حمید و سعید جوانهای 26 سالهای که به جای رج زدن راسته خیابان جمهوری و گم شدن در هیاهوی «ارزون ببر و گرون نبر» دلالان، نشستند پای اینترنت. نه پدرشان حاجی بازاری بود و نه وکیلالدولهای که با سفارشنامهای مفتخر به دریافت وام کمبهره یا بیبهره شوند، از ددی هم خبری نبود. سعید لیسانس مکانیک و فوقلیسانس امبیای از دانشگاه سازمان مدیریت صنعتی دارد و حمید لیسانس صنایع از دانشگاه خواجه نصیر و فوقلیسانس امبیای از دانشگاه علم و صنعت، هردو باسواد اما کمتجربه. کارشان را با قناعت بیهیاهو در دفتر قرضی برادر بزرگترشان در خیابان ابوسعید و تنها با اتکا به یک ایده شروع کردند. ایدهای که در ابتدا متکی بود به Content (محتوا) یعنی نقد و بررسی و فروش اینترنتی کالاهای دیجیتال مثل دوربین و موبایل، خبری هم از فروشگاه امروزی و بزرگ دیجیکالا نبود. کاری را که امروز با ۵۰ میلیون تومان میشود راه انداخت یک دهه پیش برادران دیجی با ۲۰ میلیون تومان شروع کردند. حکایتشان هم حکایت حجرهداران بازار سنتی نیست که «خوندل خوردیم پسرجان تا به اینجا رسیدیم». سخت بود اما نه از بیچارگی خبر بود و نه از درد و رنج پیشینیان.
آنها دوربینی از بازار میخرند که لنزش قلابی از کار درمیآید. همین اتفاق ناخوشایند جرقهای میشود تا به این فکر کنند که سایتی راه بیندازند و به مخاطبان اطلاعات و آگاهی بدهند و بعد هم جنس اصل بفروشند. با هفت نفر (هفتی که در فرهنگ ما مقدس است و رازآلود) کار را شروع کردند. قدرت CONTENT و خوشنامی و استعداد آنها باعث شد سرمایهگذاران نه بر روی سایت که بر روی برادران محمدی سرمایهگذاری کنند و دیجیکالا روزبهروز توسعه پیدا کرد. توسعهای با نرخ رشد ۲۰۰ درصدی. بر اساس شنیدهها آن جمع ۷ نفره به 1200 و اندی رسیده که اکثرشان جوانان ۲۶ تا ۲۷ سالهای هستند که در حال تجربه اولین فرصت شغلیشان هستند اما باانگیزه فراوان. انگیزهای که ۸۵ درصد سهم بازار خردهفروشی آنلاین ایران را به دست آورده است. اگرچه سالانه باید 800 هزار شغل در کشور ایجاد شود و ۱۲۰۰ نفر در مقایسه با این آمار، چشمنواز نیست اما وقتی سخنان آقای وزیر را بخوانیم متوجه بزرگی این کار میشویم. علی ربیعی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در مورد رقمی که دولت باید برای ایجاد یک شغل هزینه کند، میگوید: «برای ایجاد یک شغل در پالایشگاه حدود 12 میلیارد تومان هزینه نیاز است. در پتروشیمی نیز برای ایجاد 700 شغل به 3 هزار و 500 میلیارد تومان نیاز است و هزینه ایجاد شغل در بنگاههای میانی نیز 500 میلیون تومان است.» حالا اگر ۱۲۰۰ شغلی را که با راهاندازی دیجیکالا به وجود آمده با در نظر گرفتن اینکه دیجیکالا یک بنگاه میانی است، ضرب در رقم مبنای آقای وزیر ۵۰۰ میلیون تومان کنیم، میشود 600 میلیارد تومان. این در حالی است که کل بودجه دولت برای یک سال اشتغالزایی 4 هزار میلیارد تومان است. به عبارتی دیجیکالا بهتنهایی بدون محاسبه اشتغالزایی دیگر استارتآپهای موفق در ایران و بدون دریافت پولی از دولت با اشتغالزایی برای ۱۲۰۰ نفر ۱۵ درصد از تعهدات دولت را در حوزه ایجاد اشتغال عملی کرده است. صرف نظر از اینکه این تعداد نیروهای مستقیم دیجیکالا هستند و نیروهای بسیار دیگری هم به صورت غیرمستقیم از این فروشگاه ارتزاق میکنند که آنها هم بعد از دیجیکالا به گردونه بازار کار پیوستهاند. بسیاری از مردم و جوانانی که میخواهند یکشبه پولدار شوند گمان میبرند دیجیکالا یک سایت است که با اختصاص چند میلیون میتوانند دیجی ۲ را راه بیندازند. و افراد متمولی نیز گمان میبرند با صرف داشتن پول زیاد میشود چنین کرد. اما دیجیکالا یک سایت نیست بلکه یک ایده و یک عزم بزرگ و مجموعه عظیمی است با گردش کاری و تولید کانتنت انبوه که روزانه چندین هزار کالا از نقاط مختلف کشور خریداری و جابجا میشود. به گفته مدیران این سایت روزانه یک میلیون بار به صفحات آن مراجعه و هزاران کالا خریداری میشود. ما با یک استارتآپ واقعی مثل آمازون روبرو هستیم که اتفاق بزرگی است و با بودنش سبک زندگی ما در حال تغییر و دگردیسی است. با فشار دادن دکمه کلیک تنها خرید نمیکنیم کاهش تردد در شهر روی میدهد و بعد هم ترافیک کاهش پیدا میکند و به تبع آن آلودگی هوا کمتر میشود و صرفهجویی در منابع ملی کشور مثل بنزین صورت میگیرد و…
برادران محمدی نشان دادند که یک ایده چطور میتواند تبدیل به یک استارتآپ موفق شود و سرمایهگذارانی هم که به برادران محمدی اعتماد کردند، ثابت کردند که استارتآپها علاوه بر داشتن سود برای یک سرمایهگذار، تبعات مثبت بیشماری برای کشور نیز به همراه دارد. سعید و محمد حالا ۳۷ سال دارند. امروز بعد از گذشت ۱۰ سال از راهاندازی دیجیکالا در مورد قیمت دیجیکالا (که سال ۹۳ در گزارش جهانی استارتآپ بیش از ۱۵۰ میلیون دلار و به تازگی ۵۰۰ میلیون دلار تخمین زده شده)، روایتهای متعددی شنیده میشود. اما آنچه بیش از رقم ۱۵۰ میلیون دلاری (بیشتر یا کمتر) اهمیت دارد این واقعیت است که در اقتصاد مدرن دوران آقا زادهها، پسرحاجیها و بچه ددیها و اتکای صرف به پول به سر آمده و هر جوانی که صاحب ایده باشد، میتواند با ایدهاش دنیا را و کشورش را برای مردم جهان و هموطنانش زیباتر و برای زیستن امنتر کند.
چه بسیار آدمهایی که دوربینشان اگر خراب شود یکی بهترش را میخرند و حسابهای بانکیشان هم پر از پول است اما هرگز با اتکا به پولشان منشا یک اتفاق بزرگ و مثبت برای مردم و کشورشان نبودهاند. اما آنها لذت خرید کالایشان را از دیجیکالایی میبرند که دو جوان بیآلایش متکی به ایده و پشتکار و باور به کار با برنامه و تیمی در دفتر قرضی برادرشان در خیابان ابوسعید راه انداختند. خیابانی که فاصله چندانی تا بازار سنتی تهران ندارد.
.
.
منبع: هفته نامه شنبه
سلام
سایت دیحی کالا خیلی مقرضانه نظراتی که ارسال میشه رو رد میکنه و تو سایت قرار نمیده .که این کار بدور از اخلاق حرفه ای هستش.با بهانه های واهی نظر شما رو رد میکنه.مثلا از کالا نام برده شده یا بحث از قیمت شده!!!
به نظر بنده اکثر تعریف و تمجیدهایی که تو سایت دیجی کالا در قسمت نظرات کاربران هست توسط کارمندان دیجی کالا و با هدف بمباران تبلیغاتی خریداران ارسال میشه .این به دور از اخلاق حرفه ای هستش.
سلام” بچه ددیها ” این چه طرز ادبیات هست
خیلی عالی بود .. ممنون .