علم قدرتمند است، اما چیزهای بسیاری هستند که هنوز بهوسیله علم قابل توضیح نیستند.چنین چیزهایی عموما از دسترس علوم کنونی خارجاند و یا بهسادگی توضیحشان ممکن نیست. در ادامه با برخی از برجستهترین معماهای علمی با ما همراه باشید.
1-سیستم اسرارآمیز EM Drive و نقض قانون سوم نیوتون
سالهاست که شایعاتی در مورد آزمایش سیستم EM Drive (سیستم پیشران محفظه تشدید یا موتور الکترومغناطیسی) میشنویم. این سیستم، سیستم نیرومحرکه بدون سوختی است که ناسا به دنبال توسعه آن بوده است. این سیستم، بر روی کاغذ قادر به نقض قانون سوم نیوتون است.
این موضوع ماه دسامبر سال گذشته، جالبتر شد. در آن زمان دولت چین ادعا کرد که در حال آزمایش یک سیستم EM Drive در فضا است و یک منبع ناشناس به اینترنشنال بیزینس تایمز گفت؛ دولت ایالاتمتحده آمریکا هم در حال آزمایش همین سیستم با هواپیمای فضایی اسرارآمیز ارتش، موسوم به X-37B است. اکنون پس از گذشت پنج ماه، کماکان شایعات زیادی در مورد مأموریت سری این هواپیمای فضایی در جریان است.
سیستم EM Drive، سیستمی که به دانشمندان امکان آزمایش سیستم نیروی محرکه جنجالی بدون گرانش و اصطکاک در فضا را میدهد. کارایی این سیستم تا حدی زیادی هنوز به اثبات نرسیده، اما از پتانسیل فوقالعاده بالا و انقلابی چنین سیستمی به راحتی نمیتوان گذشت. سیستم EM Drive، سیستم نیرو محرکهای است که از لحاظ تئوری به جای استفاده از سوخت، به وسیله نوسان امواج مایکروویو به جلو و عقب، نیروی تراست تولید میکند.
این سیستم نیرومحرکه بر اساس مفروضات، قادر به تولید نیروی تراستی است که میتواند انسان را ظرف مدت ۷۰ روز به مریخ برساند و بله، اساساً توانایی تحول عظیمی در سفرهای فضایی دارد. البته همه اینها منوط به این است که کارایی سیستم EM Drive، واقعاً از لحاظ عملی به اثبات برسد.
آزمایشهای اولیه، ازجمله مطالعه جدیدی که ناسا منتشر کرده نشان میدهند، سیستم EM Drive قادر به تولید نیروی تراست است. در این مطالعه ناسا میخوانیم: “دادههای تراست از جلو و عقب نشان میدهند، این سیستم قادر به تولید نیروی تراستی معادل ۱٫۲ میلی نیوتن در کیلووات در خلأ است که همان عملکرد سیستم تکانشی در هوا است.”
بههرحال، چنین سیستمی قانون سوم حرکت نیوتن: «هر عملی را عکسالعملی است؛ مساوی آن و در جهت خلاف آن» را نقض میکند. در واقع مفهوم اساسی در قانون سوم نیوتن این است که نیروی تک در طبیعت وجود ندارد. هر نیرویی دارای نیروی دیگری با همان اندازه و در جهت مخالف آن است. درواقع تمامی نیروهای موجود در طبیعت از این قانون پیروی میکنند و همه چیز در طبیعت به صورت دوتایی (همچون دو سر چوب و..) عمل میکند.
سیستم EM Drive هیچ نیروی سوختی ندارد و بنابراین از لحاظ فنی نباید قادر به تولید نیروی پیشرانش باشد. یکی از بهترین روشها برای کاهش اثرهای عواملی همچون اصطکاک و فشار هوا، آزمایش سیستم EM Drive در فضا است، به همین دلیل دولت چین و آمریکا، همه علاقهمند به آزمایش این سیستم در فضا هستند. در این مورد حتی چین ممکن است، پیش از این سیستم خود را در فضا مورد آزمایش قرار داده باشد.
همچنین درگذشته شایعاتی وجود داشت که بوئینگ با مخترع EM Drive، مهندس انگلیسی راجر شوویر مشغول همکاری بوده است. هرچند، بوئینگ بعدها اعلام کرد، دیگر علاقهای به این دستگاه ندارد.
دولت آمریکا ادعا میکند، هواپیمای فضایی X-37B بهطور رسمی در حال آزمایش پیشرانه اثر هال است که توسط شرکت آیروجت راکیتداین ساخته شده است. این شرکت آمریکایی سازنده موشک و سیستمهای نیروی محرکه وسایل نقلیه فضایی است.
پیشرانه اثر هال، سیستم نیروی محرکه امیدوارکننده دیگری است که توسط ناسا توسعه یافته و قادر به تولید ۶۰ میلی نیوتن در کیلووات است که در مقایسه با سیستم EM Drive نیروی فوقالعاده قابلتوجهی محسوب میشود؛ اما این سیستم هنوز متکی به سوخت است و بنابراین، نمیتواند مشکل حمل سوخت در مأموریتهای آینده فضایی را بر طرف کند.
ولی تا زمانی که شواهدی در دست نباشد، هیچ چیزی را نمیتوان تأیید کرد. باید منتظر اخبار رسمی و یا مقالات کارشناسی شده در نشریات علمی بمانیم؛ اما این واقعیت که هواپیمای فضایی ناسا در حال آزمایش حداقل یک سیستم نیروی محرکه نوآورانه است، میتواند نویدبخش آینده امیدوار کننده سفرهای فضایی باشد و اگر این شایعات در مورد سیستم EM Drive حقیقت داشته باشند؛ باید منتظر تحولی عظیم در سفرهای فضایی باشیم.
2-مهاجرت مرموز نهنگهای گوژپشت
نهنگهای گوژپشت، بهتنهایی خود مشهورند، باوجودی که این حیوانات تمایل دارند، بهصورت گروهی مهاجرت، تغذیه و جفتگیری کنند، اما بسیاری از زندگی خود را در تنهایی و یا در گروههای کوچکِ موقتی سپری میکنند.
اما به نظر میرسد، چیزی در اقیانوس نامتوازن شده است. دانشمندان در چند سال اخیر شاهد، مهاجرت گروهی نهنگهای گوژپشت بودهاند. محققان میگویند، پیش از این هیچگاه گروههای ۲۰ تا ۲۰۰ نهنگ را ندیده بودند که در سالهای اخیر در سواحل جنوب غربی آفریقای جنوبی مشاهده کردهاند.
کن فیندلی، محقق ارشد این مطالعه از دانشگاه تکنولوژی شبهجزیره کیپ در آفریقای جنوبی، میگوید:”هرگز چیزی شبیه این ندیده بودم.”
بر اساس مطالعه جدید، ۲۲ نمونه از گروههای نهنگ گوژپشت در سه کشتی تحقیقاتی در سالهای ۲۰۱۱، ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ مشاهدهشده است. علاوه بر این، تعداد انگشتشماری از این گروهها هم از طریق هواپیما در نواحی جنوب غربی در آفریقای جنوبی مشاهدهشده است. محققان از این رفتار نهنگها بهعنوان رفتاری بدیع و افراطی نامبردهاند و میگویند، این رفتار ممکن است، نشانهای از تجدید حیات مرموز نهنگهای گوژپشت در سالهای اخیر باشد.
فیدلی و گروهش در مطالعه خود نوشتهاند:”هیچوقت در زمان مهاجرت نهنگهای گوژپشت، گروههای تغذیه متراکمی اینچنینی در هیچ کجای دیگر عرضهای جغرافیایی پایین و یا در نیمکره جنوبی گزارش نشده بود. درواقع، بهندرت در منابع مختلف گزارشهایی از گروههای ۱۰ تا ۲۰ نهنگ وجود داشته است.”
نه تنها اندازه این گروهها عجیب است، بلکه محل شکلگیری این گروهها هم غیرمعمول است. این نهنگها با جمع شدن در نزدیکی آفریقای جنوبی در تابستان، هزاران کیلومتر از محلهای تغذیه معمول خود در جنوبگان قطب جنوب دور میشوند. دانشمندان توضیحی برای این تغییر ناگهانی رفتار نهنگها ندارند. در طول ماههای تابستان، ژوئن، ژوئیه و اوت، نهنگهای گوژپشت بهسوی آبهای جنوبگان میروند تا امکان تغذیه از حجم انبوهی از کریل ها و ماهیها را داشته باشند تا ذخایر چربی کافی برای زمستان در اختیار داشته باشند.
پس از آن نهنگهای گوژپشت برای جفتگیری و سپری کردن زمستان بهسوی شمال و آبهای سواحل نیمه گرمسیری و گرمسیری مهاجرات میکنند. اما چرا این روند تغییر کرده است؟
محققان با توجه به اینکه هنوز باید شواهد بیشتری را جمعآوری کنند، توضیحی برای این موضوع ندارند؛ اما میگویند، این استراتژی تغذیه جدید میتواند به علت تغییرات میزان دسترسی به طعمهها به دلیل تغییر شرایط اقیانوسهای جهان باشد و یا بهسادگی تنها افزایش جمعیت نهنگهای گوژپشت دلیل آن باشد.
این روزها به شنیدن در مورد کاهش جمعیت گونههای مختلف جانوری عادت کردهایم؛ اما برخلاف این روند، تعداد نهنگهای گوژپشت نیمکره جنوبی رو به افزایش بوده است. بنا به گزارشها، جمعیت نهنگهای گوژپشت استرالیا از زمان ممنوعیت صید نهنگ در امتداد سواحل شرقی در دهه ۱۹۶۰، به بهترین سطح خود رسیده است.
فیندلی و گروهش، تصور میکنند، این افزایش سریع جمعیت دلیل کاهش منابع غذایی باشد که آنها را مجبور به تغییر استراتژی و مهاجرت به آفریقای جنوبی کرده است.
همچنین گفتنی است، این رفتار حقیقتا مورد جدیدی نیست، نهنگهای گوژپشت در سال ۱۹۱۴، پیش از اینکه صید نهنگ تا ۹۰ درصد جمعیتشان را کاهش دهد، برای تغذیه به سواحل جنوب غربی آفریقای جنوبی آمده بودند. و اکنونکه تعداد نهنگها در حال افزایش است، نهنگها میتوانند رفتار چندین سال قبل خود را دوباره در پیش گیرند. همچنین امکان دارد، نهنگها پیشازاین هم این رفتار را داشتهاند، اما ازآنجاییکه تعداد آنها کم بوده، کسی توجهی به آن نمیکرده است.
فیندلی میگوید:”امکان دارد رفتار فوق پیشازاین هم وجود داشته؛ اما قابلرؤیت نبوده باشد.”
3-آیا سیاره نهم منظومه شمسی وجود دارد؟
مطالعهای جدید، استدلال میکند، سیاره فرضی نهم احتمالا از مدار گرانش منظومه خورشیدی دیگری خارج شده و سپس تحت تأثیر گازهای بین کهکشانی ناشی از گرانش خورشید ما قرار گرفته است. از زمانی که دانشمندان شواهدی مبنی بر وجود سیاره نهم منظومه شمسی را مطرح کردهاند، ستاره شناسان به دنبال شواهد قطعی از وجود این سیاره بودهاند؛ اما اگر این سیاره وجود داشته باشد، احتمالا باید خیلی دور باشد. البته باوجود شواهد غیر مستقیم فعلی امکان اثبات چنین موضوعی وجود ندارد.
مطالعه اخیر نشان میدهد، این سیاره مرموز اگر وجود داشته باشد، در بیرونیترین بخش (لبه) منظومه شمسی واقع است و ممکن است سیارهای سرگردان باشد که در مدار گرانشی خورشید به دام افتاده است.
احتمال وجود سیاره نهم منظومه شمسی در ژانویه ۲۰۱۶ برای نخستین بار توسط اختر فیزیکدانان کنستانتین باتیگین و مایکل براون در مؤسسه فناوری کالیفرنیا (Caltech) پیشنهاد شد. این محققان متوجه برخی ناهنجاریهای گرانشی در خارج از منظومه شمسی شده بودند که میتوانسته ناشی از سیارهای عظیم باشد که فراتر از نقطه مشاهده ماست و فاصلهای حدود ۲۰ برابر دورتر از نپتون به خورشید داشته باشد.
این مطالعه در ۲۲۹ امین اجلاسیه انجمن نجوم آمریکا در انگور، تگزاس ارائه شد. محققان پس از ۱۵۶ شبیهسازی کامپیوتری از سیارات سرگردان فرضی در مدار گرانشی منظومه شمسی ما، به این نتیجه رسیدند که سیاره نهم منظومه شمسی، سیاره سرگردانی بوده که به دام مدار گرانشی خورشید افتاده است. جیمز وسپر از دانشگاه ایالتی نیومکزیکو، چنین استدلالی را بسیار قابلقبول میداند.
به گفته جاشوا پیپر، استاد فیزیک و فیزیک نجومی از دانشگاه لی های، پنسیلوانیا که در این مطالعه مشارکت نداشته: “یک سیاره سرگردان، شیء کیهانی است که به دور حلقه یک ستاره شکل میگیرد، چیزی مشابه سیارات واقع در منظومه شمسی ما. با این حال، اگر این سیاره در دوران اولیه شکلگیری خود، پیش از قرار گرفتن در سیستم خورشیدی خود، گذر نزدیکی از سیارهای عظیم و حجیم داشته باشد، میتواند از منظومه خورشیدی خود خارج شود و در فضای بین ستارهای کهکشان راه شیری در میان ستارگان سرگردان قرار گیرد. “
در شبیهسازیهای انجام شده در این مطالعه، سیاره نهم در ۶۰ درصد موارد از تأثیر نیروهای گرانشی وارده خارج شد ( تبدیل به سیارهای سرگردان شد)؛ اما در ۴۰ درصد موارد به دام نیروی گرانشی خورشید افتاد.
این مورد به توضیح فاصله فرضی سیاره نهم منظومه شمسی ما کمک بسیاری کرد. مایکل اسموتکو استاد اخترفیزیک از دانشگاه نورث وسترن که در این مطالعه مشارکت نداشته، میگوید: “تصور کنید خورشید به اندازه یک پرتقال و یا یک سیب باشد. در همین حال تصور کنید، سیارات چیزی شبیه مگسهای میوه در اطراف خورشید هستند. در این مقیاس (فرضی) نزدیکترین ستاره به خورشید، ستاره پروکسیما قنطورس، ستارهای حدودا سیب شکل در فاصله ۲۲۵۳ کیلومتر دورتر (تقریبا فاصله بین شیکاگو به توسان) است. اکنون تصور کنید، شانس یک مگس میوه در شیکاگو برای رسیدن به فاصلهای اینچنینی و یافتن سیبی در توسان چقدر است؟ چنین امکانی وجود دارد؛ اما بسیار بعید است.”
به این ترتیب، واضح است، اسموتکو نظریه تشکیل سیاره نهم در منظومه شمسی را ترجیح میدهد.
اسموتکو توضیح میدهد: “سیارات کلاسیک، عطارد، زهره، مریخ، مشتری، زحل و همه دیگر سیارات (منظومه شمسی) بهراحتی قابل مشاهده با چشم غیرمسلح هستند و هزاران و هزاران سال است که توسط بشر شناختهشدهاند. این اجرام کیهانی موقعیت خود را در آسمان شب با توجه به ستارگان پسزمینه (به نحوی که گویی هیچ تغییری روی نداده) تغییر میدهند. در واقع، نام سیاره –در انگلیسی پلانت- از کلمه (اَستِر پِلانِتِس در زبان یونان باستان) به معنی سرگردان برگرفته شده است.”
پس از اختراع تلسکوپ در اوایل قرن هفدهم، از مرموز بودن سیارات کاسته شد و به شروع دورهای جدید در کاوشهای دوره انقلاب علمی کمک کرد. در سالهای ۱۶۰۹-۱۶۱۰، گالیلئو گالیله، با استفاده از تلسکوپ، اهله زهره را مورد بررسی قرار داد و از لحاظ علمی اثبات کرد که سیارات منظومه شمسی به دور خورشید گردش میکند، تا تغییر اساسی در نگرش انسان به جهان پدیدار شود.
پیپر میگوید:” اکتشافات سیارات بعدی، به بشریت، گستردگی جهان و اینکه چیزهای زیادی برای کشف وجود دارد را نشان داد؛ اما این کشفیات عموما جهانبینی بشریت را همچون کشفیات کوپرنیک و گالیله (از موقعیت زمین ما در منظومه شمسی) و یا انیشتین (ادراک ما از فضا و زمان) را تغییر ندادند. “
مطالعه سیارات همچنان تصورات ما از منظومه شمسی و نقش ما در آن را به چالش میکشد. حتی تغییر دستهبندی پلوتون از یک سیاره به یک سیاره کوتوله در سال ۲۰۰۶، دانشمندان و عموم مردم را مجبور به تجدیدنظر در مورد ماهیت سیارات کرد.
پیپر میگوید: “اگر سیاره نهم منظومه شمسی واقعا وجود داشته باشد و تائید و مشاهده شود، بهاحتمال زیاد به ما نشان میدهد، روند شکلگیری سیارات، خشنتر و پر هرجومرج تر از چیزی بوده که پیشازاین تصور میکردیم. شاید این (اثبات وجود سیاره نهم منظومه شمسی) به ما نشان دهد، هنوز هم فضای بسیاری برای اکتشافات جدید وجود دارد.”
4-حفرههای مرموز هرم جیزه مصر
دانشمندان سالهاست، مشکوک هستند که هرم بزرگ جیزه دارای حفرها و راهروهای مخفی است که به مدت هزاران سال، از دسترس باستان شناسان و سارقان آثار باستانی به دورماندهاند. اکنون محققان میگویند، شواهدی از حفرهای عجیب پشت قسمت شمالی هرم یافتهاند که به طور کامل از کانالهای اصلی و مقبره درون بنای عظیم اصلی جداست.
هرم بزرگ جیزه که هرم خوفو نیز مشهور است، حدود بیش از 4500 سال قبل بهوسیله فرعون خوفو ساخته شده است. این هرم در زمان ساخت 146 متر ارتفاع داشت که بلندترین بنای مصر باستان نیز محسوب میشود. پروژهای که «اسکن اهرام» نام دارد و شامل محققانی از چندین دانشگاه، مؤسسات تحقیقاتی و شرکتهای تکنولوژی از سراسر جهان است، اکنون به دنبال کشف اسرار این اهرام هستند.
این محققان از ترکیبی از ترموگرافی مادونقرمز، شبیهسازی سهبعدی و تصویربرداری رادیوگرافی موآن برای آشکار کردن این ساختارهای عجیب بهره میبرند. آنها میگویند، موفق به کشف حفرهای شدهاند. در حالی که ترموگرافی مادونقرمز برای شناسایی تغییرات دمای داخل ساختمانها و بناها مورد استفاده قرار میگیرد، همچون تصویربرداری اشعه ایکس به درون محیط نفوذ میکند و امکان بازسازی سهبعدی بنا را در اختیار محققان قرار میدهد.
محققان میگویند، با استفاده از این تکنیک درون هرم بزرگ را نقشهبرداری کردهاند و حفره ناشناختهای به بزرگی تقریبا 105 متر را در لبه شمال شرقی بنا شناسایی کردهاند. آنها همچنین موفق به تشخیص نوعی حفره در ورودی دروازه قسمت شمالی هرم شدهاند.
البته هیچ مدرکی دال بر ارتباط این دو حفره باهم وجود ندارد. محققان پروژه اسکن اهرام میگویند، در نوامبر سال 2015 با شناسایی ناهنجاری حرارتی در قسمت شمالی هرم، نسبت به وجود یک حفره ناشناخته مشکوک شدهاند. البته محققانی که در این پروژه شرکت ندارند، هنوز کاملا متقاعد نشدهاند.
این محققان میگویند، پروژه اسکن اهرام باید یک سال دیگر ادامه یابد تا اطلاعات بیشتری در مورد ناهنجاریهای حرارتی بیشتر پیدا شود. تنها زمان میتواند، درستی فرضیه این محققان را به اثبات برساند، اما هر اتفاقی بیفتد، میتواند نویدبخش اکتشافات هیجانانگیزی را میدهد.
5- هویت هیولای مرموز تالی
سال گذشته بود که دانشمندان اعلام کردند که موفق به کشف هویت هیولای مرموز تالی شدند. هیولای تالی فسیل مرموز جاندار نرم تنی است که بیش از ۵۰ سال قبل در معادن ایالت ایلینوی آمریکا کشف شده بود و از آن زمان ذهن دانشمندان را مشغول خود کرده بود.
این محققان جاندار موردنظر را بهافتخار کاشف آن، فرانسیس تالی، هیولای تالی (Tully Monster) نامگذاری کردند و در سال ۱۹۸۹، این فسیل رسما وارد بایگانی فسیلهای دیرینه شناسان شد. اما بحث در مورد این جاندار حلزون مانند و یا ماهی مانند هنوز هم ادامه داشته است. حال، محققان با بررسی هزاران فسیل مشابه به این نتیجه رسیدهاند که تالی قطعا یک مهرهدار محسوب میشده است.
این جانور از لحاظ ساختار آروارهها به مارماهی موسوم به مکنده ماهی (بانام علمی Petromyzontiformess) ارتباط نزدیکی دارد. بر اساس شکل و ساختار این جانور، این فسیل را پیشازاین به کرمها، نرمتنانی (مانند، حلزونها و صدفها)، بندپایانی (شامل برخی حشرات و عنکبوتها) و کنودونت ها که گونهای از طنابداران منقرضشده هستند، مرتبط میدانستند. طنابداران شاخهای هستند که متعلق به تمام مهرهداراناند و همه کنودونتها، دارای میله اسکلتی به نام نوتوکورد هستند، چیزی که در انسان تبدیل به بخشی از ستون فقرات شده است. یکی از قویترین فرضیات تالی را گونهای کنودونت فرض میکرد، ازاینرو، مک کوی و همکارانش بیش از ۱٫۲۰۰ نمونه فسیل مشابه در موزه تاریخ طبیعی را که از رسوبات کربونیفر زیرین متعلق به ۳۰۷ تا ۳۰۹ میلیون سال قبل کشفشده بودند، مورد تجزیهوتحلیل قراردادند.
هیولای تالی، موزه تاریخ طبیعی نتیجه این تحلیلها بازسازی ساختاری نوتوکوردی بود، چیزی که پیش از این تصور میشد بخشی از یک روده (جانداری دیگر) است. این جاندار که ۱۰۰ سانتیمتر طول دارد، همچنین دارای آب شش، الگوی سگمنتالی بدن، ساختار چشمهایی شبیه کوسهماهیها و آروارههایی با دندانهای ریز و باریک مانند خرطوم و دمی بالهای است. محققان درنهایت با تحلیل رابطه تکاملی و ترکیب این صفات باهم به این نتیجه رسیدند، تالی را در دسته مهرهداران قرار دهند. تالی رابطه نزدیکی با مارماهیها امروزی دارد، هرچند نمیتواند کاملا نیای این جاندار تلقی شود.
6- انفجارهای رادیویی سریع غیرقابل توضیح
دانشمندان تاکنون موفق به کشف 22 از این سیگنالهای رادیویی مرموز شده که هنوز نتوانستهاند، هیچ توضیحی برای آن داشته باشند. انفجارهای رادیویی سریع (FRB)، تشعشعات سریع انرژی هستند که در کسری از میلیثانیه دیده میشوند و یک میلیارد بار درخشانتر از هر چیزی هستند که تاکنون در کهکشان دیدهشدهاند. آخرین انفجار رادیویی سریع که تشخیص داده شده است، مغشوشترین آنها است، دانشمندان میگویند، بههیچوجه به حل معمای این تشعشعات انرژی نزدیک نشدهاند.
انفجارهای رادیویی سریع، مرموزترین و انفجاریترین سیگنالهای جهان هستند که به همهچیز از امواج ماکروویو تا فضاپیماهای موجودات فضایی نسبت دادهشدهاند. باوجود تائید 22 سیگنال تا به امروز، به نظر میرسد، ممکن است، این سیگنالها نادر باشند. اما دانشمندان میگویند، این تشعشعات انرژی ممکن است در جهان کاملا فراوان باشند. آنها پیشبینی میکنند، در حدود 2000 مورد از این انفجارهای رادیویی سریع هر روز در جهان منتشر شوند.
دلیل تشخیص بسیار سخت این تشعشعات به دلیل سرعت بیش از حد آنها است که تنها در حدود 5 میلیثانیه عبورشان به طول میانجامد. بهطوری که تنها اوایل سال جاری بود که دانشمندان قادر به تائید این موضوع بودند که منشأ این تشعشعات فضا است.
محققان در مطالعه جدیدی که اوایل سال جاری منتشر کردند، یک انفجار رادیویی سریع به نام FRB 150215 را شرح دادند که در 15 فوریه سال 2015 توسط تلسکوپ رادیویی پارکز در استرالیا شناسایی شده بود. اولین دلیل برای عجیب بودن این انفجار رادیویی این بود که پتروف و همکارانش موفق شده بودند، این انفجاری رادیویی سریع را از طریق چندین تلسکوپ مشاهده کنند. اما با این وجود قادر به تشخیص هیچگونه سیگنال و یا اثر نوری نشده بودند.
آنها از طریق 11 تلسکوپ به جستجوی امواج رادیویی، نوری، اشعه ایکس، گاما و انتشار نوترینو، این تشعشات انرژی بودند، اما موفق به شناسایی هیچگونه ردپایی نشدند. چگونه چیزی که انرژی بیش از 500 میلیون خورشید تولید میکند، میتواند هیچ ردپایی از خودش برجای نگذارد؟
دلیل دوم برای عجیب بودن مورد، FRB 150،215، این بود که با توجه به جهت آن از ناحیه بسیار متراکمی از کهکشان راه شیری به ما میرسید، نباید از زمین قابل تشخیص میبود. در واقع به نظر میرسد، محققان در این زمینه، خوششانس بودهاند، چرا که احتمالا این انفجار رادیویی سریع از طریق نوعی حفره در کهکشان راه شیری به زمین رسیده است. حال به نظر میرسد، برای حل این معما که پدیدهای کاملا ناشناخته و جدید محسوب میشود، به سالها زمان نیاز باشد.
7- سه آزمایش با نتایجی مشابه که از پدیدهای فراتر از مدلهای استاندارد فیزیک ذرهای خبر میدهند
بررسی سه آزمایش جداگانه که نتایج مشابهی در برداشتهاند، نشان میدهد که ما ممکن است، با پدیدهای مواجه شده باشیم که فراتر از مدلهای استاندارد فیزیک ذرات است. دادههای آزمایشهایی که در آمریکا، سوئیس و ژاپن انجام شدهاند، نتایجی با تشابه 99.95 درصدی را نشان دادهاند.
بر اساس یکی از کلیدیترین مفاهیم مدل استاندارد به نام جهانشمولی لپتون، تمامی لپتونها به صورتی مساوی تحت تأثیر نیرویی بنیادین قرار دارند و این به آن معنی است که تمامی لپتونها باید با سرعتی برابر دچار زوال شوند. اما در دادههای ثبت شده محققان متوجه تفاوت کوچک اما محسوسی در سرعت تجزیه ذرات شدند. این به آن معنی است که نیروها یا ذراتی ناشناس میتوانند بر روند زوال لپتونها اثرگذار باشند.
مدل استاندارد فیزیک ذرهای در حال حاضر بهترین چیزی است که میتواند رفتار و تعامل ذرات در سرتاسر جهان را توضیح دهد. این مدل مدتها است که به مرجع قابلی قبول تبدیل شده است.
حال محققان میگویند که موفق به ردیابی نشانههای ذرهای به نام لپتونها شدهاند، نوعی بسیار ویژه از ذرات تحت اتمی که رفتار آنها بسیار عجیب و فراتر از چارچوبهای پیشبینیشده توسط مدل استاندارد فیزیک است. محققان این ذرات را در حین مشاهده زوال ذرات مزون B به ذرات سبکتر، از جمله دو نوع لپتون به نامهای لپتون تائو و مائون مشاهده کردند.
8- الگوی نوری اسرارآمیز یا ساختار عظیم فرازمینی
بیشتر ستارهها زمانی که سیارهای فراخورشیدی از مقابلشان عبور میکند بهطور متناوب ۱ درصد کاهش نور پیدا میکنند، اما کاهش نور ستاره تبی بسیار شدید و نامنظم است و باعث شده برخی دانشمندان تخمین بزنند که شاید یک ساختار غولپیکر بیگانه همچون کُره دایسون در مدار این ستاره گردش میکند. برای اطمینان از این موضوع ستاره شناسان بهطور فعال روی ستارگانی که ۱۴۸۰ سال نوری با ما فاصله دارند و فضای اطرافشان تحقیق کردند تا بفهمند چه اتفاقی در حال وقوع است.
اما دادههایی که آنها به دست آوردهاند، موضوع را پیچیدهتر کرده است. دانشمندان اکنون میدانند که نهتنها نور این ستاره بهصورت تصادفی کاهش پیدا میکند بلکه این کاهش نور گاهی به ۲۰ درصد میرسد، همچنین این کاهش نور طی ۱۰۰ سال اخیر افزایش پیداکرده است. واقعیت این است که هنوز هیچکس نمیداند چه اتفاقی در حال وقوع است، ولی یکی از فرضیاتی که پیش از این هم مورد توجه بوده این است که دستهای از دنبالهدارهای ناشناس یا اجرام باقی مانده از سیارات در مدار این ستاره در حال گردش هستند.
اما اکنون محققان میگویند، این الگوی کاهش نور عجیب بههیچوجه به اطراف ستاره KIC 8462852 مربوط نیست و شاید آشفتگی میان ستارهای باعث این اتفاق عجیب میشود. محققان با بررسی الگوی نوری این ستاره متوجه شدند که نور ستاره تبی تنها دلیل این کاهش نوری نیست.
در واقع آنها میگویند که وقتی این تغییرات کوچک در اتفاق میافتد (بین ۰٫۱ تا ۷ درصد کاهش نور) موقعیت نور هم کمی تغییر میکند که به این معنی است ستاره دیگری در امتداد خط دید ما در حال کم کردن شدت نور دریافتی ما است.
9-مأموریت اسرارآمیز هواپیمای فضاییX-37B
مأموریت رکوردشکن هواپیمای فضایی X-37B نیروی هوایی ایالاتمتحده آمریکا، درنهایت به پایان رسید. این هواپیمای رباتیک، پس از گذراندن ۷۱۸ روز در مدار زمین، در فرودگاه تدارکاتی فرود شاتل در مرکز فضایی کندی ناسا، فلوریدا فرود آمد. این اولین فرود در فرودگاه تدارکاتی پس از مأموریت نهایی شاتل فضایی اندرو در ژوئیه ۲۰۱۱ بود.
همه چهار پرواز هواپیماهای فضایی X-37B از پایگاه نیروی هوایی کیپ کاناورال در فلوریدا، به مدار زمین پرتابشده بودند و سه مأموریت نخست در پایگاه نیروی هوایی واندنبرگ در کالیفرنیا فرود آمدند. اما مقامات نیروی هوایی اعلام کردند، قصد دارند، عملیات فرود و پرتاب هواپیمای فضاییX X-37B را در سواحل فلوریدا ادغام کنند، به این ترتیب، فرود مأموریت، برای اولین بار در فرودگاه تدارکاتی فرود شاتل انجام شد.
هواپیمای بدون سرنشین X-37B که به مأموریت OTV (تست وسیله نقلیه مداری) شناخته میشود، درواقع، شبیه به شاتل فضایی بازنشسته ناسا، البته در اندازهای کوچکتر است که قادر به انجام مأموریتهای طولانی مدت در مدار زمین است. هواپیمای فضایی X-37B تنها ۸.۸ متر طول و ۹.۶ ۲.۹ متر ارتفاع و طول بالهای آنهم حدود ۴.۶ متر است.
نیروی هوایی آمریکا دارای دو هواپیمای فضایی رباتیک X-37B است که هردوی این هواپیماها توسط شرکت بوئینگ ساخته شده است. این هواپیماهای دوقلو تاکنون چهار مأموریت را به انجام رساندهاند. نیروی هوایی ایالاتمتحده اعلام کرده، سه مأموریت نخست OTV که درمجموع ۱۳۶۷ روز را در مدار به سر بردهاند، تکنولوژیهای پرواز و فرود با قابلیت استفاده مجدد و بازگشت به جو را با موفقیت پشت سر گذاشتهاند.
هواپیمای فضایی رباتیک X-37B که ۲۰ ماه مه سال ۲۰۱۵، برای انجام چهارمین مأموریت فوق سری خود به مدار زمین فرستادهشده بود. گفته میشود، X-37B در طول این مأموریت چندین محموله را حمل کرده که برخی از این محمولهها شناساییشدهاند.
این هواپیما، چند دستگاه نیروی محرکه الکتریکی متعلق به نیروی هوایی و شرکت خصوصی آیروجت راکتداین و همچنین ابزارهای تحقیقاتی پیشرفته ناسا را حمل کرده است. نشریه نیویورکتایمز، ماه مه سال ۲۰۱۰ گزارش داد: “مقامات پنتاگون در مصاحبهها و اظهارات خود، هرگونه ارتباط این هواپیما را با جنگافزارهای فضایی بهشدت تکذیب کردهاند، این در حالی بود که این مقامات اذعان کرده بودند، هدف نهایی (مأموریت) کمک به جنگندههای زمینی با مأموریتهای فرعی بوده است.”
همچنین نیروی هوایی هم پاسخ مبهمی در این خصوص داده و با اشاره به سری بودن مأموریت، اعلام کرد: “این مأموریت هیچ ارتباطی به قابلیتهای تهاجمی ندارد، بلکه این برنامه باهدف کاهش خطر، تجربه و توسعه سیستمهای عملیاتی انجام گرفته است.”
در اسناد رسمی نیروی هوایی، هدف مأموریت هواپیمای فضایی X-37B، اینگونه اعلام شده است:”تکنولوژیهایی که در این مأموریت تست میشوند، شامل؛ سیستم پیشرفته هدایت ناوبری و کنترل، سیستمهای حفاظت حرارتی، اویونیک، سازههای حرارتی فوق بالا، عایقهای قابلاستفاده مجدد، سیستمهای پرواز الکترومکانیکی سبک، سیستم پیشرفته نیروی محرکه و پرواز مداری مستقل، ورود مجدد به جو و فرود.”
گفته میشود، مأموریت این هواپیمای فضایی، نمونهای از استقرار ماهوارههای جاسوسی در جو زمین است. همچنین بر اساس شایعات دیگر اهداف این مأموریت عبارتاند از؛ تداخل در سیگنالهای ماهوارههای دیگر، مأموریت مخفی پنتاگون برای استقرار جنگافزارهای بدون سرنشین و حتی جاسوسی از ایستگاه فضایی چین.
اما ارتش آمریکا همواره ادعا کرده، این مأموریت سری بههیچوجه ارتباطی با اهداف جاسوسی ندارد. ارتش به جای آن هدف خود از این مأموریت را بررسی “تکنولوژیهای وسایل نقلیه فضایی قابلاستفاده مجدد برای اهداف بلندمدت” ذکر کرده است.
کارشناسان هم بهطورکلی با ادعای نیروی هوایی موافقاند، آنها میگویند، بعید به نظر میرسد، هواپیمای X-37B برای انجام مأموریتی تهاجمی و یا خرابکارانه به مدار زمین فرستادهشده باشد. برخی از ناظران هم میگویند علاوه بر نقشهای ذکرشده، هواپیمای رباتیک نیروی هوایی ممکن است، برخی سنسورها را برای دفتر شناسایی ملی (NRO) مورد آزمایش قرار داده باشد، دفتر شناسایی سازمانی است که ماهوارههای جاسوسی ایالاتمتحده را اداره میکند.
درحالیکه مأموریت OTV-4 به رکورد بیشترین گردش در مدار زمین دستیافته است، اما با طولانیترین سفر فضایی انجامشده تا به حال فاصله بسیار زیادی دارد. برخی از ماهوارههای نظارتی دهههاست که در حال انجاموظیفهاند و کاوشگرهای دوقلوی ناسا، وویجر ۱ و وویجر۲، پس از گذشت تقریبا ۴۰ سال از پرتاب به فضا، هنوز هم در حال ارسال اطلاعات به زمین هستند.
10- حفره پنیر سوئیسی مریخ
شاید تصور کنید مدارگرد شناسایی مریخ (MRO) در طول ۱۱ سال گذشته همهچیز مریخ، نزدیکترین همسایه ما را مشاهده کرده باشد، اما اینطور نیست. اخترشناسان هنوز هیچ توضیحی برای تصاویر جدید ارسالی از قطب جنوب سیاره سرخ ندارند. باوجودی که تمامی سیاره مریخ از فرورفتگیها و دهانههای مختلفی پوشانده شده است، گودال بزرگی که در میان مجموعهای از دهانههای کوچک حاصل از ذوب دیاکسید کربن منجمد واقع شده، اخترشناسان را مبهوت کرده است.
عوامل زیادی میتواند گودالهایی در سطح سنگی سیاره سرخ ایجاد کند، از جمله بیش از نیم میلیون بار برخورد شهابسنگها، جریانهای گدازهای، سیلهای باستانی و فعالیتهای آتشفشانی که موجب ذوب شدن یخهای سیاره شدهاند. به این ترتیب گاهی مدارگرد شناسایی مریخ به موارد مرموزی برمیخورد که حل آنها اخترشناسان را سردرگم میکند، ازجمله این فرورفتگیهای کمعمق که برای اولین بار اوایل سال جاری مشاهده شدند.
اما هنوز هیچ اطلاعات دسته اولی در مورد این گودال بهتازگی کشف شده وجود ندارد. تابستان در قطب جنوب مریخ به این معناست که خورشید بهاندازهای در آسمان پایین است که سایهها را تشدید کند و برخی عوارض زمینشناسی را برجستهتر کند. بااینوجود نور قادر به آشکار کردن یخ در این گودال است.
اطراف گودال مملو از قطعات دیاکسید کربن منجمد است. دوایر موجود در یخ خشک که تصور میشود در تابستان تبدیل به گاز میشوند، موجب ایجاد چیزی میشود که اخترشناسان اصطلاحا به آن «سطح پنیر سوئیسی» میگویند. این عکس با استفاده از دوربین هیرایز مدارگرد شناسایی مریخ ثبت شده است، این دوربین علمی که ابزار تصویربرداری باقابلیتهای بسیار بالاست به ناسا امکان شکار اشیایی بزرگتر از یک متر را از فاصلهای حدود ۲۰۰ تا ۴۰۰ کیلومتری در مریخ میدهد.
به این ترتیب، به نظر نمیرسد این گودال کوچک باشد، با توجه به در نظر گرفتن مقیاس عکس، ۵۰ سانتیمتر (۱۹.۷ اینچ) در هر پیکسل، در واقع ما با ویژگی به بزرگی چند صد متر مواجه هستیم. هماکنون بدون داشتن اطلاعات بیشتر یافتن توضیحی برای این گودال بسیار دشوار است؛ اما اخترشناسان ناسا، احتمالات زیادی را در نظر میگیرند.
مدارگرد شناسایی مریخ، ماه مارس ۲۰۰۶، تصاویر با وضوح بالایی از سطح سیاره سرخ به زمین مخابره کرده بود که محیطی پویا را با گرد و غبارهای در حال حرکت و تپههای شنی خزنده نشان میداد که کشف دلایل به وجود آمدن آن نیاز به تکنولوژیهای پیشرفتهتری از جمله مدارگرد شناسایی مریخ داشت. اکنون این مدارگرد پس از اتمام همه اهداف اولیه خود در خلال دو سال اول مأموریت، هنوز به فعالیت مشغول است، به نظر میرسد، در آینده با دهانهها و گودالهای عجیب دیگری مواجه خواهیم شد.
.
منبع: sciencealert