایی دیو و دلبر است.
نکته جالب توجهی که از سوی کارگردان در فیلم سینمایی دیو و دلبر ایجاد شده، تفاوت فضای بیرون قلعه و درون آن است.
ما در بیرون از قصر با تصاویر و افرادی کاملا واقعگرایانه روبرو هستیم اما به محض اینکه وارد ساختمان قلعه می شویم فضا بسرعت فانتزی و فرا واقعی می شود که البته کارگردان در تفکیک این دو فضا خوب عمل کرده و باعث جذابیت اثر می شود و در بسیاری مواقع امکان دارد که مخاطب این نکته را بصورت ناخودآگاه ادراک کند.
نکته پایانی در خصوص فیلم سینمایی دیو و دلبر که قابل توجه بوده و امری بسیار مهم است، آشنایی زدایی است. کارگردان در بخشی از قصه این آشنایی زدایی را بوجود آورده و مخاطب نیز با او همراه میشود.
نکته این است که با تعریفی که فیلم سینمایی دیو و دلبر به ما ارائه میدهد، لزوما افراد زیبا به لحاظ فیزیکی دارای سرشت زیبایی نیستند و یا ممکن است دارای سرشتی زشت و پلید باشند و به همین صورت افراد زشت رو، ممکن است دارای ذات و سرشتی بسیار زیبا باشند. در واقع ظواهر همواره نشان از ذات و جوهر هر فرد نیست و وجود تضاد در انسان امری عجیب و غریب نیست. از این رو به هیچ وجه نمیتوان بر اساس ظاهر افراد قضاوت کرد و هر قضاوتی نیازمند شناخت ذات و جوهر و سرشت آدمی دارد. همانطور که در این فیلم یک دیو بسیار زشت رو از جوان خوش رو و خوش قد و بالای دهکده، به لحاظ اخلاقی و انسانی قابل مقایسه نبوده و رفتارش بسیار انسانی و شرافتمندانه تر است.
به هرحال فیلم سینمایی دیو و دلبر اثری نه چندان عمیق؛ اما جذاب و خوش ساخت بوده و برای بسیاری از مردم اثری نوستالژیک است. همچنین دارای ریتم مناسبی است و تماشاگر را به هیچ وجه خسته نکرده و دارای جاذبه های متعددی نیز هست.
.
منبع: تکرا