بعضی از ما شکستها و تلخیهای زیادی را در زندگی تجربه کردهایم. شکستهایی که شاید با تجربهشان درس نگرفتیم و دیگر سراغ کارمان نرفتیم. یا حرفهایی شنیدهایم که که به کلی ما را دلسرد کردهاند. شاید هم مورد تمسخر قرار گرفتهایم و شاید هزار و یک مورد دیگر که می تواند به راحتی هر کسی را از ادامه راه منصرف کند؛ اما میشود گفت که تقریبا تمام افراد واقعا موفق هم شکستهای بزرگی را تجربه کردهاند و با مسائل ناامید کننده، دست از کار بر نداشتند، که اگر بر میداشتند، شاید فیلمهای دیزنی بخشی از خاطراتمان نبودند، موسیقهای الویس را نشنیده بودیم و با نبود اختراعات ادیسون، خیلی چیزها متفاوت میبود
در اینجا چهرههای موفقی را میبینید که با تلخیها کنار آمدند و از شکستها درس گرفتند و اینها تنها بخش کوچکی از افراد موفقاند. از مایکل جردن بسکتبالیست تا ون گوگ نقاش که البته سود مادی هم در زندگیاش نداشت.
1. اپرا | Oprah؛ مجری
او با کانال تلویزیونیاش بیلیونر شد و علاقه زیادی هم به رانندگی داشت. ولی اپرا وینفری از اولین شغل تلویزیونیاش یعنی اجرا در بالتیمور، اخراج شد. سال قبل، او از تجربهاش در سخنرانی در جشن فارغ التحصیلی دانشگاه هاروارد گفت:
چیزی به اسم شکست وجود ندارد. شکست، تنها تلاشی است برای تغییر مسیر ما در زندگی.
2. استیون اسپیلبرگ | Steven Spielberg؛ کارگردان
کارهای سینمایی او بیش از 9 میلیارد دلار فروش داشته است. او همچنین تاکنون 3 جایزه آکادمی (اسکار) را به خانه برده است؛ اما این استاد بلاکباستر، دو بار از دانشگاه هنرهای سینمایی کالیفرنیای جنوبی بیرون انداخته شد. آنها اکنون میگویند: “اوه، فکر کنم درباره تو اشتباه میکردیم.” اکنون این دانشگاه، ساختمانی برای بزرگداشت استیون اسپیلبرگ ساخته است.
3. توماس ادیسون | Thomas Edison؛ مخترع
معلمهای ادیسون به او میگفتند که در یادگیری هر چیزی احمق است. حرفی که شاید برخی معلمها در حال حاضر نیز به دانش آموزان بزنند و در واقع کاری بشدت ناپسند و برای فرد بسیار دلسردکننده است.
اما ادیسون بعدها توانست بیش از 1,000 اختراع مثل گرامافون و لامپ رشتهای را به نام خود ثبت کرده و تبدیل به یکی از نوابغ جهان شود.
4. والت دیزنی | Walt Disney؛ کارگردان و انیماتور
میتوانید دوران کودکی خود را بدون دیزنی تصور کنید؟ اگر والت دیزنی به حرف سردبیر روزنامه سابقش گوش میداد، همه چیز تغییر میکرد. او به دیزنی گفت که فاقد هر گونه تخیل است و هیچ ایدهای ندارد!
دیزنی درباره شکست میگوید:
من فکر میکنم وجود یک شکست سخت و البته خوب در دوران جوانی مهم است؛ چون شما را از اتفاقاتی که قرار است برایتان بیفتد با خبر میکند. از این رو وقتی که به سقوط و شکست نزدیک میشوم، هرگز هیچ ترسی در زندگیم نداشتهام. من هرگز نترسیدهام.
5. آلبرت انیشتین | Albert Einstein؛ فیزیکدان
هیچ دانشمندی تاکنون به اندازهی انیشتین مورد توجه قرار نگرفته است. او در کودکی تا چهار سالگی نمیتوانست حرف بزند، تا هفت سالگی نمیتوانست بخواند و معلول ذهنی تلقی میشد.
اما در نهایت او برنده جایزه نوبل شد و جهان فیزیک را تغییر داد.
6. جی.کی. رولینگ | J.K. Rowling؛ نویسنده
او خالق مجموعه داستانهای هری پاتر است. رولینگ مادری طلاق گرفته و تنها، شکسته خورده و افسرده بود که همزمان هم درس میخواند و هم رمان مینوشت. اکنون، او یکی از ثروتمندترین زنان جهان است. رولینگ درباره یکی از شکستهای اخیرش میگوید:
زندگی بدون شکست غیر ممکن است؛ مگر اینکه آنقدر محتاطانه زندگی کرده باشی که دیگر نامش زندگی نباشد.
7. آبراهام لینکلن | Abraham Lincoln؛ رئیس جمهور
لینکلن شکستهای زیاد و بزرگی را تجربه کرده است. او به پائینترین رتبه نظامی دست یافت. همچنین کسب و کارهای شکست خوردهی زیادی را هم امتحان کرد. بعد از آن وارد سیاست شد و تا قبل از ریاست جمهوری، در سیاست هم فرد شکست خوردهای بود.
8. جری ساینفلد | Jerry Seinfeld؛ بازیگر
ساینفلد یک کمدین جوان استند-آپ بود. اولین نمایش او خیلی خوب نبود و مورد تمسخر تماشاچیان واقع شد؛ اما او مایوس نشد و به سراغ دومین اجرایش رفت و با آن توانست به یکی از موفقترین کمدینهای تاریخ تبدیل شود.
9. تئودور سوس گایزل | Theodor Seuss Geisel؛ نویسنده
گایزل، نویسندهی مورد علاقه کودکان و همچنین بزرگسالان که با نام دکتر زوس شناخته میشود، در خواست برای چاپ اولین کتابش، 27 بار از سوی ناشران رد شد. کتابهای او که برای این ناشران به اندازه کافی خوب نبودند، تاکنون بیش از 600 میلیون نسخه در سراسر جهان فروش داشتهاند.
10. استیون کینگ | Stephen King؛ نویسنده
در خواست او برای چاپ اولین کتابش، Carrie، حدود 30 بار از سوی ناشران مختلفی رد شد. او کتابش را در سطل زباله انداخت؛ اما همسرش کتاب را گرفت و از او خواهش کرد که یک بار دیگر هم برای انتشار کتاب اقدام کند و همین باعث شد تا زندگی کاریاش آغاز شود.
11. ونسان ون گوگ | Vincent Van Gogh؛ نقاش
امروزه نقاشیهای ون گوگ تا بیش از 100 میلیون دلار قیمت دارند. ولی او در دوران زندگیاش، مشکلات و تلخیهای زیادی را تجربه کرد.
متاسفانه او در کل زندگی توانست فقط یک تابلو با نام ‘تاکستان سرخ’ (The Red Vineyard) را بفروشد. امروزه بسیاری از افراد از زحمات او در زندگیاش استفادههای مالی بسیاری میکنند؛ اما قطعا که او از ارزش واقعی کارهایش سود برده است.
12. الویس پریسلی | Elvis Presley؛ خواننده
تو هیچی نمیشی پسر. تو باید برگردی و کامیونتو برونی.
اینها کلماتی هستند که او پس از اولین اجرایش در سالن Grand Ole Opry شنید و بلافاصله از کار اخراج شد. او با کامیون رفت و تبدیل به یکی از بزرگترین ستارههای موسیقی جهان شد.
13. مایکل جردن | Michael Jordan؛ بازیکن بسکتبال
او در یکی از بهترین دبیرستانها بود ولی مربیاش اشتباه بزرگی کرد که او را از تیم بسکتبال مدرسه حذف کرد. با شش عنوان قهرمانی و پنج بار لقب گرفتن به عنوان با ارزشترین بازیکن، جردن بهترین بسکتبالیست تاریخ است. او گفته:
من بیش از 9,000 اشتباه در کارم انجام دادهام. بیش از 300 بازی را از دست دادهام. 26 بار باید پرتاب نهایی را انجام میدادم تا تیم قهرمان شود و من خراب کردم. من بارها و بارها و باز هم بارها در زندگیام شکست خوردهام و این دلیل موفقیت من است.
14. جیمز دایسون | Sir James Dyson؛ مخترع و کارآفرین
جیمز دایسون قریب به 5,126 بار شکست خورد! البته این موضوع برای 15 سال قبل از اختراعاتش است، یعنی قبل از زمانی است که پرفروشترین جارو برقی وکیوم با ارزش جهانی 4.5 میلیارد دلار را اختراع کند.
اینها نمونه ای از افراد موفقی هستند که تجربه های تلخ شکست را با تمام وجود احساس کرده اند؛ اما هرگز ناامید نشده و با قدرت پیشرفته اند. هیچ محدودیتی در زندگی وجود ندارد. تنها تعیین کننده ما هستیم. باید حرکت کرد، تلاش کرد و هرگز ناامید نشد.
.
منبع: lifehack
اینها چرت محض هست فقط باید پول داشته باشی نا شکست نخوری
خیلی احمقانه هست این ها اگر هم نباشه درد ایرانی جماعت نمیخوره
فقط بابای پولدار داشته باش تا آسمون هم میری
ولی اگه نداری زندگیت شبیه به یک جهنم میشه :((((
سلام امیر جان ؛ از یک جنبه منم با شما موافقم، پول اگه همه چیز نباشه، خیلی چیزاست و میتونه برای رسیدن به موفقیت خیلی، خیلی مهم باشه و اگه کسی اینو کتمان کنه، به نظرم حتی به خودشم داره دروغ میگه؛ اما نظر خودم و تجربه شخصیم و داستان تمام بزرگایی که تو حوزه های مختلف کاری خودشون به نقطه اطمینانی رسیدن، اینو میگه که تلاش حتما جواب میده، این قانون طبیعته و استثنا هم نداره، اصولا استارتاپ ها به همین دلیل شکل گرفتن. یک ایده ای اولیه ای خوب با سختی هر چه تمام تر شروع میشه، شکست های مختلفی متحمل میشه و افراد اون تیم مدتها بی پولی های عجیبی رو هم تحمل می کنن، ولی با قدرت به کارشون ادامه میدن و بعد از رسیدن به یک نقطه تقریبا مناسب توی کارشون با حضور یک اینوستور (سرمایه گذار)، کسب و کارشون رو شکل میدن. باید حرکت کرد و رفت جلو و تحمل کرد، بهت قول میدم ما میتونیم، اینقدر تلاش میکنیم و با پررویی هر چه تمام تر میریم جلو تا بالاخره جهنم رو هم به یه جای خوب تبدیل کنیم 🙂