اما استون ، بازیگر فیلم لا لا لند و برنده جوایز اسکار و گلدن گلوب، در جهان سینما و سرگرمی، طوفان به پا کرده است. او با دریافت این جوایز فقط بخاطر بازی در یک نقش، به یکی از تحسین بر انگیزترین بازیگران هالیوود تبدیل شد، و برای او شهرت و افتخاری به ارمغان آورده که بسیاری تصور آن را در ذهن دارند. شکی نیست که او یکی از با استعدادترین بازیگران این نسل به شمار میرود، اما ممکن است اکثر ما تلاشهای سخت او را برای رسیدن به این جایگاه، نادیده بگیریم.
اغلب ما در کودکی و خردسالی، رویاهایی دور و مبهم داریم. برخی میخواهند سرآشپز شوند یا برخی فضانورد. رویای اما استون بازیگری بود. او در آریزونا به دنیا آمد و از سن چهار سالگی مجذوب بازیگری شد و چند سال در کلاسهای صدا برای تئاتر شرکت میکرد. معمولا در این نقطه است که واقعیت وارد زندگی میشود. بسیاری از ما توسط پدر و مادرمان متقاعد شدهایم یا حقایق بی رحم و ظالمانه جامعه را فهمیدهایم که گویای این است که رویاهای کودکی در کنار واقعیت، هیچ جایی ندارد. امّا، استون متفاوت است. او تسلیم حقایق جامعه نشد. با تکرا همراه باشید تا با چیزهایی آموزنده از شخصیت مستحکم وی آشنا شویم.
پشتکار کلید موفقیت است
مانند کاراکتر او، میا در فیلم لا لا لند، مسیر او برای رسیدن به موفقیت، هرگز هموار نبود. بعد از نقل مکان او به کالیفرنیا، در طول سالها، تلاشهای بسیاری کرد تا اینکه در سال 2007 با ایفای نقش در فیلم Superbad، توسط عموم شناخته شد. پنج سال طول کشید تا طعم موفقیت را در حرفه بازیگری بچشد، اما هنوز راهش را ادامه میداد و هرگز از مسیر هدفش سرگردان و نا امید نشد. این قدرت ذهنی است که او را برای مبارزه با بهترینی که میتواند باشد، ایستاده نگه میداشت.
تحصیلات ارزش یک فرد را مشخص نمیکند
اما در سن 11 سالگی کارش را به عنوان یک بازیگر آغاز کرد. او در سن 15 سالگی تصمیم گرفت مدرسه را رها کند و توانست با یک پاور پوینت والدینش را متقاعد کند تا برای دنبال کردن بازیگری، به کالیفرنیا بروند. در عوض در کلاسهای آنلاین دبیرستان شرکت کرد و به دانشگاه نرفت. او در این باره میگوید: “چون من مدرک دانشگاهی ندارم، به این منعی نیست که هوشمند نیستم!” این حرف او درست است، چرا که قبلا این را ثابت کرده است. در جهانی پر از آزمونهای متعارف، معلوم است که مردم دیگران را طبق سطح تحیلاتشان قضاوت میکنند و حتی آن را به سطح موفقیت افراد نسبت میدهند. اما استون ثابت کرد که این موضوع اشتباه است. اجازه ندهید گمانها و پنداشتهای اجتماعی برایتان محدودیت و اجبار ایجاد کند. یک فرد با استعداد نیاز ندارد خودش را با مدرک و سند اثبات کند.
مشکلی نیست که نتوانید بر آن غلبه کنید
او اخیرا گفته که از اضطراب و هراسهای دوران کودکیاش رنج میبرد. “وقتی حدودا هفت سالم بود، مطمئن شده بودم که خانه از بین رفته است. میتوانستم آن را حس کنم. این یک خیال نبود، بلکه باوری در وجودم بود، احساس میکردم نمیتوانم نفس بکشم، انگار جهان رو به پایان بود. درگیریهای زیادی مثل آن وجود داشت، اما نگرانی من ثابت بود.” بعدا از طریق درمان او بر این مشکل غلبه کرد. “باید در بداهه من حاضر باشی، و این متضاد اضطراب است.” هر کسی با موانعی در زندگی رو به رو میشود، و افراد زیادی بخاطر این موانع، از عشق و روایشان منصرف شدند. آنها فکر کردند که رویایشان دست یافتنی نیست. اما تنها چیزی که رویاها را دست نیافتنی میکند، از دست دادن باورها و ایمان است. اکثر مشکلات موقتی هستند. با آن رو به رو شو، و آن را بهتر کن. اینگونه یک قدم به موفقیت نزدیکتر میشوی.
در فیلم لا لا لند، میا ترانه “برای کسانیکه رویا میپرورانند، احمقانه، همانطور که شاید خودشان اینگونه به نظر برسند” را میخواند. اما استون خودش هم همینطور احمق بود؛ و این حماقت، مرد کوچکی از جنس طلا (اسکار) را در دستان او قرار داد، و این به دنیا ثابت میکند که خیال بافی و رویا پردازی، هیچ اشکالی ندارد.
.
منبع: lifehack