فیلم دختر ساخته رضا میرکریمی و با حضور بازیگرانی همچون فرهاد اصلانی و مریلا زارعی اثری اجتماعی محسوب می شود ودر واقع به برخی آسیبهای اجتماعی می پردازد. این فیلم همانطور که از نامش بر می آید، برشی از زندگی یک دختر است. دختری که تقدیر او را در موقعیتی بسیار دشوار قرار می دهد و در واقع او را به مسیری ناخواسته کشانده و این موقعیت برخی از پرده های خاک گرفته ارتباط پدر و عمه اش را کنار زده و تاثیری عمیق بر زندگی آنها می گذارد.
دختر که با خانواده سنتی خود در آبادان زندگی می کند، در حال حاضر دوران تحصیلی کارشناسی خود را به پایان رسانده است. یکی از دختران هم دوره دانشگاه او که در تهران زندگی می کند، قصد رفتن به خارج از کشور را دارد و به همین دلیل از دوستانش می خواهد که در یک تاریخ مشخص همگی در تهران و در یک کافی شاپ جمع شده و برای آخرین بار همدیگر را دیده و همگی با وی خداحافظی کنند.
ستاره که اهل آبادان است و در خانواده ای سنتی زندگی می کند و نمی خواهد که دوستانش از این مسئله آگاه شوند و از طرفی نیز نمی تواند به دوستش نه بگوید، قول می دهد که در مراسم خداحافظی شرکت کند؛ اما از ترس پدر ابتدا مسئله را با مادرش مطرح کرده، اما مادر که چنین اختیاری ندارد و البته از ترس پدر ستاره، جوابی نداده و از او می خواهد که موضوع را با پدرش در میان گذارد. دختر موضوع را با پدرش مطرح کرده؛ اما پدر بسیار عصبانی شده و به او چنین اجازه ای نداده و او را از این کار منع می کند. دختر علیرغم مخالفت پدر و مادر خود، پنهانی در روز تعیین شده با هواپیما به تهران رفته و برنامه ریزی می کند تا همان روز بعد از دیدار دوستانش با پروازی دیگر به آبادان برگردد.
دختر پس از ملاقات با دوستانش با تلاش بسیار، خود را به فرودگاه رسانده، بلیط تهیه کرده و سوار هواپیما می شود؛ اما از بخت بد او، به دلیل هوای نامساعد آبادان پرواز کنسل شده و او به ناچار شب به خانه دوستش رفته و دوستانش به خانواده دختر خبر می دهند. پدر ستاره که بسیار عصبانی شده، با ماشین خود راهی تهران می شود تا دختر را برگرداند.
پدرش به تهران آمده و ستاره را برداشته و قصد برگشت دارد؛ اما دختر ناگهان از ماشین می گریزد و به خانه عمه خود می رود. پدر ستاره چند سالی است که با خواهرش ارتباط نداشته و به دلیل اتفاقاتی که در گذشته رخ داده، میانه آنها شکراب شده و سالها ارتباط آنها قطع شده است. ستاره هنگام فرار از ماشین پدرش، موبایلش را جا گذاشته و پدرش بر اساس آخرین شماره که در گوشی او می بیند، متوجه می شود که ستاره به خانه خواهر او رفته است، خواهری که سالهاست او را ندیده؛ لذا بدون معطلی به خانه خواهرش می رود تا بلکه ستاره را در آنجا بیابد.
پدر ستاره پس از سالها با خواهر خود مواجه شده و متوجه مشکلات عدیده خواهرش می شود. او می فهمد که خواهرش با شوهر خود قطع رابطه کرده و تنها زندگی می کند. مواجهه این دو با یکدیگر و گفتگوهایی که بین آنها شکل می گیرد و بحث و جدلهای این دو، ما را متوجه این مطلب می کند که به خاطر سخت گیری های شدید او و تعصبات مرد، خواهرش با مردی نالایق ازدواج کرده که از آنجا خلاصی یابد.
این مباحث باعث تغییر رویه در مرد شده و لذا در ارتباط با ستاره بسیار مواظب بوده و در واقع ما تصویری منطقی و عاری از تعصبات افراطی از مرد را می بینیم که بین او و خواهرش نیز آشتی برقرار شده و دختر نیز به اشتباه خود پی برده و درک بیشتری از دلسوزیهای پدرش یافته است.
فیلم دختر شاید به لحاظ کیفی و هنری اثر قابل توجهی نباشد و البته اساس مشکلات این اثر به فیلمنامه باز می گردد که نویسنده به شدت سعی کرده از لوکیشن های خارجی و متعدد صرف نظر کرده و تا حد امکان، ما با فضاهای داخلی و انگشت شمار مواجه باشیم که البته این نکته هم ترفندی است در جهت کاهش هزینه های تولید اثر.
در واقع باید گفت که نویسنده به جای آنکه در خدمت اثر باشد و روند متن را پیش برد، در خدمت تهیه کننده بوده تا بخش قابل توجهی از هزینه های فیلم را بکاهد و این نکته در فیلم به شدت محسوس است. این رویکرد بر کیفیت اثر نیز تاثیری منفی گذاشته و قطعا مخاطبان نیز بصورت خودآگاه و نا خودآگاه متوجه این نکته شده و لذا ما با اثری فاقد ریتم مناسب یک فیلم روبرو هستیم.
آن چند پلانی هم که خارجی هستند، نماهای بسیار بسته ای بوده و لذا ما واقعا جغرافیا را در این اثر دریافت نکرده و گویا فیلم در فضایی بدون شناسنامه و بی هویت رخ داده است؛ البته این به آن معنا نیست که بصورت تاویلی برخورد کرده و اثر را در ناکجا آبادی ببینیم که هدف کارگردان و نویسنده بوده است. نه، چنین رویکردی اصلا وجود نداشته و در واقع ما با ناتوانی کارگردان و نویسنده در ارائه تعریفی مشخص و کامل از جغرافیا مواجه هستیم.
بی توجهی به جغرافیا و حذف مکانهای بیرونی و محدود نمودن فیلم به فضای داخلی بسیار بسته سه خانه که از آنها نیز تعریف کاملی صورت نمی گیرد و ما همواره با ترس کارگردان در اندازه نماها مواجهیم؛ در نتیجه برای مخاطب بین این سه خانه تفکیکی صورت نمی گیرد تا ما با ماهیت و هویت خاص خود به شناخت بهتری از شخصیتها برسیم.
این نکته به شدت بر باور ما از قصه و همراه شدن ما با شخصیتها تاثیر گذاشته و لذا تصنع ایجاد شده که ناخواسته هم بوده است؛ اما باعث عدم ارتباط ما با اثر نیز شده است و نتیجتا ما با هیچ کنتراستی روبرو نیستیم. در این شرایط ما با فضایی خنثی و بی خاصیت روبرو شده و این آسیبی بزرگ و اساسی بر این اثر است.
اما از نظر محتوا و مضمونی که مطرح می کند قابل تامل است؛ هر چند در سطح می گذرد و کارگردان و نویسنده در ایجاد عمق و لایه های پنهان اثر ناتوان بوده و همه چیز نسبتا سطحی است.
اما فیلم دختر مضمونی را که مطرح می کند، بسیار قابل توجه است. دختری که برای یک بار هم که شده می خواهد آن کاری را انجام دهد که خود خواهان آن است و برای یکبار در زندگی می خواهد خود تصمیم بگیرد و به تصمیم خود عمل کند. این خواسته برای دختری که از دانشگاه فارغ التحصیل شده واقعا خواسته بزرگ و نامعقولی نیست.
هر فردی حق دارد در زندگی راهی را که خود می خواهد برود و ممانعت و جلوگیری از فرد، نه تنها مشکل را حل نکرده، بلکه باعث ایجاد عقده هایی در فرد می شود. این عقده ها بسیار خطرناک بوده و هر لحظه ممکن است فرد را به کاری وادارد که جبران آن محال است. همانطور که زندگی خواهر مرد تباه شده و قابل برگشت و جبران دوباره نیست؛ زیرا زمان عنصری است خارج از قدرت انسان و انسان با تمام پیشرفت خود، در برابر زمان عاجز است و راهی جز تن دادن به آن ندارد.
در این اثر افراط و تفریط به عنوان عناصری تباه کننده و ویرانگر مطرح می شوند و همانطور که از یونان باستان تا به امروز تاکید خردمندان و فرهیختگان بر تعادل بوده است. در هر دوره از تاریخ که مشاهده می کنیم به وضوح می بینیم که شخصیتی که از تعادل به دور است سرنوشت خود و دیگران را تباه می کند و اساسا تمام تراژدیها بر همین اساس شکل می گیرند. وقتی فرد از تعادل خارج می شود به سرنوشتی تراژیک دچار می شود و تاوانی سنگین را پرداخت می کند.
در این اثر نیز شاهدیم که افراط مرد، باعث تباهی زندگی خواهرش شده و حال خواهر نمی خواهد که ستاره نیز به سرنوشت او دچار شود. لذا سعی می کند مرد را متوجه این نکته نماید و البته در پایان می بینیم که مرد موضوع را دریافته و در رفتار با دخترش متعادل تر شده است. بدین شکل گویا تازه زندگی را شروع کرده و با دیدگاه جدید خود زندگی را به پیش می برد.
اکنون ما تازه نشانه های زندگی را شاهد هستیم؛ همان طور که مرد در پایان فیلم دختر، با رفع مشکلات دودکش های خانه خواهرش سعی دارد تا گرمای دلنشینی را به خانه بازگرداند.
.
منبع: تکرا