داستانها و راویان آنها در ذهن اکثریت باقی میمانند؛ این را روانشناسان و عصب پژوهان میگویند. داستانهایی که به اساس شیوه فکر کردن ما مربوط میشوند، اطلاعات را سازمان دهی میکنند و در خاطر میمانند. علاوه بر این، داستانها میتوانند افراد را از نظر احساسی به جنبش در بیاورند و حتی آنها را برای خرید ترغیب کنند.
شاید برایتان جالب باشد وقتی بدانید این کار مربوط به داستان شما نیست. در واقع، در ارائهها و سخرانیهای داستان محور، مشتری هدف شخصیت اصلی داستان است.
مشتری را به قهرمان اصلی داستانتان تبدیل کنید و خودتان نیز نقشی در داستان مشتری ایفا کنید، سپس میتوانید بازخورد مطلوبی از مخاطب بدست آورید، بیاد ماندنی باشید و تعاملی عمیقتر ایجاد کنید.
شخصیت اصلی داستان باید فردی مرتبط با کار شما باشد، اهمیت قائل شود و بخواهد موفقیت را ببیند.
در اینجا 3 معیار اولیه برای انتخاب بهترین مطالعه موردی و نمونه پژوهی را برای تعامل با مخاطب مشاهده میکنید:
1. داستان مناسب را پیدا کنید
برای پیدا کردن بهترین داستان برای ارائه، باید تحقیقاتی انجام دهید. زمانی که وقت خود را صرف این کار کنید و پژوهشهایی انجام دهید، خواهید فهمید که کدام داستان نسبت به مخاطبانتان مورد توجهتر و مرتبطتر خواهد بود.
تحقیق شما باید شامل مطالعاتی از پس زمینه و نیازهای مخاطبان باشد. میتوانید از تبلیغ کننده رویداد درخواست کنید یا رویدادهای سالهای پیشین را مورد بررسی قرار دهید تا به فهم مطلوبی از اطلاعات شرکت کنندگان دست یابید. نکته قابل توجه، جستجو در میان هشتگهای قدیمی مورد استفاده در رویدادهای قبلی است؛ اینگونه میتوانید نسبت به نوع شخصیت افرادی که در ارائه شما حضور دارند تا حدودی شناخت داشته باشید.
2. در عین ارتباط، تنوع را نیز در نظر بگیرید
رویداد را آنالیز کنید تا بفهمید دیگر سخنرانان چه کسانی هستند و شرکتها و برگزارکنندگان را نیز به خوبی بشناسید. فیسبوک و لینکدین جاهای خوبی برای انجام این تحقیقات هستند، بنابراین میتوانید پروفایلی برای مخاطبان ایجاد کنید تا داستانهایی متناسب با آنها پیدا کنید. اگر مخاطبان شما پزشکها هستند، مطالعه موردی و نمونه پژوهی خود را درباره آنها، یا حتی موارد دیگر مانند دندان پزشکها انجام دهید.
شما میخواهید در بهترین شکلی که میتوانید، تا حد امکان با مخاطبانتان مرتبط باشید. خودتان را جای آنها بگذارید و از دیدگاه آنها، یا مانند سبک زندگی آنها بیندیشید؛ داستانهایی را مطرح کنید که به مخاطبان اجازه دهد در کنار شخصیت درون مطالعه موردی، قدم بزنند. داستانهایی بگویید که تنوع در آن سبب ایجاد اعتبار برای سخنرانیتان شود. با مرتبط بودن هرچه بیشتر با مخاطبانتان که متفاوت هستند، استفاده از فرصتتان را به حداکثر خواهید رساند.
3. آنها را به یک سفر تحول برانگیز ببرید
مردم عاشق داستانهایی با مضمونی در رابطه با شانس کم در پیروزی هستند. در نتیجههای انقلابی و تحول برانگیز، نوعی جادو جریان دارد که افراد از آن تاثیر میگیرند و همچنین میتوان به فروش نیز فکر کرد. نمونه پژوهی و مطالعه موردی شما باید نتیجه محور باشد، چون در آخر، پیشنهاد شما دارای استراتژیهایی است تا آنها را با موفقیت از نقطه A به نقطه B برساند.
اگر نمیتوانید تغییرات انقلابی (از جایی که مشتری شروع کرد و تا جایی که امروز هست و همچنین جایگاهی که مشتری میخواهد باشد) را تشخیص دهید، خیلی نمیتوان به آن نمونه پژوهی گفت. معیار نتایج دگرگونی در یک مطالعه موردی دارای اهمیت هستند، چون به مخاطبان این امکان را میدهد تا از فرصتهایی که برایشان میسر است، بهره ببرند.
Ron Sheetz، استراتژیست مارکتینگ، فرمول سه گانهاش را درباره موثرترین کیفیت سنجیهای مشتریان و سرویس گیرندگان به اشتراک گذاشت:
- به من درباره تجربیاتی که قبل از آمدن در اینجا داشتی بگو.
- چه چیزی در آخر شما را ترغیب کرد به ما بپیوندید؟ چه چیزی درباره ما برای شما ترغیب کننده بود که ما را متفاوت ساخته است؟
- نتایج چطور بود و شما چه حسی نسبت به آن دارید یا چه نتایجی دریافت کردید؟
.
منبع: entrepreneur