سریال بازی مرکب فقط یک سریال ترسناک از کره جنوبی با مفهومی خشن و نگران کننده نیست. با تحلیل روانشناختی سریال Squid Game همراه ما بمانید.
تا به حال احتمالاً نام سریال Squid Game را شنیده اید، یک طنز اجتماعی تاریک که در آن افراد بسیار مستضعف مجبور به رقابت در بازی های کودکان با سهام مرگبار میشوند تا با برنده شدن به یک جایزه نقدی بزرگی برسند و زندگی خود را تغییر دهند.
به گفته نتفلیکس ، از 17 سپتامبر که در سرویس استریم پخش شد، این سریال به یکی از بهترین سریال های کره ای 2021 تبدیل شد. درواقع به یک شوق آنلاین تبدیل شد، جرقه میم ها و نظریه های طرفداران درباره سریال بازی مرکب را برانگیخت و به شماره 1 برنامه پخش کننده در 70 کشور جهان از جمله ایالات متحده تبدیل شد.
ممکن است هرگز به فکرمان هم نمیرسید که همانند سریال بازی تاج و تخت این سریال همان چیزی باشد که در مورد “بازی ماهی مرکب” باید اتفاق میافتاد، که تقریباً هیچ مطبوعاتی در ایالات متحده قبل از شروع آن این انتظار را نداشت. سریال بازی مرکب که به پر بیننده ترین سریال نتفلیکس تبدیل شده احتمالاً تا زمانی که مردم به دوستان خود میگویند تماشا کنید، در راس گفتگوی فرهنگ عامه باقی خواهد ماند. در ادامه با نوشتار تحلیل روانشناختی سریال Squid Game همراه تکراتو بمانید.
تحلیل روانشناختی سریال Squid Game
بدترین قسمت های طبیعت بشر
فهرست مطالبی که در ادامه نوشتار بررسی روانشناختی سریال بازی مرکب خواهید خواند به شرح زیر است:
- تاریکی طبیعت بشر
- تمایز اسکویید گیم
- نا امیدی مشابه
- انعطاف در ساختار فیلمنامه
- مسئولیت پذیری
- حرص و طمع و روانشناسی انسان
لی یونگ-جائه در سریال بازی ماهی مرکب در نقش گی-هون بازی میکند، یک قمارباز منحصر به فرد و خوش شانس که وسوسه میشود میلیون ها بازی کشنده انجام دهد.
بگذارید اینطور بگوییم که لی یونگ-جائه نقش Gi-hun را بازی میکند، یک شانس کم فروغ و قمارباز که وسوسه میشود میلیون ها بار در کودکانههای نوستالژیک خود غرق و در یک بازی مرگبار بارها بمیرد و زنده شود. بررسی روانشناختی سریال Squid Game یکی از آن دسته از بررسی ها است که باید میشد تا با برخی از مسائل انسانی و تاریک ذهن بشری به کمک تصاویر دراماتیک شده این سریال آشنا شده باشیم.
بدترین قسمت های طبیعت بشر
با توجه به بررسی روانشناختی بازی ماهی مرکب متوجه میشویم که در این سریال نه قسمتی، حسی احشایی، اولیه و دور از ذهن وجود دارد، که وحشت و آشفتگی روانی عمیقی را به دنبال دارد. قهرمان داستان گی-هون (لی یونگ جائه) است، پدر مطلقه که کمی منحط و قمارباز است. او پشت مادر مسن خود را که با او زندگی میکند، خالی میکند و گاهی اوقات پول او را میدزدد.
پس از یک روز وحشیانه و بدترکیب برای ساختار روایی زیست گی هون، جوانی با لباس مرتب و شیک در مترو به سراغ گی-هون میرود که به او فرصتی میدهد تا با انجام بازی ها پول بدست آورد.
پس از پذیرش، گی-هون (یا بهتر است بگوییم ربوده میشود) به یک جزیره متروک منتقل میشود و در آنجا با 455 بازیکن دیگر در خوابگاهی یا سولهای که تبدیل به خوابگاه شده است، بیدار میشود. در میان آنها میتوان به دوست دوران کودکی اش سانگ وو (پارک های سو) اشاره کرد، بچه ای درخشان که از محله بیرون آمد و تنها به علت سرقت و اختلاس، او تحت تعقیب و بدهکار در دنیای پیرامونش رها شده است.
بشتر بخوانید:
نقد سریال Squid Game (بازی مرکب 2021)
تحلیل فلسفی سریال Squid Game (بازی مرکب)
بازیکنان یک قرارداد مبهم برای شرکت در بازیها و شروع با چراغ قرمز چراغ سبز امضا میکنند – اما آنها با حرکتی اشتباه و اضافی در بازی اول با تفنگ تک تیرانداز کشته میشوند. آن زمان است که شرط بازی واقعاً واقعی میشود: اگر در هر یک از بازی ها شکست بخورید یا از بازی امتناع کنید، میمیرید.
به بازیکنان این فرصت داده میشود که بروند، اما رها کردن 45.6 میلیارد جایزه (معادل تقریبا 39 میلیون دلار) و وحشت زندگی آنها در خارج از آن سوله بسیاری را به عقب برمیگرداند. به زودی بازیکنان نه تنها از بازی ها نمیترسند، بلکه ترسشان از همدیگر به اوج میرسد، زیرا بدترین قسمت های طبیعت بشر ظاهر میشود. با نوشتار تحلیل روانشناختی سریال Squid Game همراه تکراتو بمانید.
تمایز اسکویید گیم
حین نقد سریال بازی مرکب به خوبی متوجه میشویم این سریال تداعی کننده فیلم ها و سریال های شبیه Squid Game و کتاب های مشابه از جمله فیلم ژاپنی Battle Royale در سال 2000 است – در مورد بچه هایی که توسط یک حکومت تمامیت خواه مجبور به مرگ شدند – و مجموعه بازی های گرسنگی.
چیزی که Squid را از از آن فیلم ها و سریال ها متمایز میکند، این است که بازیکنان در بازی دارای حس وفاداری نادرست در شرایط سخت خود هستند: همانطور که وی آی پی ها یا VIP بارها میگویند، همه آنها حضور خود را انتخاب کردند. اما وقتی تنها گزینه دیگر آنها بازگشت به زندگی رنج آور است همه چیز در ذهن رنجور آنها نسبت به کائنات اطرافشان در خارج از سوله بدتر میشود، واقعاً چگونه یک انتخاب میتواند یک اجبار نباشد یا مفهومی دیگر در ذهن یک انسان پیدا کند؟
بشتر بخوانید:
سوتی های سریال sQUID gAME (بازی ماهی مرکب)
نا امیدی مشابه
سانگ وو یکی دیگر از بازیکنانی است که در بازی مرگبار گرفتار شده است، یک بانکدار است که پول سرقت کرده و میلیون ها بدهکار است. سریال بازی مرکب نابرابری های اقتصادی جامعه را به شدت مورد انتقاد قرار میدهد، به ویژه هنگامی که کنترل کننده ها و تماشاگران ثروتمند پشت بازی آشکار میشوند.
هدف اصلی آن کره جنوبی است – یک مهاجم کره شمالی شخصیت اصلی است، که با عصبانیت میگوید از شمال فرار کرده است تا زندگی بهتری در جنوب داشته باشد، اما ناامیدی مشابهی پیدا کرده است – اما این امر در سال 2021 جهانی است، به ویژه به دلیل همه گیری کرونا ویروس بسیاری از بی عدالتی ها را برطرف کرده است. همراه تکراتو و نوشتار تحلیل روانشناختی سریال Squid Game بمانید.
بشتر بخوانید:
بازیگران Squid Game (بازی مرکب)
انعطاف در ساختار فیلمنامه
بازی های فوق العاده در این سریال هیجان انگیز شکل دراماتیک و پر از تعلیق خود را به اوج میرساند. به ویژه گی هون را که با وجود نقص های فراوان، به طرز غیرقابل مقاومت زیادی دوست داشتنی میکند. همه شخصیت ها دچار آسیب و دگرگونی عظیمی میشوند و بازیگران با چالش به تصویر کشیدن احساسات باورپذیر در محیطی باورنکردنی روبرو میشوند.
بخش بزرگی از موفقیت سریال در زیبایی نمایشی و چشم نواز آن نهفته است. کارگردان Hwang Dong-hyuk دنیای سوررئال و رنگارنگ بازی های کشنده را مانند پس زمینه یک بازی ویدیویی ترسیم میکند، همه اغراق آمیز هستند.
شکل و اندازه و لبه های تیز که پیکسل و بازی های مشابه در ROBLOX را تداعی میکند. در کنار خیابان های خاکستری و تیره سئول، جایی که بسیاری از شخصیت ها در آن زندگی میکنند، این احساس وجود دارد که بازیکنان هنگام ورود به بازی از همه آن فضاها عبور کرده اند.
چیزی که سریال را برای تماشای پرشور بسیار مناسب میکند این است که چگونه هوانگ از انعطاف در ساختار فیلمنامه برای ایجاد اعتیاد آور این سریال به خوبی استفاده میکند.
تقریباً پایان هر قسمت شما را مجبور میکند تا روی قسمت بعدی تمرکز ویژه ای کنید و با درگیری که در ذهن شما ایجاد میکند حقیقتا شما هم به عنوان بیننده همچون بازیکنان داخل بازی ماهی مرکب دچار تزلزل روانی میشوید.
هر کدام از قسمتها تقریباً یک ساعت کامل است، اما هرگز احساس خستگی را به شما انتقال نمیدهند. این سریال مطمئناً نگران کننده است، اگرچه خشونت و وحشت آن هرگز به سطوح خونین سریال مردگان متحرک نمیرسد، در عوض با تکیه بر یک وحشت روانی خاص که چنگهایش را دور شما میپیچد، ساختار قدرتمند خود را به شما میقبولاند. در ادامه با نوشتار تحلیل روانشناختی بازی مرکب همراه تکراتو بمانید.
مسئولیت پذیری
به عنوان یک بیننده، به راحتی میتوان گفت که این افرادی که تصمیم میگیرند به بازی ماهی مرکب بروند، افرادی هستند که نمیخواهند مسئولیت خود را بر عهده بگیرند و نمیتوانند با عواقب آن روبرو شوند. بدهی همه بازیکنان با شدت های مختلف متفاوت است، اما همه آنها یک ویژگی مشترک دارند: ناتوانی در بازپرداخت و راهی ندارند. همه آنها از لحاظ مالی وضعیت خرابی را دارند.
ما ناراحت هستیم و نمیتوانیم با اکثر بازیکنان همدردی کنیم، قهرمان اصلی را به عنوان مثال میگیریم. اگرچه او به شدت بدهکار است، اما نشانه هایی از تلاش های او برای به دست آوردن پول را نمیبینیم. هر چند نه همه، بنابراین، ما رفتار مشابهی را در سایر بازیکنان میبینیم.
بشتر بخوانید:
10 نفر از شجاع ترین بازیکنان سریال Squid Game
بهترین دیالوگ های سریال Squid Game
بنابراین با کشته شدن 255 بازیکن پس از اولین بازی، بقیه با آنچه دیدند آسیب روانی را قطعا متحمل شدهاند. آنها تصمیم میگیرند رای گیری کنند تا ببینند آیا باید به بازی خود ادامه دهند یا خیر.
اما قبل از رای گیری، به آنها از ارزش و مقدار جایزهای که قرار است به بازمانده داده شود گفته میشود. ارزش هر بازیکن صد میلیون وون است. اگر 456 بازیکن وجود داشته باشد، مبلغ آن به 45.6 میلیارد وون میرسد. اگر بازی را تمام کنند، چیزی دریافت نمیکنند و پول بین خانواده های کسانی که قبلاً فوت کرده اند تقسیم میشود.
با وجود این که خطر بزرگی وجود دارد، اما همه این بازیکنان چیزی برای زندگی ندارند. سریع به جلو، رای گیری با تمایل اکثریت به عدم ادامه بازی پایان یافت. با این حال، اگر آنها تصمیم بگیرند تا چند روز دیگر به بازی بازگردند، دوباره راه اندازی میشوند. این مسئله در قسمت 2 با عنوان: جهنم رخ میدهد و یا جهنم نشان داده میشود، اما واقعیت تلخی است که شرکت کننده باید در دنیای واقعی با آن روبرو میشد.
تنها تا زمانی که آنها به دنیای واقعی بازگردند، متوجه میشوند که مشکلات آنها را میتوان با پیروزی در بازی حل کرد. دائماً یادآور میشد که آنها چقدر بدبخت هستند و در لحظه ضعف، دوباره برمیگردند. با نوشتار تحلیل روانشناختی سریال Squid Game و بخش انتهایی و مهم این مقاله همراه ما بمانید.
حرص و طمع و روانشناسی انسان
با این حال، نگران کننده ترین عامل این است که آنها 93 درصد نرخ بازگشت مجدد را پس از فرصتی دوباره برای تغییر زندگی خود دارند. این رفتار بسیار دیوانه کننده است آیا صرفاً حرص و طمع بر زندگی است؟ متأسفانه به این سادگی نیست.
چرا آنها برگشتند و دوباره بازی را انتخاب کردند، زیرا میدانستند شانس برنده شدن دارند؟ در اینجا بخش جدی روانشناسی انسان مطرح میشود، هرکس تجربه منحصر به فرد خود را با نحوه کار جهان دارد. که شامل من و شما میشود. آنچه ممکن است برای من نادرست به نظر برسد ممکن است برای شما منطقی باشد.
هر تصمیم مالی که یک فرد در آن لحظه برایش منطقی به نظر میرسد و جعبه هایی را که باید بررسی کنند، بررسی میکند، با گرفتن اطلاعات موجود در آن لحظه و وارد کردن آن به مدل ذهنی منحصر به فرد خود در مورد نحوه عملکرد جهان، توجیه میشود.
همه ما نوعی روایت در سر داریم، داستانی در مورد آنچه انجام میدهیم و چرا این کار را انجام میدهیم، و تجربیات منحصر به فرد خود ما آن داستان را شکل داده است. ما باید بدانیم که آنها دیوانه نیستند که برگردند و دوباره بازی کنند. هنگام قرار گرفتن در فضای افسردگی، میتوان انتظار داشت که رفتار انسانها چنین باشد.
مقالات بیشتر:
- طرح فصل 2 سریال Squid Game مشخص شد ؛ سازنده چه میگوید؟
- چرا باید فصل 2 سریال Squid Game را دید ؛ علت ساخت فصل دوم چیست؟
- حقایق پنهان سریال Squid Game ؛ 001 یا محوریت ؟!
از همراهی شما تا انتهای نوشتار تحلیل روانشناختی سریال Squid Game سپاسگزار هستیم. حتما ما را با نظرات خود در رابطه با این نوشتار آگاه کنید.
ببینید چقدر یه سریال موفق در تبلیغ فرهنگی….مهمه که مردم دنبال یادگیری زبان کره ای هستن …ضمنا فکر کنین شاید این علاقه تبدیل به علاقه برای خوردن غذاهای کره ای ..خرید محصولات کشاورزی و غذایی و آرایشی کره ای..سفر جهانگردی به کره …خرید بیشتر ماشین ولوازم خانگی … وحتی لوازم صنعتی و تسلیحاتی از کره بشه…
دقیقا! چقدر با هنر میشه دنیا رو تحت تاثیر قرار داد. کره با این سریال از خیلی جهات مورد توجه و تحسین قرار میگیره. ای کاش ما هم بتونیم فعالانی رو در این عرصه داشته باشیم تا بتونیم جنبه های فرهنگی و… خودمون رو کمی به دنیا معرفی کنیم.