چهارشنبه هفته گذشته محققان به دستاورد علمی بزرگی دست پیدا کردند. محققان آمریکایی با استفاده از روش ویرایش ژنتیکی کریسپر موفق شدند، ژنهای بیماریزا را از جنین انسان حذف کنند. محققان دانشگاه علوم پزشکی اورگان در ایالاتمتحده آمریکا، در مطالعه خود که در نشریه نیچر به چاپ رساندند، این دستاورد بزرگ خود را شرح دادهاند که میتواند روزنهای بهسوی موضوع بحثبرانگیز “نوزادان طراحی ژنی” باشد.
کریسپر به توالیهای غیرمعمول دیانای اشاره دارد که به ارگانیسمها برای شناسایی تهدیدها-خصوصا ویروسها- کمک میکند. نام این روش مخفف تناوبهایِ کوتاهِ پالیندرومِ فاصلهدارِ منظمِ خوشهای است. در توالی دیانای، خوشهها در فواصل مشخصی از هم فاصله میگیرند و پالیندرومِ ها در تکرارهای کوتاه با تغییرات اندکی بارها و بارها تکرار میشوند.
دانشمندان برای اولین بار در دهه 1980 زمانی که ژنوم آرکیها و باکتریها را مطالعه میکردند، متوجه این موضوع شدند. حتی در چنین ژنوم نسبتا سادهای، زیست شناسان متوجه شدند، این توالیهای عجیب به روشی بسیار خاص بافاصله تکرار میشوند. زیست شناسان مولکولی مطمئن بودند که آنها هدف منحصربهفردی دارند و نظریه متداول بهزودی تبدیل به دفاع ویروسی شد که درنهایت در سال 2007 تحت هدایت فیلیپ هورواث به اثبات رسید. بااینوجود محققان از اوایل دهه 2010، محققان- بهخصوص در مورد پتانسیل فوقالعاده بالای روش کریسپر- شور و اشتیاق خاصی از خود نشان دادند.
موضوعی که از بسیاری جهات در جامعه علمی بحثبرانگیز بوده، امکان ویرایش ژنی انسانهاست. در طراحی ژنتیکی نوزادان، والدین قادر خواهند بود، ژنهای فرزندانشان را انتخاب کنند. چیزی که باعث ترس از وقوع سناریوهایی شبیه فیلم گاتاکا شده که در آن افراد جامعه با استفاده از اصلاح ژنتیکی از هم جدا میشوند. افرادی که با اصلاح ژنی شدهاند، معتبر و دیگران نامعتبر تلقی میشوند. در این جامعه پاد آرمانشهری، تنها افرادی که معتبر شناخته میشوند، میتوانند به مدارج عالی (از جمله برای وینسنت فریمن، شخصیت اصلی فیلم که میخواهد فضانورد شود، اما به سبب نامعتبر بودن نمیتواند) برسند و افراد نامعتبر هم مجبور هستند که به مشاغل سطح پایین بپردازند.
با این حال، دستاورد محققان دانشگاه پزشکی اورگان، راهی برای از بین بردن خطر بیمارهای بالقوه کُشنده در کودکان است که حتی با وجود برخی نگرانیهای موجود در مورد نابرابریهای ژنتیکی، بازهم بحث در مورد آن دشوار است. اما مارسی درانوفسکی مدیر اجرایی مرکز ژنتیک و جامعه در گفتگو با Inverse، هشدار میدهد که روشی که این تحقیقات ارائه شدهاند، عمیقا گمراهکنندهاند.
هنگامیکه از درانوفسکی در مورد امکان نجات جان نوزادان با استفاده از ویرایش ژنتیکی پرسیده میشود، میگوید “من فکر میکنم این موضوع امروز بیش از همیشه، بحثبرانگیزتر است. همانطور که دستکاری ژنوم امکانپذیر و قابلقبولتر میشود، مهمتر از همهچیز این است که متوجه میشویم، دستکاری ژن کودکان برای ریشهکنی بیماری لزومی ندارد.”
درانوفسکی به تکنیکی اشاره میکند که بهطور گستردهای در دسترس است. این تکنیک ” گزینش جنینی” نام دارد، در این روش، جنینها در خارج از رحم مادر ایجاد میشوند و قبل از اینکه در داخل رحم به هم بپیوندند، به لحاظ ژنتیکی از نظر بیماریهای مختلف ارزیابی میشوند. این روش به والدین امکان کنترل کامل را میدهد تا تعیین کنند که آیا فرزندشان یک ژن مرتبط با بیماری را حمل کنند یا خیر. این باعث تصور نادرستی شده که ویرایش ژنتیکی تنها راه جلوگیری از بیماری در نوزادان است.
او توضیح میدهد: “اگر فکر میکنید که حق انتخاب هر نوع صفت را مناسب دارید، میتوانید این کار را انجام دهید.”
درانوفسکی اشاره میکند، حتی اگر این تکنیک در درمانگاههای لقاح مصنوعی رایج است، ازآنجاییکه بهندرت پوشش رسانهای از ویرایش ژنتیکی انجام میشود، اکثر مردم در مورد آن چیزی نمیدانند. در گفتگویی که نیویورکتایمز با دکتر پائولا آماتو، یکی از محققان مطالعه جدید و متخصص غدد درمانی در دانشگاه اورگان انجام داد، اشاره مختصری به ویرایش ژنتیکی شده است. آماتو گفت که ممکن است از روش ویرایش ژنتیکی زمانی استفاده شود که ” گزینش جنینی مقدور نباشد و یا اینکه جهت کاهش دشواریهای لقاح مصنوعی برای زنان به کار رود.”
در همین مقاله نیویورکتایمز، هانک گرلی، مدیر مرکز قانون و علوم زیستی دانشگاه استنفورد اشاره کرد که ویرایش ژنی را میتوان برای اصلاح جنینهای معیوب قبل از کشت (در رحم مادر) استفاده کرد و شمار جنینهایی که درنهایت از بین میروند را کاهش داد. اینها گفتهها معتبر هستند، اما این واقعیت را تغییر نمیدهند که ویرایشهای ژنتیکی مبتنی بر روش کریسپر، نهتنها بهصورت بالقوه امکان حذف ژنهای معیوب را فراهم میکنند، بلکه امیدواریهای بیشتری هم ایجاد میکنند. در آینده مملو از نوزادان طراحی ژنی که درانوفسکی نسبت به آن نگران است، تغییرات ژنتیکی درمانی و ژنهای افزوده از هم قابلتفکیک نیستند.
اما میتوان گفت که تحقیقات محققان دانشگاه پزشکی اورگان، فرصتی برای اولین نگاه جامعه علمی به پتانسیل واقعی این روش ویرایش ژنتیکی فراهم کردهاند. ژنهای جنین که در این مطالعه ویرایش ژنتیکی شدهاند، مرتبط به بیماری موسوم به کاردیومیوپاتی هیپرتروفیک بودند. کاردیومیوپاتی هیپرتروفیک شایعترین بیماری قلبی ژنتیکی است (بیماریهایی از والدین منتقل میشود) از هر 500 نفر بزرگسال، یک نفر به کاردیومیوپاتی هیپرتروفیک مبتلا است. این بیماری بهطورمعمول در سنین نوجوانی تا میانه دهه سوم زندگی شروع میشود. کاردیومیوپاتی هیپرتروفیک درمان خاصی ندارد، اما علائم حاصل از آن را میتوان درمان کرد.
این مطالعه این بیماری را اغلب علت مرگ ناگهانی ورزشکاران سالم و جوان میداند، اما درانوفسکی اشاره میکند که اکثر افراد مبتلابه کاردیومیوپاتی هیپرتروفیک علائم کمی دارند و امید به زندگی در آنها متوسط است. او میگوید: “ما قبلا نمیتوانستیم، چیزی که یک بیماری جدی یا یک بیماری غیر جدی را از هم جدا میکند، تفکیک بگذاریم.”
اما محققان دانشگاه اورگان از جمله شوکرات میتالیپوو با این مناقشات اخلاقی بیگانه نیستند و به نظر هنوز با این بحثهای مناقشه آمیز کنار نیامدهاند. میتالیپوو میگوید: “به عواقب و مسائل اخلاقی ویرایش ژنتیکی، بههیچوجه بهصورت صادقانه یا منطقی پرداخته نشده است.”
درانوفسکی تنها کسی نیست که در این مورد نگران است. درحالیکه ایالاتمتحده آمریکا دارای قوانین خاصی درزمینهٔ ویرایش ژنتیکی ژنوم انسان است (دولت تحقیقات در این زمینه را تأمین نمیکنند، اما سرمایهگذاران خصوصی فراوان هستند)، بیش از 40 کشور قوانینی را برای ممنوعیت ویرایش ژن ژرم پلاسم (ژنی که میتواند به نسلهای آینده منتقل شود) به تصویب رساندهاند و تمامی کشورهای اروپایی طبق کنوانسیون اروپایی حقوق بشر و بیومدیکال فعالیت در این زمینه را محدود کردهاند.
درانوفسکی میگوید، این قوانین تنها در تحقیقاتی که برای دستکاری ژنوم به دلایل درمانی انجام میشود، دخالت نمیکنند. او توضیح میدهد که این نوع تحقیق صرفا دیدگاهِ”روشن و مسئولانه پیش رو” را نشان میدهند.
اما بدون وجود قوانینی که این نوع ویرایش ژنتیکی را ممنوع کنند و تحقیقاتی که آیا چنین تکنیکی بهدرستی به کار میرود، دستکاری سلولهای ژرمینال (اسپرم و تخمک) جنینها میتواند بهخوبی در ایالاتمتحده ادامه یابد. حال ممکن است که این موارد مسئولانه باشد و اینکه خیر. درحالیکه قطعا مهم است که دانشمندان برای انجام این دست تحقیقات تحت نظر باشند، اما ممکن است به همان اندازه اهمیت داشته باشد که خود را برای پیامدهای اخلاقی نوزادان طراحی ژنی (ناچارا روزی با آن مواجه میشویم) آماده کنیم.
درانوفسکی میگوید: “آخرین چیزی که نیاز داریم، این است که نشان دهیم که آیا اختلافاتی که داریم درواقع بیولوژیکی هستند و یا اینکه برخی نابرابریهایی هستند که وارد ژن ما شدهاند. به نظر میرسد که این مسیر اشتباهی است که بهسوی آن میرویم و این (مسیر) بسیار خطرناک است.”
.
منبع: inverse