بخش عظیمی از بیکاران امروز را فارغ التحصیلان دانشگاهها تشکیل میدهند. این شرایط به یک بحران ملی در کشور تبدیل شده است. اما واقعا علت رشد بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی چه میتواند باشد؟
آمارهای موجود نشان از بیکاری 4.5 میلیون نفری فارغ التحصیلان دارد. این مساله همیشه مورد نقد کارشناسان اقتصادی قرار گرفته است. زیرا بحرانی بودن بیکاری موضوعی است که کارشناسان بازار کار عقیده دارند به همان میزان که فضای اشتغال کشور دچار تحولات اساسی نسبت به دهههای گذشته شده به همان میزان نیز دچار آسیبهای جدید شده است.
دلایل بحرانی شدن بازار کار تحصیل کرده ها چیست؟
1- یکی از دلایل این امر را میتوان این دانست که جمعیت دارای تحصیلات عالی بعد از انقلاب 14 برابر شدهاند. این میزان را برای مردان حدود 10 برابر و برای زنان 23 برابر دانستهاند. باید این وجود ظرفیتهای بازار کار در این شرایط نه تنها پیشرفت نداشته بلکه در مواردی پس رفت نیز داشته است.
2- از دهه 60 سطح تحصیلات کاردانی به سمت تحصیلات کارشناسی و کارشناسی ارشد حرک کرده و همین باعث بالا رفتن سطح توقعات جامعه از کار و اشتغال شده است و این خود دلیلی بر به وجود آمدن بیکاری برای فارغ التحصیلان است.
3- همچنین در این چند دهه گرایش بیشتری به سمت رشتههای بازرگانی، حقوق، مهندسی، رشتههای گروه بهداشت و پزشکی، کشاورزی، کامپیوتر، دامپزشکی، علوم تربیتی وجود داشته و به همین دلیل عرصه برای فارغ التحصیلان این رشتهها، دشوارتر شده ورود به بازار کار را مشکل نموده است.
4- تمایل به تحصیل در برخی از این رشتهها افزایش یافته است. به عنوان نمونه متقاضیان تحصیل در رشتههای گروه بهداشت و پزشکی 17 برابر شده، اما آیا بازار کار ما برای همه این همه فارغ التحصیلها جا دارد؟
5- از سال 65 تا 90 افراد نسبت به تحصیل در برخی رشتهها مانند زیرگروههای خدماتی، بی میل شدند و نرخ بیکاری در این رشته کم بود. اما چند سال است که این رشته بازار کار پیدا کرده است. بنابراین نامتوازن بودن تحصیل در رشتههای مختلف نیز میتواند یکی از دلایل افزایش نرخ بیکاری فارغ التحصیلان باشد.
6- رشتههای کشاورزی، دامپزشکی و علوم تربیتی بالاترین درصد بیکاری دارند زیرا در ایران هیچگونه تحقیقی درمورد وضعیت بازار کار و رشتههای دانشگاهی توسط دولت و یا خود دانشگاهها انجام نمیگیرد و افراد بدون اطلاع از بازار کار، یک رشته تحصیلی را انتخاب میکنند و انتخاب با چشم بسته انجام میگیرد.
7- افراد نیز باید در هنگام انتخاب رشته، نیازسنجی بازار کار را در نظر بگیرند و نباید فقط بر اساس علاقه شخصی، رشته انتخاب کنند. زیرا این امر باعث میشود در زمان جستجوی شغل، فارغ التحصیلان با مشکل روبه رو شوند. البته علاقه نیز مهم است چون باعث ایجاد انگیزه میشود.
8- از سال 65 تا 90 نرخ مشارکت اقتصادی افراد دارای تحصیلات عالی از 68.9 درصد به 48 درصد کاهش یافته که این میتواند به معنای سرگشتگی و بیبرنامگی درصد بالایی از افراد تحصیل کرده درباره آینده خود باشد.
9- نرخ بیکاری در افراد دارای تحصیلات عالی در سال های 65 تا 90 به میزان 4 برابر افزایش داشته است، دانشگاهها به این امر توجهی نداشته و در فکر جذب دانشجو هستند و صف متقاضیان ورود به دانشگاه نیز همچنان برقرار است. شاید بهتر باشد بخش قابل توجهی از تحصیلات پس از دیپلم متوسطه به سمت رشتههای فنی و مهارت آموزی سوق پیدا کنند.
10- جذب دانشجوی دانشگاهها را میتوان یک روند رقابتی در نظر گرفت اما در واقع باید برای بازار کار فارغ التحصیلان دانشگاه ها، نیز برنامه ریزی نمود یا باید پذیرش میلیونی دانشجو را متوقف کرد و یا فرصتهای جدید شغلی ایجاد نمود.
.
منبع: tasnimnews