جنگ اقتصادی چیست ، آیا ایران در یک جنگ ارزی با آمریکا است؟ نقش تحریمهای جدید آمریکا در افزایش قیمت دلار در ایران چقدر است؟ مقالهای تحلیلی و بدون تعارف از تکراتو، با ما همراه باشید.
برای پاسخ به سوال جنگ اقتصادی چیست ابتدا باید بعضی مفاهیم را توضیح دهیم. علاوه بر این، به دلیل اهمیت موضوع و جلوگیری از هرگونه سوتفاهم برای خوانندگان گرامی، علاوه بر مقالات وب سایتهای مورد تایید توسط جمهوری اسلامی به وب سایتهای خارجی که عموما محتوای آنها مورد تایید نیست، ارجاع داده میشود.
جنگ اقتصادی چیست
جنگ اقتصادی در تعریف دیکشنری آکسفورد به معنای استفاده از ابزارهایی اقتصادی است که در درجه اول استفاده از آنها برای تضعیف اقتصاد منطقه دیگری مورد استفاده قرار میگیرد. به عنوان مثال، محاصره اقتصادی، نوعی جنگ اقتصادی محسوب میشود.
پیش از این در مقاله دلایل افت قیمت ریال، به اثر تحریم در کاهش توان اقتصادی یک کشور پرداختیم. فارغ از توان اقتصادی کشورها، هرگونه تحریم اقتصادی به لحاظ منطقی –بر طبق محاسباتی بسیار ساده که در صورت تمایل میتوانید در لینک زیر به آنها دست پیدا کنید- باعث افزایش قیمت تمام شده کالاها در کشور مورد تحریم خواهد شد. از این رو، تحریمهای آمریکا در جایی که هدف آن تضعیف اقتصاد ایران است، به عنوان جنگ اقتصادی تعریف میشود.
بیشتر بخوانید: افزایش قیمت دلار و کاهش ارزش ریال ؛ راهکارهای دولت برای پایان این ماجرا
جنگ اقتصادی به معنای مدرن آن، سابقهای چندان طولانی ندارد. در جنگهای داخلی آمریکا، استفاده از تاکتیکهای مختلف جنگ اقتصادی به ثبت رسیده است. در طول جنگ جهانی اول، ناوگان دریایی انگلستان از طریق فشار به محمولههای غذایی آلمان، به این کشور فشار وارد آورد.
در طول این جنگ، به دلیل حضور جوانان آلمانی در جبهه و نبود نیروی کار کافی برای زمینهای کشاورزی و حمله انگلستان به محمولههای غذایی آلمانها، مردم دچار شرایط بسیار سختی شدند، تا حدی که در زمستان 1916 و 1917 قوت غالب، شلغم بود.
در طول جنگ دوم جهانی نیز انگلستان، آمریکا و آلمان به مراتب از این تکنیک برای تضعیف رقبای خود استفاده نمودند. به عنوان مثال، انگلستان با سیاست چماق و هویج در مقابل اسپانیا، موجب شد آلمان در تهیه نیازهای اولیه خود دچار مشکلات جدی شود. آمریکا نیز از طریق زیردریاییهای خود، به محمولههای تجاری و نفتی به مقصد ژاپن، آسیبهای فراوانی رسانید.
تروریسم اقتصادی یا تروریسم مالی، مفهوم نسبتا جدیدی است که به معنای آسیب، ضربه یا برهم زدن تعادل اقتصادی یک کشور، منطقه، گروه یا جامعه است که لزوما توسط یک کشور انجام نمیشود، بلکه بیشتر توسط اشخاص غیردولتی انجام میگردد. اما تکنیکهای مورد استفاده در جنگ اقتصادی برای اجرایی شدن، به امکانات بیشتری نسبت به تروریسم اقتصادی نیاز دارد و توسط حکومتها علیه سایر کشورها انجام میشود. البته در تروریسم مالی نیز میتوان ضربههای سنگینی به اقتصاد یک کشور وارد آورد.
در تروریسم اقتصادی، تراکنشهای مالی، خرید و فروشها و… لزوما برای افزایش سود انجام نمیپذیرد، بلکه ممکن است مناسبات سیاسی، مذهبی، نظامی و… را دنبال نماید. یک مثال از تروریسم اقتصادی، حمله به بنادر و کشتیرانی کشور مورد نظر است.
با ایجاد ناآمنی در مسیر حمل و نقل کالا، خود به خود هزینههای تولید، واردات و صادرات کالا افزایش خواهد یافت. این افزایش ناگهانی، از یک سو میتواند باعث تنش اقتصادی شده و از سوی دیگر، افزایش قیمت تمام شده کالاها را به دنبال خواهد داشت.
ایجاد تزلزل اقتصادی نیز به معنای استفاده از ابزارهای مختلفی نظیر رسانه، نظامی و اقتصادی است که باعث برهم خوردن ثبات اقتصادی هدف مورد نظر خواهد شد. تروریسم اقتصادی و جنگ اقتصادی هر دو از متدهای ایجاد تزلزل اقتصادی به شمار میروند.
بیشتر بخوانید: کم ارزش ترین ارزهای جهان ؛ با بی ارزشترین واحدهای پولی دنیا آشنا شوید
بر خلاف این مفاهیم، جنگ ارزی از سوی کشور عامل، درون خود کشور اعمال میشود. به عنوان مثال، چین با دستکاری قیمت یوان در مقابل دلار، به کاهش ارزش پول خود کمک میکند. به این ترتیب، صادرات کالا از چین به صرفه شده ولی واردات کالا به چین، صرفه اقتصادی نخواهد داشت.
علاوه بر چین، حداقل بیست کشور دیگر جهان، از جمله ایالات متحده آمریکا از تکنیک پایین آوردن ارزش پول ملی خود برای ایجاد مزیت اقتصادی استفاده میکنند.
در نهایت، مفهوم جنگ تجارتی را که احتمالا در ماههای اخیر بیشتر شنیدهاید، به معنای استفاده دولت یک کشور از ابزارهایی نظیر افزایش تعرفه واردات گمرکی، به منظور ضربه به تجارت کشور دیگر است. به عنوان مثال، ترامپ در ماههای اخیر علنا وارد جنگ تجارتی با چین شده است، البته برخی تحلیلگران معتقدند ترامپ جنگ تجارتی با تمام دنیا را آغاز کرده است. اتحادیه اروپا و سایر شرکای تجاری آمریکا نیز از این تصمیمات خلق الساعه در امان نماندهاند.
بسیاری از تحلیلگران، حرکت آمریکا در این مسیر را در نهایت به ضرر این کشور میدانند. ترامپ، با افزایش تعرفهها باعث کاهش میزان تجارت بین آمریکا و سایر کشورها میشود. این مساله در کوتاه مدت باعث ایجاد شغل در آمریکا میشود، اما در بلند مدت باعث از دست رفتن جایگاه اقتصادی آمریکا خواهد شد.
جنگ اقتصادی چیست ؟
واژه جنگ اقتصادی را در چند روز اخیر از زبان رئیس جمهور کشور و رجال سیاسی دیگری شنیدهاید. چند ماه پیش از این نیز، آتلانتیک با سر مقاله پمپئو، جنگ اقتصادی را علیه ایران آغاز کرده و مقالهای را منتشر نمود. آتلانتیک با اشاره به صحبتهای پمپئو مبنی بر وضع سختترین تحریمهای تاریخ بر علیه ایران و نقل قولهایی چون تحت فشار قرار دادن ایران با استفاده از این تحریمها برای پذیرش خواستهای آمریکا نشان داد که این واژه را به درستی انتخاب کرده است.
هاآرتص نیز در مقالهای اقدام ترامپ را به نفع اسرائیل خواند. در این مقاله آمده است، با وجود فشارهای وارده بر ایران در این تحریمها، احتمالا ایران چارهای جز مذاکره دیگری نخواهد داشت. علاوه بر این، احتمالا در سوریه نیز عقب نشینی خواهد کرد. از سوی دیگر، ضمن باز کردن حساب ویژهای برای تامین نفت مورد نیاز دنیا از سوی عربستان، اقتصاد ایران را در شرایط فعلی آسیب پذیر دانست؛ هرچند در این مقاله، در نهایت تنها به ابراز امیدواری برای اسرائیل قناعت گردید و هیچ قطعیتی برای آسیب پذیری اقتصاد ایران عنوان نشد.
علاوه بر این دو مقاله، وب سایتهای دیگری نیز به جنگ اقتصادی آمریکا علیه ایران پرداختهاند، اما جالبترین مطلب را به نظر نگارنده، وب سایت مارکسیست منتشر نموده است. این وب سایت بزرگترین آرشیو اینترنتی در برگیرنده کتب ایدئولوژی مارکسیسم است که تاکنون به بیش از 70 زبان دنیا به ارائه سرویس میپردازد.
در این مقاله نیز، با نقل قولهایی از شاهزاده سعودی، محمد بن سلمان و نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، نسبت به خروج آمریکا از برجام و صحبتهای پمپئو، جنگ اقتصادی علیه ایران تایید میشود. سپس با سادگی هرچه تمامتر، جنایات هر سه این کشورها در منطقه برای خوانندگان گوشزد میشود. به عبارت دیگر، یادآوری مکانیزم کمک مالی عربستان سعودی در تامین مالی تروریستهایی نظیر القاعده و داعش یادآوری میشود.
سپس به نقض گسترده حقوق بشر توسط اسرائیل اشاره شده و در قسمت سوم نیز به ناآرامیهای ایجاد شده در منطقه پس از حضور نظامی آمریکا در عراق و به وجود آمدن گروههای تندرو میپردازد. پیش از این هم مقامات آمریکایی در مناظرههای انتخاباتی یا کتابهای منتشر شده توسط خود، به نقش آمریکا در به وجود آمدن گروههای واپسگرای اسلامی اشاره کرده بودند.
به عنوان مثال، طالبان برای مبارزه با نفوذ شوروی در افغانستان توسط آمریکا تجهیز شد و توسط عربستان سعودی به لحاظ مالی ساپورت شده بود. القاعده، به صورت کاملا روشنی از سوی برخی شخصیتها در عربستان سعودی به لحاظ مالی تقویت میشد. در مجادله بین هیلاری و ترامپ نیز به نقش آمریکا در به وجود آمدن داعش بدون سانسور پرداخته شده بود.
در ادامه این مقاله، سلاحهای اتمی احتمالی آمریکا در ترکیه مورد توجه قرار گرفته و همچنین به وجود سلاحهای اتمی در اسرائیل اشاره شد -منابع مستقل بسیاری وجود سلاح اتمی در اسرائیل را تایید نمودهاند، هرچند رژیم صهیونیستی تا به امروز این مساله را رسما نپذیرفته است- نکته قابل توجه اینکه، پاکستان به عنوان یکی از طرفهای مورد اعتماد آمریکا، دارنده سلاح اتمی است که به صورت رسمی نیز این مطلب تایید شده است.
در نهایت، با اشاره به خرج بسیار زیادی که دخالت نظامی آمریکا در عراق برای مالیات دهندگان آمریکایی به جای گذاشت و در عمل هیچ فایدهای برای این کشور نداشت، اشاره شده است. در واقع، پس از مداخله نظامی آمریکا در عراق، قدرت ایران در این کشور و سایر کشورهایی که به طور مستقیم یا غیر مستقیم آمریکا در آنها دخالت نمود، فزونی یافت.
بر طبق گزارشهای منتشر شده، آمریکا در عراق بین 2 تا 6 تریلیون دلار -2000 تا 6000 میلیارد دلار، معادل کل درآمد نفتی ایران برای سی تا نود سال آینده!- هزینه نموده است. این مساله در جایی حائز اهمیت است که در این جنگ بیش از 4400 سرباز آمریکایی کشته شدند. بسیاری از نشریات آمریکایی به نقش ایران در کنترل عراق و دسترسی این کشور به منابع عراق پرداختهاند.
نکته جالب اینکه، در بدترین حالت هزینههای ایران در عراق، به یک درصد از هزینههای آمریکا در عراق هم نمیرسد. در بدترین سناریو نیز تعداد شهدای ایران در عراق –این رقم تایید نشده مربوط به قبل از حضور داعش در عراق است- حدود 13 نفر برآورد میشود! حال اینکه، در سال گذشته، ایران به عراق کالاهایی نظیر رب گوجه فرنگی، توربین و… صادر نمود که سهم این کشور را در صادرات غیر نفتی ایران در جایگاه بسیار بالایی قرار میدهد.
از سوی دیگر، اورشلیم پست در مقالهای به ناتوانی آمریکا در کنترل داعش در عراق پرداخته و نسبت به همکاریهای صورت گرفته بین آمریکا و ایران در سرکوبی داعش انتقاد نمود. در این مقاله به نقل از یک استاد دانشگاه تل آویو ذکر شده است، آمریکا به جایی در عراق رسیده بود که چارهای جز همکاری با ایران در مقابله با داعش نداشت.
پرداختن به پارگرافهای بالا، به روشنی دلیل نگرانی عربستان سعودی و اسرائیل را از قدرت گرفتن ایران در منطقه نشان میدهد. در جایی که توان نظامی ایران در کشورهای منطقه به دلایل مختلف از جمله، استراتژی دفاعی مبتنی بر جنگ نامتقارن، ایجاد گروههایی با منافع مشترک، نزدیکی ایدئولوژیک و… حتی بالاتر از آمریکاست، روشن است با هر ابزاری به مقابله با جمهوری اسلامی خواهند پرداخت.
آیا ایران در یک جنگ ارزی با آمریکا است؟
جواب به این سوال در یک کلمه خلاصه میشود، خیر. طبق تعریفی که جنگ ارزی دارد، کشوری برای افزایش قدرت اقتصادی و افزایش میزان صادرات خود، آگاهانه نسبت به کاهش ارزش پول ملی اقدام میکند. در رابطه با کاهش ارزش ریال دلایل مختلفی وجود دارد، ولی با توجه به ریزش شدید ریال در مقابل دلار، مسلما دولت عامدانه دست به چنین اقدامی نزده است؛ چراکه، این مساله در جایی که کنترل تورم یکی از اولویتهای اصلی دولت است، معنایی ندارد.
البته، با توجه به نرخ رسمی ارز که به تجار و نیازهای اولویت بندی شده، اختصاص پیدا میکند، هیجان بازار معنایی پیدا نخواهد کرد. به بیان دیگر، با توجه به برنامه دولت برای اختصاص ارز مورد نیاز و وجود دلار به اندازه کافی در کشور –بر طبق فکت بوک منتشر شده توسط سی آی ای، ذخیره ارز و طلای ایران در دسامبر 2017 از آمریکا بیشتر بوده است!- تب خرید دلار از مسائل دیگری منشا میگیرد که در مقالات گذشته به آن پرداختیم.
هرچند در تکمیل این مساله میتوان به صحبتهای جهانگیری، معاون اول رئیس جمهور، اشاره نمود. در واقع، تب خرید دلار به صورت کاغذی! باعث افزایش قیمت دلار شده است. بر اساس مقاله عبده تبریزی، کمتر از 5 درصد دلار در کشور به صورت کاغذی وجود دارد.
این مساله در جایی حائز اهمیت است که خرید دلار به صورت کاغذی در وضعیتی که شرایط جدیدی برای واردات در حال وضع شدن است، تنها به قصد سوداگری و سرمایهگذاری ممکن است. البته، قسمت کوچکی از نیازهای شخصی را نیز شامل میشود که میتوان برای آنها از پیپل و… استفاده نمود.
نقش تحریمهای جدید آمریکا در افزایش قیمت دلار در ایران چیست
اگر افزایش دلار یک قصه کمدی بود، نقش تحریمهای آمریکا در افزایش قیمت دلار دقیقا اوج آن کمدی محسوب میشد. تحریمهای ثانویه آمریکا با خروج از برجام، سیستم نقل و انتقال پول به کشور را هدف گرفته است. علاوه بر این، به جای تحریم کشورها، به تحریم بانکها و شرکتها میپردازد. در واقع، برای ترامپ نیز روشن است که منافع کشورهای دیگر اجازه نمیدهد از برجام خارج شوند.
در واقع خروج آمریکا به خودی خود از برجام نیز با منافع این کشور همخوانی ندارد. به صورتیکه، حتی اوباما نیز با آن مخالف بود. دلیل خروج ترامپ از برجام را نه در متن این توافق نامه، بلکه در حواشی دیگری که حول برجام و مذاکرات هستهای وجود دارد، میتوان جستجو نمود. همانطور که پیش از این نیز اشاره کردیم، نقش عربستان سعودی و اسرائیل در خروج آمریکا از برجام و ایجاد تحریمهای شدید بر علیه ایران، از سوی رسانههای غیر همسو با جمهوری اسلامی نیز تایید شده است.
به هر حال، افزایش قیمت کم سابقه دلار باعث تنشهای شدیدی شده است، اما هنوز تحریمهای آمریکا علیه ایران عملیاتی نشدهاند! در واقع تنش موجود در بازار نه به واسطه اثر تحریمهای آمریکا، بلکه به واسطه جنگ روانی همه جانبهای است که علیه جمهوری اسلامی راه افتاده است. متاسفانه حاکمیت در جنگ رسانهای در داخل کشور بسیار ضعیف عمل نموده است. تعداد کارکنان صدا و سیما بیش از دو برابر تعداد کارکنان بی بی سی به تمام زبانهاست!
البته، برخی ممکن است نگرانیهایی همچون کاهش میزان ارز در دسترس دولت پس از اعمال تحریمها را دلیل مناسبی برای انباشت دلار بدانند، هرچند ذکر چند نکته ساده به صورت منطقی کافیست این نگرانی را بر طرف نماید.
بیشتر بخوانید: استفاده از بیت کوین برای دور زدن تحریم ها
- داعش به صورت مستقیم به فروش نفت دست میزد! به بیان دیگر در زمانی که برای نفت داعش مشتری وجود داشته باشد، برای نفت ایران هم مشتری پیدا میشود.
- به دلیل جنگ یمن و عربستان سعودی، جایگزینی نفت ایران توسط عربستان بسیار بعید به نظر میرسد؛ چراکه از یک سو، عربستان توان رویارویی نظامی مستقیم با ایران را ندارد و از سوی دیگر، امکان برخورد موشکهای یمن با سکوهای نفتی عربستان همواره وجود خواهد داشت! وجود تنش در منطقه، باعث افزایش قیمت نفت خواهد شد، در چنین حالتی حتی اگر میزان صادرات نفت ایران کاهش یابد، به واسطه افزایش قیمت نفت این مساله جبران خواهد شد.
- با افزایش قیمت دلار و مدیریت تخصیص ارز، میزان واردات کاهش خواهد یافت. با توجه به افزایش صادرات غیر نفتی که رهگیری بسیار مشکلتری دارد از یک سو و وجود منابع ارزی سرشار کشور از سوی دیگر، ایجاد بحران ارزی واقعی در کشور، زمانبر است.
- تحریمهای آمریکا برای شرکتهای بزرگ طرف قرارداد با ایران، ایجاد اشکال مینماید. هرچند همواره شرکتهای کوچک دیگری وجود دارند که خواهان دسترسی به بازار ایران هستند. از طرف دیگر، نقل و انتقال مالی با واسطههای متعدد، همواره امکان پذیر است.
- تجارت مواد مخدر در دنیا، سالانه 435 میلیارد دلار ارزش دارد. این رقم برای کوکائین به تنهایی معادل 84 میلیارد دلار برآورد میشود. قسمت اعظم درآمد حاصل از مواد مخدر پولشویی میشود. این مساله در جایی حائز اهمیت است که تجارت مواد مخدر و پولشویی آن، توسط هیچ کشوری به طور مستقیم انجام نمیپذیرد. حال، در نظر بگیرید کل صادرات نفت ایران در سال 96، حدود 70 میلیارد دلار برآورد شده است!
- همواره امکان انجام معاملات پایاپای بین المللی وجود دارد. داشتن درآمد ارزی به خودی خود، مزیتی محسوب نمیشود، بلکه واردات کالا و… است که به درآمد ارزی معنا میبخشد. تجار چینی نیز همانند تجار ایرانی به دنبال سود بیشتر هستند، از این رو کشور با کمبود کالا مواجه نخواهد شد.
البته همانطور که در ابتدا اشاره کردیم، منزوی کردن یک کشور در نهایت به اقتصاد آن کشور ضربه وارد خواهد نمود. علاوه بر این، تحریمها هرچند موجب قطع صادرات نفتی ایران نخواهد شد، اما هزینه نقل و انتقال مالی را افزایش داده و در نهایت حاشیه سود را کم میکند. در صورتیکه، میزان ارز ورودی و خروجی از کشور مدیریت نشود، افزایش قیمت کالاها مطابق انتظار پیش میآید، هرچند اگر در این زمینه مدیریت صحیحی صورت بگیرد علاوه بر کاهش آسیب، از قاچاق کالا به میزان قابل توجهی کاسته خواهد شد.
با جلوگیری از قاچاق کالا که تا 20 میلیارد دلار تخمین زده شده است، علاوه بر رونق کسب و کارهای تولیدی به واسطه تامین نیاز داخل کشور، از میزان تنش ناشی از کاهش درآمدهای ارزی دولت کاسته خواهد شد. به بیان دیگر، فرض کنید به واسطه تحریمها، سی درصد از درآمدهای مربوط به فروش نفت کاسته شود. به عنوان مثال، به جای فروش 70 میلیارد دلار نفت، تنها 49 میلیارد دلار نفت به فروش برسد. در چنین شرایطی با جلوگیری از قاچاق کالا به کشور، در عمل یک میلیارد دلار نسبت به قبل، از درآمدهای کشور کاسته خواهد شد؛ هرچند شرایط واردات کالا نیز کمی سختتر خواهد شد.
نکته: همواره هرگونه یارانه اقتصادی خود به خود احتمال فساد را افزایش میدهد. در شرایط حال حاضر کشور، دولت مجبور به مداخله مستقیم در اقتصاد و پرداخت یارانه ارزی به تجار و… است. به منظور جلوگیری از فساد در تخصیص ارز، راهکارهای متنوعی اتخاذ شده است، هرچند همواره امکان بهبود شرایط تخصیص ارز به وارد کنندگان وجود دارد. به عنوان مثال، پس از تعیین مقدار کالای مورد نیاز، یکی از اولویتهایی که در هنگام پرداخت ارز میتوان به آن توجه نمود، قیمت فروش کالا به صورت عمده توسط وارد کننده در کشور است.
بیشتر بخوانید: لیست دریافت کنندگان دلار ۴۲۰۰ تومانی توسط بانک مرکزی منتشر شد
به صورتیکه، وارد کنندهای که کمترین پیشنهاد قیمت فروش کالا را داشته باشد، اولویت بالاتری برای دریافت ارز خواهد داشت. به این ترتیب، مصرف کننده نهایی بابت خرید کالا، مبلغ کمتری را خواهد پرداخت و اینگونه از نرخ تورم کاسته خواهد شد. کنترل خرده فروشیها، به دلیل بار هزینهای بالا و… چندان موفق نخواهد بود. هر خرده فروشی که کالا را به قیمت بالاتری عرضه نماید، خود به خود با کاهش تمایل مصرف کنندگان به خرید از وی، جریمه میشود.
از سوی دیگر، جریان قاچاق از داخل به خارج از کشور نیز باید مد نظر قرار گیرد. به طور سنتی در کالاهای دارای یارانه، مثل بنزین، گازوئیل و… قاچاق صورت میگرفت. اکنون احتمال قاچاق کالاهایی وارداتی نظیر تلفن همراه و… نیز از کشور وجود دارد. به عنوان مثال، امکان خرید تلفن هوشمند با قیمت ارز مبادلهای به صورت عمده، سپس قاچاق آن به خارج از کشور، تبدیل قیمت فروش به دلار و سپس قاچاق دلار به کشور جهت فروش در بازار سیاه وجود دارد. در این زمینهها نی دولت با بکار گیری تکنولوژیهای روز دنیا و ایجاد سامانههایی که با مصرف کننده نهایی در تماس باشد، امکان کنترل قاچاق تا حد زیادی را خواهد داشت.
به هر حال، باید دید آیا در عمل عزم جدی در برخورد با رانت خواری وجود دارد یا خیر؟ آیا همدلی کافی بین نهادهای مختلف حاکمیت به وجود خواهد آمد؟ آیا شفافیت لازم بر بستر فناوریهای نوین باعث عبور کشور از این بحران خواهد شد؟ شما در این رابطه چه فکر میکنید؟ نظر خود را از طریق کامنت با ما در میان بگذارید.
.
منابع: haaretz theatlantic wikipedia marxist nytimes
حسن روحانی گفت: راه بهتری جز گفتگو وجود ندارد/ صلح ما سلاح ماست/ به میز مذاکره که خود برهم زدید برگردید،
رئیس جمهور محترم،
عجب رعنا و زیبایی پریزاد، من اشهد برخدایت دستمریزاد، بیا تا من و تو یک ما بسازیم، کمی هم در عمل اینها بسازیم،
سرور گرامی،
مایه ی مباهات است که نخستین گام نجات وطن را که رفع تهدیدات خارجی است دلیرانه برداشتید،
اینک نوبت گام دوم یعنی به رسمیت شناختن حق آزادی بیان مصوب قانون اساسی می باشد که جمهوری اسلامی چهل سال زیرپا گذاشته،
به یاد داشته باشید که تضاد اصلی و تعیین کننده تضاد داخلی است و بدون حل تضاد داخلی مذاکره با آقای ترامپ فقط حکم مسکن را دارد،
با تشکر از توجه شما،
باسلام
فکر میکنم الان دیگه حقیقت مذاکرات و برجام مشخص شده که به جای احتماد به غربی ها که تعهداتشون رو انجام نمیدن، باید روی پای خودمون بایستیم و مثل چین و… با تقویت تولید داخلی اقتصاد رو قوی کنیم. کارخونه ها با بی تدبیری دارن تعطیل میشن