در یک سازمان هر فردی دوست دارد که اندازه میز و دفتر کارش عریضتر شود و ارتقا مقام پیدا کند. برای ارتقا مقام در یک کسب و کار بایستی یک سری اصول را رعایت کنید که در این مقاله به آنها اشاره خواهیم کرد. در ادامه با تکراتو همراه باشید.
اگر خواستار ترفیع رتبه در حرفهی خود هستید بهتر است به مواردی فراتر از صلاحیتها، مهارتها و تجارب شخصی فکر کنید؛ چرا که سایر افراد داوطلب نیز از این ویژگیها برخوردار بوده و در انجام پروژههای فردی و تیمی عملکرد مناسبی دارند.
«چگونه دستمزدم را افزایش دهم؟» و «راههای ارتقا مقام چیست؟» از جمله سوالات متداولی هستند که حتی کارمندان ویژه از روسای خود میپرسند.
برای اغلب کارفرمایان پاسخ به اینگونه پرسشها بسیار واضح است: کسب تجربه به میزان معین، انجام امور خاص و مهم و انتظار در کنار بقیهی متقاضیان.
اما برخی دیگر مانند هارمش شاه (یکی از بنیانگذاران شرکت هاب اسپات) رویکرد متفاوتتری دارند. هارمش شاه با توجه به نگرش و طرز فکر اشخاص، آنها را به پستهای بالاتر منصوب میکنند؛ چرا که به عقیدهی وی اعمال و رفتار هر شخص وابسته به تفکرات اوست و نگرش مثبت، نیروی محرکهای برای دستیابی به موفقیت و پیروزی به شمار میرود.
در مواقعی که عملکرد و پیشرفت مد نظر هستند، همه چیز به طرز نگرش بستگی دارد.
بنابراین طبق عقاید هارمش، برای دستیابی به درجات بالاتر باید نکات زیر را به کار بگیریم.
۱_ برای ارتقا مقام به دیگران خدمت کنید، نه به خودتان
هیچکس بهتنهایی نمیتواند دستاوردهای ارزشمندی کسب کند؛ برای همین همگروهیهای موفق روی سایرین تاثیر مثبت میگذارند.
به عنوان مثال یک بسکتبالیست حرفهای و متواضع را در نظر بگیرید: او با ارسال پاسهای دقیق در فضا، باکس آوت کردن (نوعی حرکت در بسکتبال که فرد پشت خود را به حریف نموده و سعی میکند با به عقب راندن وی شرایط را برای ریباند محیا سازد)، دور زدن دفاع و…، سعی در بهبود اوضاع همتیمیهایش دارد. گرچه هیچ یک از این کارها در آمار و ارقام به چشم نمیآیند اما نقش بسزایی در عملکرد کلی اعضای گروه ایفا میکنند.
رهبران بزرگ ابزار، آموزش و فرهنگ لازم برای رسیدن به موفقیت را در اختیار کارمندانشان قرار میدهند تا آنان نیز به اهداف خود دست پیدا کنند.
شرکتهای بزرگ بهترین خدمات را برای مشتریان خود ارائه میدهند، چراکه معتقدند این کار منافع شرکت را نیز تامین میکند.
کسی که فقط سعی در بالا رساندن خود دارد، در پایان یکه و تنها باقی خواهد ماند. اما فردی که به دیگران خدمت میکند، هرچند در معرض توجه قرار نگیرند اما نظر عدهی کمی را به خود جلب میسازد.
۲_ فروتن باشید و از غرور بیجا بپرهیزید
انسانهای متکبر گمان میکنند از همه چیز آگاه هستند ولی افراد فروتن همواره در حال یادگیری بوده و از دیگران تقاضای کمک مینمایند.
انسانهای متواضع گاهی حتی به صورت غیرارادی به دیگران سود میرسانند؛ چرا که میدانند هر تلاشی هرچند انفرادی در نهایت منجر به موفقیت کل گروه خواهد بود.
همچنین از انجام هیچ کاری (حتی امور کماهمیت) اجتناب نمیکنند زیرا عقیده دارند برای رسیدن به مشاغل و جایگاههای بالاتر باید این فرایند را پشت سر بگذارند.
بنابراین موفقیت، تنها رسیدن به درجات عالی نیست، بلکه به میزان انعطافپذیری فرد برای انجام امور بستگی دارد.
۳_ خوشبین بوده و نگرش منفی را کنار بگذارید
انسانهای خوشبین دارای انرژی بینظیری هستند اما افراد بدبین بیشتر وقت و توان خود را صرف نگرانی و تفکر بیشازحد به آینده کرده و ترس از شکست آنها را خسته میکند.
کسانی که نگرش مثبت دارند، در انتظار هیچ ارتقا مقام و پذیرشی نیستند. چراکه میدانند با تلاش و کوشش بسیار میتوان به درجات بالا دست یافت.
از همه بهتر اینکه خوشبینی یک فرد میتواند به سایر اعضای گروه نیز انتقال یابد.
۴_ مرد عمل باشید
برنامهریزی اولین گامی است که باید برای پیشرفت برداشت اما بهکارگیری استراتژیهای متعدد، گاهی منجر به سکون خواهد شد.
کارمندان موفق در ابتدا ایدههایی را خلق و سپس راهبردهایی متناسب با هدف انتخاب میکنند. بهکارگیری برنامههای کاربردی، عمل به هدف، سازگاری با محیط و شرایط، تجدیدنظر و اصلاح شیوهی کار از مراحل بعدی رسیدن به مقصد است. درواقع برای تحقق بخشیدن به اهداف، باید به فرضیات جامهی عمل پوشاند.
۵_ آیندهنگری کنید
رهبران واقعی اغلب برای مدت طولانی به سرپرستی افراد مشغول هستند؛ این بدان خاطر است که دائما به تشویق و ترغیب دیگران پرداخته و روحیهی آنها را افزایش میدهند. رهبران شایسته کسانی هستند که شما نه از روی اجبار، بلکه به طور کاملا دلخواه در پی آنها میروید. در چنین شرایطی شما به هیچ عنوان احساس پیرو بودن نداشته و شانهبهشانهی سرپرست خود مسیر را طی میکنید.
کسب این درجه از اعتماد و احترام مستلزم گذشت زمان است، از این رو کارمندان نمونه فعالیتهای خود را در بلندمدت تحت نظر دارند؛ بدین ترتیب پس از مدتی به سِمَت های بالاتر منسوب شده و موجب پیشرفت شرکت و سازمان میگردند.
۶_ پیش از آنکه شما را موظف به انجام کاری کنند، داوطلبانه امور را بر عهده بگیرید
کارمندان موفق خواستار انجام مسئولیتها و کارهای خارج از برنامه، راهنمایی افراد تازهکار و کمک به سایرین هستند.
نتیجهی این اقدامات داوطلبانه، پیدایش و تقویت روحیهی سرپرستی است؛ زیرا یک سرپرست واقعی هیچگاه از دیگران دستور نمیگیرد و واضح است که خیلی سریع به پیشرفتهای چشمگیری دست مییابند.
اما سایر افراد باید حتما از دیگران دستور بگیرند و پیش از آنکه حتی تلاش خود را افزایش دهند، انتظار پاداش دارند.
برای همین کسبوکارهای موفق اغلب با بهکارگیری کارفرمایان برجسته، منافع خود را افزایش میدهند.
۷_ خودآگاهی داشته و از خودپسندی پرهیز نمایید
کسانی که درک کافی از شخصیت خود داشته باشند نسبت به شناخت دیگران نیز موفقتر هستند. آنها احساس شکست را میشناسند و برای همین ضعف اطرافیان خود را راحتتر میپذیرند.
آنها سرپرستان بهتری نیز هستند و این کار را با مهربانی و دلسوزی انجام میدهند؛ زیرا میدانند برخورد همراه با اهانت، تمسخر و تحقیر نتیجهای در بر نخواهد داشت. آنها هر کاری میکنند تا دیگران به هدفهایشان برسند و احساس شکست را تجربه نکنند.
چنین افرادی نهتنها مشکلات خود، بلکه مسائل گروه، شرکت و مشتریان را نیز حل میکنند. درنتیجه هر سازمانی به این اشخاص برای نقشهای کلیدی و مهم احتیاج دارند.
۸_ در مواجهه با مسائل و مشکلات انعطافپذیر باشید
شرکتهای توسعهیافته دائما با تغییرات عمدهای روبهرو هستند و افراد غیر منعطف و ناسازگار خواه ناخواه تاثیرات منفی روی پیشرفت کارها میگذارند.
به کارگیری دستورالعملها، روشها و سیاستهای مناسب منجر میشود تا فعالیتهای سازمان بدون وقفه ادامه پیدا کنند.
هرکسی میتواند مطابق با دستورات عمل کند، اما کارمندان موفق کاملا مشتاقانه تغییرات را میپذیرند و با هیجان خاصی نسبت به دگرگونیها و چالشهای پیش رو، عکسالعمل نشان میدهند. کارکنانی که تمایل به تغییر دارند سریعتر پیشرفت میکنند و هر شرکتی (بهویژه شرکتهای توسعهیافته) نیازمند چنین افرادی هستند؛ در غیر این صورت رشد سازمان در آیندهای نه چندان دور متوقف خواهد شد.
۹_ یک آموزگار باشید نه یک مسئول حضور غیاب
بهترین افراد کسانی هستند که علاقهی زیادی به تدریس و توسعهی علم داشته و آموختههای خود را به دیگران نیز منتقل میکنند. مسئولین تنها به حضور افراد توجه داشته و دائم آنها را نصیحت میکنند؛ اما معلم، تنها به میزان یادگیری اشخاص اهمیت میدهد.
یک آموزگار با خشنودی به دیگران کمک نموده و تجارب خود را در اختیار آنان قرار میدهد و درواقع یک تیم عالی را به وجود میآورد. چنین آموزگاری گوهری ارزشمند بود و سریعا به درجات بالاتر دست پیدا میکند.
شما کدام یک از روشهای فوق را برای ارتقا مقام به کار میگیرید؟
.
منبع: inc