;
coinex

آثار ماندگار سینمای قبل از انقلاب؛ نگاهی به فیلم گاو اثر داریوش مهرجویی

آثار ماندگار سینمای قبل از انقلاب؛ نگاهی به فیلم گاو اثر داریوش مهرجویی
همانطور که برخی قیصر را به نوعی آغازگر تحول در سینمای ایران می دانند، برخی نیز فیلم گاو اثر داریوش مهرجویی را شروع موج نو در سینمای ایران قبل از انقلاب دانسته و عقیده دارند که فیلم گاو سینما را دچار تحول نمود و به اثری جریان ساز در سینما تبدیل شد.

فیلم گاو ساخته مهرجویی در ظاهر تصویرگر جامعه روستایی است؛ اما این اثر بسیار نمادین است و با زبانی ساده مفاهیمی بسیار عمیق را با خود به همراه دارد و همواره می تواند منشا و خاستگاه بسیاری از جریانهای فکری باشد. البته قیصر ساخته مسعود کیمیایی و گاو اثر داریوش مهرجویی هر دو آغازگر تحول در سینما و ایجاد جریان جدیدی در فرم و محتوای آثار بودند و هر کدام به سهم خود تاثیرگذار بوده و شاید این دو اثر به نوعی مکمل یکدیگر باشند. در ضمن هر دو از آثار ماندگار سینمای قبل از انقلاب به حساب می آیند.

شاید بتوان اینگونه بیان کرد که قیصر در عرصه گسترده تر و عام تری تاثیرگذار بوده و گاو در عرصه محدودتری و به جامعه روشنفکری نزدیکتر بوده و در این گستره تاثیر بیشتری از خود به جای گذاشته است و حضور این دو در سینمای ایران منافاتی با یکدیگر نداشته است.

20120306102743_09000

و اما فیلم گاو

فیلم گاو مهرجویی بر اساس داستانی از غلامحسین ساعدی با عنوان ” عزاداران بیل ” شکل گرفته و اقتباسی بسیار نزدیک از آن است که در سال 1348 توسط داریوش مهرجویی ساخته شد. در فیلم گاو حکایت از  یک روستا است. ماجرا این است که مش حسن با بازی عزت الله انتظامی، فردی از اهالی همین روستاست و یک روز که به خارج  از روستا رفته، در نبود او گاوش می میرد. حال همه اهالی ماتم زده، در میدان روستا جمع شده اند تا همفکری نموده و راهکاری بیابند که چگونه این خبر فجیع را به مش حسن که عاشق گاوش بوده، بدهند. به هر حال پس از گفتگوهای فراوان و با همفکری و هدایت مش اسلام که گویی دانای این مردم محسوب می شود، اوضاع را بررسی کرده و نتیجه می گیرند که در ابتدا خبر مرگ گاو را از او پنهان نمایند و به مش حسن بگویند که گاوش رفته است.

مش حسن به روستا باز می گردد و در نهایت می فهمد که چه واقعه تراژیکی رخ داده و به شدت پریشان احوال شده و کار آنقدر بالا می گیرد که مش حسن وجود خود را انکار کرده و خود را گاو مش حسن می نامد. پریشانی او روز به روز بیشتر شده و اهالی تصمیم می گیرند او را به شهر نزد پزشک ببرند؛ اما در میانه راه مش حسن از دست آنان فرار کرده و از پرتگاهی سقوط کرده و می میرد.

533016940-2591137662

فیلم گاو در آنزمان به شدت مورد توجه جامعه روشنفکری و منتقدان قرار گرفت و حتی در فستیوالهای معتبری همچون کن نیز به نمایش درآمد و جوایز متعددی را هم دریافت نمود.

درخصوص فیلم گاو تحلیل ها و تاویل های فراوانی شده و هرکسی از زاویه ای متفاوت به آن پرداخته است. یکی از نشانه های ارزشمند بودن اثر، همین تاویل پذیری های مختلف است. پرداختن به این اثر از زوایای گوناگون و ارائه معانی و مفاهیم متعدد و متفاوت نشانه ای است که آثار بزرگ دنیا از آن برخوردارند و در طول تاریخ مورد تفسیرهای مختلفی قرار گرفته اند. البته این رویکرد، خود نشان از وجود ابعاد مختلف و لایه های متعدد در اثر است و  چند بعدی یا چند وجهی بودن اثر، یکی از صفات بارز و برجسته ای است که یک اثر هنری دارا است.

cow_4662

در فیلم گاو ، مهرجویی با زبانی ساده و بیانی ملموس، یک جامعه روستایی را تصویر نموده که در نگاه اولیه یک روستا با مردمی ساده دل و صادق  به چشم می خورد که دچار بحران شده است؛ اما اگر کمی با تامل و نگاهی عمیق تر با اثر مواجه شویم، دچار چالشی خواهیم شد که در این چالش لایه ها و ابعاد مختلفی از اثر برای ما آشکار شده و پی می بریم که مهرجویی با استفاده از یک روستا به عنوان بستری اجتماعی، مسائل متعددی را بیان نموده و به آن پرداخته و با بیان تناقضاتی در این جامعه ما را از ساده انگاری دور می سازد.

در فیلم گاو ، در ابتدا مردمانی ساده را شاهدیم که بسیار زودباور و بی غل و غش به نظر می آیند؛ اما در تصاویر بعدی می بینیم که چندان هم ساده نبوده و از شیار پنجره ها و درها و پستی بلندیهای پشت بام ها به دنبال قصه اصلی می گردند. آنها کوچکترین حرکات طرف مقابل را زیر نظر داشته و در واقع هیچگونه فضای خصوصی و شخصی را برای افراد قائل نیستند. میل به دانستن جزئیات زندگی آدمها مانند یک بیماری به جان آنها افتاده و در پشت نقاب سادگی و صمیمیت خود، ماهیت اصلی خود را پنهان کرده اند.

FILM-A

اجتماعی که نه منافع فرد را می داند و نه منافع جمع را و در این بحران نیز نمی داند که با مش حسن چه کند. شاید مش حسن چندان مقصر نباشد که تا این حد به گاو خود دلبسته است. البته زمین و دام برای یک روستایی حکم هویت و هستی و محل گذران زندگی را برای او دارد. اگر زمینش را بگیری گویا رشته اتصال او به آن ناحیه جغرافیایی را قطع کرده ای و لذا هویتش از او سلب شده است و اگر دام خود را از دست دهد انگار که وسیله هستی بخش خود را از دست داده و در نهایت مانند آن است که مایه حیات خود را از کف داده باشد و امید زنده ماندنش به ناامیدی تبدیل می شود.

اما در اثر مهرجویی، برای مش حسن قضیه بغرنج تر بوده و گاو علاوه بر وسیله حیات بخش و مایه امیدواری اش به زندگی، جای خالی بسیاری از چیزها را برای او پر کرده است؛ از جمله اینکه آن گاو همدم و مونس مش حسن بوده و در جامعه ای که ما شاهدیم انتخاب یک گاو به عنوان یار و مونس چندان چیز غریبی نیست. خود اهالی هم بدان واقفند؛ اما هیچگاه از خود این سوال را نپرسیده که چرا تمام دنیای مش حسن یک گاو است و البته این عدم پرسش نیز باز هم نشان از آن ساده انگاری مردم روستا داشته و با چنین مسئله عجیبی، بسیار معمولی و عادی برخورد می کنند.

807789_402

گاو برای یک روستایی تنها توجیه اقتصادی داشته و به عنوان عاملی مهم در اقتصاد خانواده روستایی است؛ اما ما در اثر مهرجویی می بینیم که این رابطه فراتر از رابطه اقتصادی بوده و تبدیل به رابطه عاطفی شده و مش حسن بیشتر از آنکه نگران اقتصاد و هستی خود باشد، بیشتر عدم وجود گاو او را اذیت کرده و این مسئله تا بدانجا پیش می رود که مش حسن ترجیح داده که وجود خود را انکار کند و نه وجود گاو را!

جالب اینجاست که وقتی این بحران اوج می گیرد و مش حسن خود را گاو می پندارد، مردم نیز با او همانگونه برخوردی را دارند که بایک گاو دارند. جماعت روستایی، به راحتی هرچه را دیده باور کرده و برای ختم قصه هر گونه پایانی را می پذیرند، به شرط آنکه بحران خاتمه یابد. چون وجود بحران نیاز به حل مسئله داشته و این جامعه هیچگونه توان فکری و خردمندانه ای نداشته تا بتوانند به حل مسئله بپردازند و نهایتا عاقل و عالم آنها مش اسلام است که نظرات و افکار و عقاید او باری از کمدی به همراه دارد.

حال تناقض اصلی اینجا شکل می گیرد که وقتی عالم و دانشمند و متفکر جماعتی، مش اسلام باشد، انتظار هرگونه بهبودی برای جامعه، خیالپردازانه و ساده لوحی و یا حماقت است و وای به حال جامعه ای که مغز متفکرش مش اسلام است. آن جامعه سرنوشتی جز این نخواهد داشت.

0913921202191014102a

چنین جامعه ای همواره می بایست از دشمنی خیالی به نام بلوری ها واهمه داشته و با ترس از دنیایی که در توهمات برای خود ساخته روزگار بگذراند و خاستگاه هر مصیبتی را در دنیای توهمات خود و دشمن نامعلومی بنام بلوری ها بداند و هیچگاه از عقل و خرد خود به عنوان یک توانایی استفاده نکند و همواره فکر کردن را به امثال مش اسلام بسپارد و فکر و اندیشه را فراتر از توانایی خود بداند. پر معلوم است که در جامعه ای که خرد و اندیشه مردمانش بلا استفاده بماند خرافه و وهم جای آن را گرفته و به جای استفاده از خرد به ورد و جادو پناه برده تا از شر اهریمن خلاصی یابند.

یکی از نکات جالب توجه در فیلم گاو اینست که هیچکس به پدیده مرگ و دلایل علمی آن اشاره نکرده و در جامعه ای که مهرجویی بسیار استادانه تصویر کرده، علم و دانش و آگاهی جایگاهی نداشته و گویا اصولا آگاهی به مسائل از طریق علمی، هرگز وجود خارجی ندارد؛ اما دشمنی به نام بلوری ها وجود دارد که همگان را می ترساند.

البته این توهم وجود دشمن چندان هم بی فایده نیست؛ زیرا عامل اصلی وحدت این روستا بوده و اگر چنین توهمی وجود نداشته باشد، هیچ الزامی نیست که مردم روستا را زیر یک پرچم نگاه دارد و در ضمن بسیار مطیع باشند. مهمترین نکته این دشمن توهمی اینست که ابزاری شده در دست حاکمان تا از ترس آن همگی مطیع و گوش به فرمان باشند و البته در این میان مش اسلام بواسطه اندک آگاهی خود شاید بیشترین بهره را در این میان ببرد؛ زیرا در فضای عادی و وجود امنیت بعید است که مش اسلام همچنان یکه تازی کند و برای همگان تصمیم بگیرد و حتی کدخدا نیز گوش به فرمان او باشد.

607949_357

عدم امنیت به واسطه ایجاد توهم، همواره ابزاری در دست حاکمان در طول تاریخ بوده تا بتوانند همگان را به یکسو رانده و به جای آنها برایشان تصمیم گیری نموده و صلاح آنها را تشخیص دهند. دشمنی فرضی که هرکس از ظن خود به آن می نگرد و به ناچار تن به هر شرایطی که سودجویان برای وی ایجاد می کنند، داده و کاملا گوش به فرمان و رام است.

.

منبع: تکرا

 

ارسال برای دوستان در: واتساپ | تلگرام |






ارسال نظر