ایستاده در غبار
فیلم سینمایی ایستاده در غبار ساخته محمد حسین مهدویان، برهه هایی از زندگی احمد متوسلیان را به تصویر می کشد. احمد متوسلیان یکی از افراد انقلابی بود که بخش اعظم زندگی خود را صرف فعالیتهای سیاسی و مبارزاتی نموده و در حال حاضر نیز دارای سرنوشتی مبهم و نامعلوم است.
احمد متوسلیان از طرفداران پرو پا قرص امام خمینی بود و به نوعی فدایی ایشان بوده و به پیروی از فرمانهای امام و با صلاحدید و هدایت ایشان فعالیتهای مبارزاتی خود را جهت می داد. او در قبل از انقلاب بخشی از زندگی و زمانش را صرف مبارزه با حکومت محمدرضا شاه پهلوی کرده بود و بعد از انقلاب نیز همواره گوش به فرمان امام بود و هرجا که ایشان صلاح می دیدند، متوسلیان با اطاعت کامل اقدام میکرد.
او بعد از انقلاب نیز با تاسیس کمیته انقلاب اسلامی و پس از آن با پیوستن به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به فعالیتهای خود ادامه داد.
فیلم ایستاده در غبار ساخته محمد حسین مهدویان سعی داشته تا آنجا که امکان دارد زندگی و روحیات و خلقیات احمد متوسلیان را به تصویر کشد. کارگردان فیلم ایستاده در غبار، ابتدا به کودکی احمد پرداخته و با او همراه می شود. متوسلیان همانگونه که در فیلم به آن پرداخته شده فردی فعال، کوشا و خستگی ناپذیر بود که بعد از انقلاب به تشکیل سپاه می پردازد.
در همان زمان می شنویم که در کردستان آشوبی به پا شده است. تعدادی از کردهای مخالف نظام و انقلاب دست به شورش و جنگ مسلحانه زده و برخی نقاط کردستان را به دست گرفته اند. این گروه بهدنبال استقلال و تجزیه ایران بوده و قصد آن دارند که در کردستان، حکومت مستقلی تشکیل دهند.
احمد متوسلیان ماموریت می یابد تا به کردستان رفته و غائله را ختم به خیر نماید. در فیلم میبینیم که احمد به کردستان رفته و با شجاعت و رشادت و مردانگی با مخالفان مبارزه نموده و بتدریج غائله را خوابانده و خاک کردستان را از هر ناخلفی پاک می سازد.
احمد متوسلیان به دلیل اخلاق و جوانمردی و شجاعتش زبانزد خاص و عام بوده و به شدت در بین کردها محبوب می شود. از آنجا که به شدت در خصوص معیشت و زندگی کردهای منطقه حساسیت داشته و همواره دغدغه مردم گرسنه کردستان را داشته است، در قلب مردم کردستان ریشه دوانده و زن و مرد و پیر و جوان نسبت به او احساس خاصی دارند. احساسی سرشار از مهر و محبت و عشق به او.
زمانیکه منطقه امنیت خود را یافته و مردم در امن و امان هستند، متوسلیان دستور دارد به ماموریتی دیگر برود و ناچارا می بایست آنجا را ترک کند؛ اما همه اهالی آن منطقه ناراحتی خود را از رفتن او ابراز می کنند.
در فیلم ایستاده در غبار ساخته محمدحسین مهدویان باز هم به برشهای دیگری از زندگی متوسلیان پرداخته و موقعیتهایی را به تصویر کشیده که در آن موقعیتها، بنابر ویژگی های موقعیت تعریف شده، ما با جنبه های مختلفی ازشخصیت و روحیات و خلق و خوی شخصیت متوسلیان آشنا می شویم.
کارگردان پس از پرداختن به چندین موقعیت خاص در ادامه، به شرح آخرین ماموریت متوسلیان می پردازد که به دستور محسن رضایی، به همراه تعدادی نیرو ماموریت می یابد که به کشور سوریه رفته و از آنجا به سمت لبنان برود و به مبارزه با نیروهای اسرائیلی بپردازد.
متوسلیان به سوریه رفته و هنگامی که در آنجا می خواهند دست به کار شوند، پیامی به وی میرسد مبنی بر اینکه آقای خمینی از قضیه مطلع شده و اظهار ناراحتی نموده و دستور بازگشت این گروه را صادر کرده است.
لذا متوسلیان نیروها را زودتر راهی کرده و خود قصد دارد حال که تا اینجا آمده به همراه کاردار سفارت ایران از منطقه بازدید نموده تا حداقل دست خالی برنگردد؛ اما در میانه راه به یک ایست بازرسی برخورده و همانجا او و همراهانش در حالیکه با ماشین سفارت بوده اند، دستگیر می شوند و متاسفانه تا به امروز هیچگونه اطلاعاتی از وی به دست نیامده و همچنان سرانجام او در ابهام کامل است.
باید اذعان داشت که همیشه ساخت و خلق اثر هنری بر اساس موضوعات، شخصیتها و مضمونهایی که دارای حساسیت بالا بوده و یا به دلیل وجه مقدس و ارزشی سوژه، با مشکلات عدیده مواجه بوده و دست و پای نویسنده و کارگردان رسما بسته می ماند.
در چنین آثاری نویسنده و کارگردان از یک محدوده مشخص نمی توانند پا را فراتر بگذارند و مجبورند به ناچار در یک محدوده معین و واضح و بدون ابهام قدم بردارند و باز هم ناچارند به دلیل حساسیتها و تقدس سوژه، کاملا منطبق با اطلاعاتی که در دست داشته عمل نموده و چندان جایی برای قصه پردازی و خلاقیت و تخیل نمی ماند. این محدودیت به شدت، کار کارگردان را سخت و دشوار می کند که در این اثر نیز این قضیه بهوضوح دیده می شود.
داستانها و یا موضوعاتی که در فیلم به آنها پرداخته شده، اکثرا اطلاعاتی عمومی است که در اکثر کتب و یادداشتها و سایتهای مرتبط با جنگ به آنها پرداخته شده است. مخاطب در این فیلم از لحاظ موضوع و خرده داستانها با مطالب جدیدی مواجه نیست و اکثر مطالب بارها و بارها گفته و شنیده شده است.
در چنین شرایطی که دستمایه های نویسنده و کارگردان در خصوص سوژه، نو و بکر نبوده و همچنین موقعیتهایی که به تصویر کشیده شده، موقعیتهای قدرتمندی نیستند، بعید است که واقعا شاکله ای جذاب در روایت داستان ایجاد شود. به نوعی ما با جذابیت و تعلیق چیستی قصه مواجه نخواهیم شد، بلکه در این اثر و با انتخاب شیوه مستتند که انتخابی خلاقانه از سوی کارگردان بوده، کارگردان تا حدی سعی کرده این نقطه ضعف یعنی عدم جذابیت چیستی قصه را با چگونگی بیان قصه و یا شیوه روایت، ایجاد نماید.
کارگردان سعی دارد با شیوه ای مستند گونه و هچنین ترکیب صدا و تصویر و تقویت صدا و صوت و در واقع استفاده از نریشن، تصویر و دیالوگ، قصه ای فاقد تعلیق را به شیوه ای جذاب و تاثیر گذار ارائه نماید.
با توجه به اینکه خرده داستانها و بخشی از زندگی احمد متوسلیان که در فیلم تصویر شده نزد همگان آشنا بوده و با توجه به تکراری بودن خرده داستانها که بر اساس خاطرات، نقل شده است، ای کاش کارگردان تلاش می کرد تا بیشتر به بخش مبهم زندگی احمد متوسلیان، وضعیت و نگرش خانواده وی و تلاشهای انجام شده جهت رفع ابهامات و یافتن ردی از متوسلیان می پرداخت.
البته درست است که شاید چندان اطلاعات زیادی به دست نیامده باشد؛ اما با چنین رویکردی فیلم می توانست به اثری ماندگار تبدیل شود نه به اثری صرفا تبلیغاتی و سفارشی که هیچگونه اطلاعات جدیدی را درباره احمد متوسلیان چه در بخش فردی و خصوصی و چه در بخش اجتماعی به مخاطب نداده و بخش اعظم فیلم، تکرار مکررات است.
نکته جالب توجه اینست که جذابیت و درام قصه، تازه از سفر حاج احمد متوسلیان به سوریه شروع می شود. از سوریه تا لبنان و بازگشت گروه و اصرار متوسلیان مبنی بر بازدید منطقه، یک ایست بازرسی که منجر به دستگیری و مفقودالاثر شدن احمد میشود، ما را به خود جلب می نماید.
انگیزه و دلایل احمد برای ماندن و سرکشی به منطقه، ایست بازرسی افراد نامعلوم، دستگیری وی و گم شدن احمد در آن سرزمین، نگاه بازماندگان احمد به این جریان و بیان دیدگاه خانواده احمد و اینکه واقعا آیا هنوز امید به بازگشت احمد را دارند و یا ناامید شده و شهادت او را پذیرفته اند، می توانست بسیار جذابتر باشد. این قبیل موارد که کمتر و یا اصلا به آنها پرداخته نشده به مراتب هم جذابتر و هم ماندگارتر بوده و در این صورت می توانست اثری نو و بدیع و هنرمندانه خلق شود.
نکته آخر اینکه، در فیلم ایستاده در غبار نویسنده و کارگردان جهت دستیابی به موارد و اطلاعات کافی و ضروری تلاش نموده اند که بتوانند آنها را دستمایه ای مناسب برای خلق اثری دراماتیک و نه صرفا روایی و داستان گونه قرار دهند؛ اما تلاش آنها به جایی نمیرسد، زیرا بخش مهم و دراماتیک ماجرا چنان در پرده ابهام است که گویا برای رفع ابهامات و سرنوشت نامعلوم احمد متوسلیان، چندان رغبتی وجود ندارد. لذا در اینجا دست کارگردان و نویسنده اثر به جایی نخواهد رسید و به ناچار باید به بخش موجود پرداخته شود.
نهایتا فیلم ایستاده در غبار ساخته محمد حسین مهدوی، تنها ادای دینی به احمد متوسلیان است و نه اثری چندان هنرمندانه و ماندگار در سینمای ایران و یا برای مخاطب!
.
منبع: تکرا