یک بازی سوپر ماریو را چگونه میتوان تعریف کرد؟ چه عاملی باعث میشود این سری پس از ۳۰ سال همچنان به حیات خود ادامه دهد و برای نسلهای مختلف خاطره بسازد؟ در بررسی سوپر ماریو اودیسه با تکراتو همراه باشید.
این پرسشی است که بارها و بارها هنگام بازی سوپر ماریو اودیسه که به تازگی برای سوئیچ منتشر شده است، از خود میپرسید. البته که میتوان به برخی جزئیات اصلی و کلیدی اشاره کرد: ماریو میپرد، سکه جمع میکند و دشمنانش را له میکند.
در نقطهای از بازی با لاکپشتی عصبانی که اسمش Bowser است روبهرو شود. با این حال باید گفت چیز دیگری است که در قلب این سری میتپد، چیزی که باعث شده است این بازی همچنان با گذشت بیش از ۳۰ دهه به حیات خود در میان پلتفرمهای مختلف ادامه دهد؛ میلی تمامنشدنی برای متعجب ساختن.
در بهترین حالت، بازیهای سوپر ماریو شما را همواره با ایدههایی جدید مواجه میسازند، حال چه این ایده مکانی جدید برای اکتشاف باشد یا یک توانایی جدید که در نحوهی تعامل شما با محیط تغییر ایجاد میکند. باید بگوییم که بازی سوپر ماریو اودیسه این ویژگی را بهتر از تمامی عناوین گذشته این سری به کار میگیرد.
این بازی مملو از خلاقیتهایی رامنشدنی است. یک آن سوار بر یک تانک هستید و در حال پایین رفتن از یک خیابان بارانخورده و یک بار لباس دلقک به تن دارید و سعی میکنید گوسفندها را در صحرا هدایت کنید. در قسمتی از بازی شما در معنای واقعی کلمه یک تختهسنگ عظیم گوشتی را تسخیر میکنید. علیرغم این عجایب، و اینکه ماریو اودیسه گاهی واقعا عجیب و غریب میشود، پرداختن به این بازی لذتی محض است.
اودیسه یک ماریوی سهبُعدی است که ساختی مشابه سوپر ماریو ۶۴ دارد و از یک سری جهانهای بزرگ، متفاوت و تقریبا باز تشکیل شده است. دو عنصر کلیدی در این بازی وجود دارد که آن را از عناوین پیشین متمایز میکند. یک از آنها شخصیتی جدید به نام Cappy است، کلاهی که حس دارد و ماریو را قادر میسازد تا اشیا و شخصیتها را تسخیر کند. Cappy جایگزینی برای سیستم قدرتمندتر شدن ماریو در بازیهای گذشته است.
کلاه را به سمت گلولهای پرت کنید تا به موشکی مقاومتناپذیر تبدیل شوید که از دیوارها و دشمنان عبور میکند. آن را به سمت غورباقهها پرتاب کنید تا در عین دوستداشتنی به نظر رسیدن، بتوانید بلندتر بپرید. بسیاری از معماهای این بازی بر اساس این توانایی جدید و استفادهی هوشمندانهی شما از آنها طراحی شدهاند.
علاوه بر Cappy، بازی سوپر ماریو اودیسه جهانهای بیشتری برای کاوش دارد، مکانهایی که فاصلهی زیادی از پادشاهی قارچ، که این سری به آن معروف است، دارند. اکثر این جهانها مکانهایی هستند که انتظار ندارید ماریو را آنجا ببینید. از منظرهی شهری شبیه به نیویورک به نام New Donk City گرفته تا قلعهای تاریک و درحال فرو ریختن که انگار از سری بازیهای گوتیک فانتزی Dark Souls بیرون آمده باشد. با اضافه شدن همزمان این دو بُعد به بازی – توانایی تسخیر و جهانهای جدید – طراحان نینتندو توانستهاند تجربهای خلق کنند که دائما در حال معرفی مفاهیم جدید است.
همچون اکثر عناوین پیش از خود، انگیزهی اودیسه، دوشیزهای خسته در یک داستان پریشان است. Bowser، پرنسس Peach را دزدیده اس و ماریو میخواهد او را نجات دهد. نکتهی عجیب این است که هنگام بازی کردنِ سوپر ماریو اودیسه بیشتر احساس میکنید در حال گشتن به دور دنیا هستید تا درگیر یک مأموریت نجات.
هنگام فرود در یک موقعیت جدید در اودیسه -ماریو خلبان هواپیمایی است که شبیه یک کلاه است – نقشه کامل آن مکان با جاذبههای کلیدی آنجا به همراه اطلاعاتی راجع به فرهنگ محلی آن ناحیه به شما داده میشود. شما تشویق میشوید که اکتشاف کنید. هر ناحیه واحد پول مخصوص به خود را دارد که میتوانید از آنها برای خرید سوغاتی یا انبوه لباسهای موجود برای ماریو استفاده کنید.
نینتندو گفته است که هنگام ساخت جهانهای اودیسه از یک مفهوم باغبانی ژاپنی به نام Hakoniwa – یا باغ جعبهای – استفاده کرده است. به جای فضاهای بزرگ و باز همچون The Legend of Zelda: Breath of the Wild، ایده اجرا شده مبنی بر این است که مرحلههای اودیسه به مراتب کوچکتر باشند و با این حال آنقدر از جزئیات ریز پر باشند که در نگاه اول به نظر شما نرسد.
این امر باعث میشود که کاوش در این جهانها سرگرمکننده باشد. به دلیل تفاوتهای زیاد هر جهان با جهان دیگر، همواره چیزهای جدیدی کشف و پیدا میکردم که یا انتظارشان را نداشته و یا از آنها غافل مانده بودیم.
هستهی این تجربهی جدید همچنان همان سوپر ماریو است. سوپر ماریو اودیسه در اکثر مواقع یک بازی سکوبازی است. در حالی که دارید سعی میکنید بفهمید چگونه از مهارت نمادین ماریو برای پیدا کردن راهتان در این جهان استفاده کنید، زمان زیادی را صرف پریدن خواهید کرد. هنوز هم همچون ماریو ۶۴ سکه جمع خواهید کرد. آیتمهای مخصوصی به نام “Power Moon”وجود دارند که در هر جهان پخش و جاگذاری شدهاند و برای باز کردن جهانهای دیگر نیاز به جمع کردن آنها دارید.
محیطهای سوپر ماریو اودیسه در قیاس با ماجراجوییهای اخیر سه بُعدی ماریو، همچون 3D World و Galaxy، بسیار بزرگترند؛ با این حال، این بزرگتر شدن تأثیر بدی بر آن نگذاشته است. درست است که برخی فضاهای بزرگ و خالی وجود دارند که مجبورید از آنها عبور کنید – همچون صحرایی عظیم یا زمینهایی پوشیده در برف – اما وظیفههای آنها متصل ساختن بخشهای پرجزئیات و بسیار خوشساخت سکوبازی است که از این سری انتظار دارید.
ناگفته نماند که مکانهای کوچک و مخفی زیادی نیز در جهانهای این بازی وجود دارد. با این همه، کاری که سوپر ماریو اودیسه میکند، به وجود آوردن این احساس در شماست که این فضاهای آشنا بخشی از یک کل بزگتر بوده و پس از آن عناصر جدیدی به آنها اضافه میکند.
نوع ساخت جهانهای این بازی برای کنسول سوئیچ بسیار مناسب است، چرا که میتوانید هنگامی که در کاناپه لم دادهاید، به گشت و گذار و اکتشاف در بخشهای بزرگ جهان بپردازید یا هنگامی که در حرکت هستید، به بازی کردن یک چالش کوتاه مشغول شوید.
هرکدام از این نواحی به شدت با جهان بعدی متفاوت است. البته، تفاوتهای موضوعی وجود دارند. دیدن ماریو در کنار انسانهای عادی در New Donk City حسی غریب دارد. در حالی که جهانهای دیگر واجد سبکهای هنری خاصی هستند که انگار از بازیها و ژانرهای مختلف گرفته شدهاند.
برای مثال، جهانی که تم ناهار دارد همچون یک بازی هنری مستقل است که در آن از اشکال چندضلعیِ کم و رنگهای بسیار روشن استفاده شده است. در عین حال، سرزمین چوبی شبیه به جهانی گرفته شده از یک رمان پساآخرزمانی است؛ روستایی پر از رباتهای آبیاری که در هماهنگی تمام با طبیعت به زندگی میپردازند. حتی موسیقی متن هم گاها دستخوش چنین تفاوتهایی میشود. یک آن در حال شنیدن نغمههای کمکیفیت ۸ بیتی هستید و در یک آن یکهتازی گیتار بلوز در پسزمینه را میشنوید.
عنصری که این مکانها و حسهای متفاوت را به هم پیوند میدهد، حس غافلگیری و اکتشاف است. به دلیل تفاوت زیاد آنها، هیچوقت کاملا نمیدانید چه چیزی انتظارتان را میکشد و دائما در حال برخوردن به مفاهیم بسیار جدیدی هستید که با سرزمینی که در آن قرار گرفتهاید، هماهنگی خاصی دارند.
در سرزمین برفی نیاز دارید تا برای باز کردن راهتان و رفتن در برفها، کلاهتان را پرت کنید؛ در حالی که وقتی در شهر هستید میتوانید با استفاده از کلاهتان همچون مرد عنکبوتی از برجها بالا بروید. موجوداتی که میتوانید تسخیر کنید هم در هر جهان متفاوت است.
دارکوبهایی وجود دارند که میتوانند با فرو کردن نوکشان در دیوارها از آن بالا بروند، اختاپوسهایی که میتوانند با درست کردن جریان آب همچون Jetpack پرواز کنند و مجسمههای جزیرهشکلِ عید پاک که با استفاده از عینک آفتابی میتوانند مسیرهای مخفی را ببینند.
هرکدام از این اکتشافات باعث میشود جهان را از زاویهای دیگر ببینید و از روشهای جدید برای گشت و گذار در محیط بازی استفاده کنید. لحظات این چنینیِ بسیاری در بازی س.پر ماریو اودیسه وجود دارد و این لحظات گاها آنقدر لذتبخش و غافلگیرکننده هستند که من در به اشتراک گذاشتن همهی آنها با شما تردید دارم.
برخلاف بازیهای دیگر از این سری که با دانستن چیزهایی از آنها بیشتر به انجام دادنشان راغب میشدید، شاید اودیسه اولین ماریویی است که نباید پیش از بازی کردن چیزی از آن بدانید. در کنار این حجم از نوآوری، سوپر ماریو اودیسه پر از نوستالژی است. به شخصیتهایی آشنا از بازیهای قبلی برخواهید خورد که مدتی بود آنها را ندیده بودید، همچنین لحظاتی در بازی وجود دارند که ماریو در آنها به شکل ۸ بیتی سابقاش باز میگردد تا شاهد کارتپستالهای خیرهکننده؛ اما کوتاهِ دوبُعدی باشیم.
بازی سوپر ماریو اودیسه بسیار لذتبخش است و همه میتوانند آن را تجربه کنند. اودیسه اسمی بسیار سخاوتمندانه است؛ در این بازی شما جانی از دست نمیدهید و اگر بمیرید تنها چند سکه از جیبتان میرود که خب زیاد است. غیر از چند غول سخت بازی -اگر قبلا یکی از عناوین سه بُعدی ماریو را تجربه کرده باشید- تمام کردن بخش داستانی چندان سخت نخواهد بود. این به این معنای آن نیست که این بازی چالشبرانگیز نیست، بلکه به این معناست که اکثر بخشهای سخت بازی مأموریتهای جانبی و اختیاری هستند.
در اصل، شما میتوانید درجهی سختی مورد نظرتان را با بازی کردن بخشهایی که برای شما راحتتر است، انتخاب کنید. جستجو در جاهای خطرناک برای یافتن آیتمهای مخفی بسیار لذت بخش است.
حتی پس از به اتمام رساندن بازی سوپر ماریو اودیسه در بیش از ۲۴ ساعت و تماشای تیتراژ پایانی، باز هم به چیزهایی برخواهید خورد که قبلا از چشمانتان پنهان مانده بودند و این تصدیقی بر خلاقیت محضی است که در این بازی به کار رفته است (پس از به اتمام رساندن بخش داستانی بازی خیلی بازتر میشود).
لحظات زیادی در سوپر ماریو اودیسه وجود دارند که لزوما شبیه به یک بازی ماریو نیستند و انگار لولهکش کوتاه و تپلی که میشناختیم به یک قلمرو مجازی دیگر منتقل شده است؛ اما در نهایت حس و حال کلی ماریو در سراسر بازی حاکم است؛ چراکه از متعجب ساختن و غافلگیر کردن شما دست نمیکشد.
.
منبع: theverge