فیلم وایکینگ ها ، اثری کانادایی – ایرلندی است. سریال تاریخی وایکینگ ها، توسط مایکل هرست کارگردانی شده است. ماجرای سریال تاریخی وایکینگ ها درباره راگنار لودبروک است که تراویس فیمل به خوبی در این اثر، توانسته از پس این نقش چند بعدی و چند لایه ای بر آید. با تکرا همراه باشید.
از دیگر بازیگران سریال تاریخی وایکینگ ها می توان از کلایو استندن در نقش رولو، برادر راگنار و کاترین وینیک در نقش همسر راگنار نام برد که همگی دارای بازی های درخشانی بوده و مهمترین نکته این است که مخاطب به راحتی آنان را پذیرفته و با آنها در مسیر قصه همراه می شود.
سریال تاریخی وایکینگ ها نیاز به تعریف و تمجید نداشته و میزان مخاطب این اثر در جهان و استقبال مردمان اکثر کشورها از جمله مخاطبان ایرانی، خود بیانگر نکات فراوانی است که توجه به آنها می تواند روشنگر مسیر برخی از فیلمسازان تلویزیونی ما بوده که با آثار سطحی، سخیف و ابتدایی قصد مقابله با دنیا را دارند.
مسئولین صدا و سیما نیز در برخی مواقع ساخت و تولید آثار رسانه ملی را به انحصار چند کارگردان درجه سه در آورده و چشم خود را بر بسیاری از فیلمسازان خلاق و کاربلد بسته است و در خیال خود با پدیده ماهواره در حال مبارزه است؛ در حالی که شبکه های ماهواره ای با تنوع برنامه های خود و افزایش سطح کیفی برنامه ها و انتخاب سوژه های جذاب اکثر مخاطبان را جذب خود کرده است.
به هر حال سریال تاریخی وایکینگ ها همانطور که گفته شد به لحاظ فنی و تکنیکی و هنری اثری بسیار قابل توجه و تامل است. از کارگردانی و انتخاب پلان های زیبا و شخصیت پردازی تمام آدم های قصه ای حجیم، نشان از قابلیت های کارگردان و نویسنده فیلمنامه دارد.
همچنین انتخاب لوکیشن های جذاب، توجه به صحنه پردازی و طراحی لباس مبتنی بر تاریخ، هدایت دوربین و هدایت بازیگران و بازی های بسیار درخشان و برجسته شخصیت های اصلی فیلم وایکینگ ها، همگی نشان از اثری قابل قبول را دارد و چندان نیازی به بیان ندارد و اکثر این موارد بدیهی و آشکار است.
اما هدف از نوشتن درباره سریال تاریخی وایکینگ ها بیان این موارد نبود زیرا گمان می رود که در این باب صحبت های بسیاری شده است.
سریال تاریخی وایکینگها به لحاظ محتوا و مضمون نکات بسیاری را در خود دارد که در این نوشته مجال پرداخت به آنها میسر نبوده و می بایست آنها را در یک سلسله مطالب عنوان نمود تا حق مطلب ادا شود.
اما از میان نکات فراوان سریال تاریخی وایکینگ ها، نکته ای که در اینجا به آن خواهم پرداخت اینست که در این سریال از آنجا که قصه بسیار طولانی بوده و یک بازه زمانی چندین و چند ساله را در بر می گیرد تغییرات بسیاری در شخصیت ها و در دنیای قصه رخ می دهد که ناشی از گذر زمان است که عاملی بسیار قدرتمند در ایجاد تغییر در زندگی هر انسانی است و به هر حال این تغییرات زندگی وایکینگ ها را نیز با خود به همراه دارد.
اما این تغییرات طبیعی بوده و چندان جای سوال ندارد اما در بطن قصه شاهد تغییراتی بسیار نامحسوس هستیم که تنها در نشانه ها بروز می یابد و شاید اکثر مخاطبان این اثر بصورت خودآگاه متوجه این تغییر نشده و سازندگان اثر نیز بر این مسئله واقف بوده و این نکته را برای ناخودآگاه مخاطب بیان می کنند.
سازندگان سریال تاریخی وایکینگ ها با هوشمندی تمام و با ظرافت بسیار تغییری بسیار تدریجی و نامحسوس را در روند قصه با نشانه هایی عنوان کرده و با توجه به این تغییرات ما شاهد این هستیم که گویا تمام تاریخ از ابتدا تا به امروز، یکبار بطور کامل در میان وایکینگ ها رخ داده است. تغییری که در اینجا مد نظر است شاید بیشتر یک تغییر اجتماعی و فرهنگی است.
در سریال تاریخی وایکینگها از ابتدا ما نشانه هایی را دریافت می کنیم که هر کدام یک جریان اجتماعی و فکری را با خود دارد. در سریال وایکینگ ها تاریخ از ابتدا تا به امروز در این اثر بروز یافته است. برخی نشانه ها و وقایع که چنین تاویلی را بیانگر بوده از ابتدا در اثر گنجانده شده است و ما در ابتدا مردمانی را می بینیم که همه دنیای آنها همان منطقه محل سکونتشان است و دارای یک دین هستند اما بتدریج پیشرفت کرده و صاحب صنعت کشتی سازی شده و آهسته پیش می روند.
از آنجا که همواره انسان در حال کنجکاوی است وایکینگها نیز برای شناخت سرزمین های ناشناخته و البته کسب ثروت و قدرت به این سرزمین ها یورش برده و مواجهه فرهنگ ها تاثیر و تاثراتی را برای هر دو طرف به همراه دارد. آنان که راگنار رهبر شان بوده با مردمانی جدید و افکاری متفاوت و خدایی غیر از خدای راگنار روبرو شده که این مواجهه ها حیرت انگیز به نظر می رسد. علم جدید، فرهنگ جدید و دین جدید برای هر کدام از طرفین کنجکاوی را به همراه دارد و با تمام تلاش هر کدام سعی می کنند موارد مثبت را از آن خود کنند که در واقع چنین رخدادی را امروز ما با واژه بینافرهنگی می شناسیم.
باز هم راگنار و مردمانش پیش رفته و وایکینگ ها با دنیایی جدید و دینی جدید به اسم اسلام آشنا می شوند و این آشناییها، راگنار را دچار شک و تردید می کند. همانگونه که انسان غربی در مواجهه با کلیسای خشن و دینی که دچار تعصب و تک ساحتی شده به تردید رسیده و در دوره رنسانس تکلیف خود با دین را روشن کرده و برای همیشه دین نیز در کنار احتیاجات دیگر انسان قرار می گیرد و از پدیده ای اجباری به امری اختیاری مبدل می شود.
از جمله نشانه های دیگر در سریال تاریخی وایکینگ ها مبنی بر سیر تارخ جهان تا به امروز، روابط جنسی میان قبایل بوده که این روابط نیز بتدریج از توحش دور شده و به زن حق انتخاب و پرسش داده شده و وفاداری در زندگی زناشویی وارد حوزه اخلاق می شود و رعدم رعایت آن موجبات سرزنش را بوجود می آورد.
در ضمن پس از طی تاریخ در میان وایکینگها ما نشانه هایی از فمینست گری را می بینیم. در حوزه روابط نیز ما شاهد روابط زن با زن بوده که این نشانه ها، دنیای مدرن امروزی را برای ما تصویر می کند.
در نهایت نیز راگنار از مقوله تقدیر و قدرت انتخاب در انسان دم می زند که رگه هایی از اگزیستانسیالیسم را در بطن خود دارد. راگنار، بر خلاف تقدیر پیش رفته و مرگ خود را خود انتخاب می کند تا این نکته اثبات شود که تقدیر بر زندگی مردمان حاکم نیست و همه چیز در اختیار انسان است.
نکته جالب توجه اینست که این قبایل نیز با همه توحش گری که مدام داعش را در ذهن ما تصویر می کند به دنیای پس از مرگ و رسیدن به آرامش ابدی باور دارد و لذا نسبت به مرگ نگاهی متمدنانه و مثبت دارند زیرا میل به رفتن به دنیای پس از مرگ در افراد قبایل وجود دارد و مرگ به معنای نابودی نیست بلکه آنها جاودانگی را با مرگ بدست می آورند.
.
منبع: تکرا
فیلم عالی بود.ولی رگنار در سال 850به طرف پاریس رفت و پاریس را تصرف کرد چگونه رولو ک متولد 846بوده با رگنار برادر بوده و در جنگ شرکت داشته.من طبق کتاب تاریخی صحبت میکنم رولو برادر رگنتر نبوده شاید قوم وخویش بودن ولی سالها بعد از رگنار ب پاریس حمله میکنه.
میدونید بنظرم که فیلم خیلی خیلی جذابیک بود اما این که تو یه یه فیلم اکشن اونم از نوع تاریخیش بخوان صحنه جنسی بزارن و فیلم رو تبدیل به یه فیلم مثبت 18 کنن بنظرم باعث بی ربط شدن فیلم میشه البته خودم به طور کلی از فیلم های سکسی بدم میاد ولی من خودم بخاطر این دانلودش کردم که از شخصیت های جنگجو زنش خوشم میاد و همچنین از وایکینگ ها البته وایکینگ های واقعی نه فیلمی اما کلا نقد من از این فیلم اینه که بیش از حد فیلم البته سکسی بود اگر من بودم این فیلمو مثبت 13 میزاشت
وایکینگها با برده ها سکس میکردن و ارزشی براشون قایل نبودن و تو سکس گنا حس نمیکردن بخاطر همین کارگردان فیلم سکسی درست کرده دوست عزیز