مرگ پایان کبوتر نیست…
حسن جوهرچی امروز صبح بار سفر بست و راهی سفری بی بازگشت شد. سفری که در پیش پای همگان است و روزی و روزگاری همه آدمیان به این سفر بی انتها خواهند رفت که نامش را مرگ گذاشته اند. منطق می گوید که فرد مرده است؛ اما دل و احساس و قلب نمی پذیرد. منطق با جسم سر و کار دارد و دل با روح و روان و اینجاست که می گویم حسن جوهرچی همواره زنده است. زیرا چیزی به نام یاد از خود به یادگار گذاشت و به قول حسین پناهی “همه چی از یاد آدمی میره الا یادش که همیشه یادته”
حسن جوهرچی با حضور در آثار متعدد هنری خود را برای همیشه جاودانه کرد و تا افکار و اذهان در آدمیان هست، حسن جوهرچی هم باقی خواهد ماند.
جوهرچی در یکی از لحظات سال 1347 در خانواده ای از اهالی اردبیل و ساکن در تهران با صدای گریه خود اهل زمین را از آمدنش خبر داد؛ اما امروز در یکی از لحظات سال 1395 بی خبر این کره خاکی را ترک کرد و به جهانی که متعلق به آنجا بود، بازگشت. هر چند که او دیار غربت را ترک نموده و به موطن اصلی خویش رفته و از رنجهای دنیوی خلاصی یافت؛ اما احساس برخلاف منطق باز هم بیقراری در جان ما انداخته و این جدایی او از ما، احساس دلتنگی و اندوه را در جانمان جاری و ساری ساخته زیرا به ناچار می بایست با تن و جسم این هنرمند عزیز وداع گوییم و تنها به تصویر و صدای به جای مانده از او دلخوش باشیم.
حسن جوهرچی در دانشکده هنرهای زیبا به تحصیل هنری پرداخت که کارش ثبت لحظات و جاودانه کردن آنها بود. او عکاسی را فرا گرفت و پس از آن به هنر بازیگری روی آورد.
ایشان بازیگری در سینما را با فیلم ” فیل در تاریکی” در سال 67 آغاز نمود؛ اما جوهرچی با بازی در فیلم برخورد ساخته سیروس الوند به بازیگری نسبتا مطرح تبدیل شده و با حضور در سریالی تلویزیونی با نام در پناه تو در سال 73 به بازیگری مشهور و دوست داشتنی در نزد همگان مبدل شد. این سریال ساخته حمید لبخنده بود و جوهرچی در این اثر خوش درخشید و شاید بتوان گفت که این اثر اوج شهرتش را برای او به ارمغان آورد، بطوریکه دیگر نتوانست اینگونه بدرخشد.
اما همواره در دل و یاد مردم به عنوان هنرمندی جذاب و محبوب و دوست داشتنی جای خود را تثبیت کرد و بعید می دانم که کسی با دیدن حسن جوهرچی انرژی مثبت نگرفته باشد؛ زیرا او بازیگری با چهره ای جذاب بود که در هر نقشی و در هر شرایطی بر دل مردم می نشست و این بر دل نشستن یکی از مهمترین خصوصیاتی است که هر بازیگر باید داشته باشد.
اما بسیاری از بازیگران و هنرمندان فاقد چنین حسنی هستند و اگر بهترین بازی را ارائه کنند، باز هم بر دل ننشسته و لذا ارتباط با مخاطب را از دست می دهند؛ اما جوهرچی اگر حتی بازی ضیفی را هم ارائه می ،داد باز هم دوست داشتنی بود که البته این ویژگی خدادادی است و اکتسابی نیست و امتیازی است که خدا به برخی بازیگران عطا فرموده است.
حسن جوهرچی در دوران کاری خود در آثار متنوعی به ایفای نقش پرداخت و در میان این نقش ها، هم شخصیتهای مثبت به چشم می خورد و هم شخصیتهای منفی و او هر دو را تجربه نمود؛ هرچند مخاطب دوست داشت که اورا به عنوان شخصیت مثبت اثر ببیند.
یکی از چندین حضور حسن جوهرچی در نقش های منفی، بازی در سریال او یک فرشته بود را می توان عنوان نمود که یکی از موفقترین مجموعههای مذهبی تلویزیون به شمار میرود و چالشهایی که او با شیطان داشت، یکی از نقشهای بسیار خوب اوست. همچنین بازی او در نقش جانباز محبوب و بیادعای فیلم ضیافت ساخته مسعود کیمیایی همچنان برای ما خاطرهانگیز و ماندنی است و همین در کنار کیمیایی بودن از نقاط اوج فعالیتش در عرصه سینما است.
ای کاش حسن جوهرچی ماندن در کنار امثال کیمیایی را انتخاب کرده بود و به بسیاری از نقشهایی که به ایفای آنها در تلویزیون و سینما پرداخته بود، نه می گفت؛ اما حسن جوهرچی حتی از اعتبارش برای دوستانش خرج می کرد و به خاطر دوستی، بسیاری از نقشهای بی ارزش به لحاظ هنری را می پذیرفت.
حسن جوهرچی برای دوستی و نشکستن دل دوستانش از خودش و دلمشغولی هایش و اعتبارش می گذشت.
آثار سینمایی که در آنها به ایفای نقش پرداخته است عبارتند از :
آبی (فیلم ۱۳۷۹)، آقای رئیس جمهور (۱۳۷۹)، دختری بنام تندر (۱۳۷۹)، بادامهای تلخ (۱۳۷۶)، دو زن (۱۳۷۷)، حماسه قهرمانان (۱۳۷۶)، زن شرقی (۱۳۷۶)، بالاتر از خطر (۱۳۷۵)، روزی که خواستگار آمد (۱۳۷۵)، سلطان (فیلم) (۱۳۷۵)، ضیافت (فیلم) (۱۳۷۴)، ویرانگر (۱۳۷۴)، افسانه دو خواهر (۱۳۷۳)، جای امن (۱۳۷۲)، زینت (۱۳۷۲)، بر بال فرشتگان (۱۳۷۱)، برخورد (فیلم) (۱۳۷۰)، فیل در تاریکی (۱۳۶۸).
آثار تلویزیونی : تنهایی لیلا، برابر با اصل، شبهای روشن، مثل شیشه، سراب، فاصلهها، فاکتور هشت ، بوی عیدی، جابر ابن حیّان، هویت پنهان، پیلههای پرواز، او یک فرشته بود، غریبانه، سیمای مدرسه، مشق عشق، نسیم رؤیا، روزهای زندگی، در پناه تو، دومین انفجار ،وکلای جوان، هدف گمشده
روحش شاد و یادش گرامی باد.
.
تکرا