یک هوش مصنوعی سیاستمدار پیش از آنکه یک تصمیم عقلایی در راستای نیل به حداعلای منافع بگیرد، همه جنبههای حقایق را مورد بررسی قرار میدهد. اما آیا امکان دارد چیزی از دست چنین هوشی در برود؟ اصلا این ایدهی مسخره از کجا آمده است؟
آیا روزی امکان دارد یک هوش مصنوعی (AI) نامزد انتخابات ریاست جمهوری، مثلا در ایران شود. با یک نگاه گذرا به رئیس جمهورهای اخیر، یک هوش مصنوعی سیاستمدار ظرفیتهایی دارد که شاید بتوان وجود آن را یک پیشرفت چشمگیر قلمداد کرد. از همه اینها گذشته، انسانها فیالنفسه مستعد این هستند تا در حین تصمیمگیری از ضمیر خود، احساساتی نظیر عصبانیت و میل به پیشرفت خود تاثیر پذیرند؛ به عبارت بهتر لزوما همه تصمیمهای یک انسان سیاستمدار مبتنی بر منفعت جمعی نیست.
یک الگوریتم هوش مصنوعی سیاستمدار را میتوان طوری تمرین داد که بدون وارد آمدن خدشهای به آزادیهای مدنی، حداکثر میزان خوشحالی را برای قاطبه مردم به ارمغان آورد. حتی میتوان با تمرین دادن بر مبنای صفحات توئیترِ سیاستمداران، به او آموخت که بد نیست گاهی کمتر توئیت بزند (یا حتی اصلا بیخیال شبکههای اجتماعی شود) و بیشتر به وظایف خود مشغول باشد.
رای ما هوش مصنوعی سیاستمدار ؛ آیا به زودی کابینه دولت باید با الگورتیمهای AI چیده شوند؟
قبول دارم در نگاه اول ایده یک هوش مصنوعی رئیس جمهور به شدت غیرباورپذیر و اندکی مسخره است. اصلا شفاف نیست که مثلا یک الگوریتم، هرچقدر هم که خوب نوشته شده باشد، چگونه میتواند میزبان یک ضیافت شام در هیئت دولت باشد. با این حال به نظر میرسد حد اعلیِ احتمالیِ روندهای فعلی این حوزه از دانش، میتواند به یک هوش مصنوعی سیاستمدار ختم شود.
مثلا دنیای خودروها را در نظر بگیرید. ایلان ماسک از اینکه میتواند با تسلا مدل اس (Model S) به سر کار برود ذوق میکند. سایر تولیدکنندههای اتومبیل نیز به شدت به دنبال این هستند تا اتومبیلهای خودرانی حتی بدون فرمان تولید کنند. مراد این است که در طول یک دهه آتی، دهها هزار نفر از مردم عبور و مرور و امنیت روزمره خود را با اطمینان خاطر به یک الگوریتم واگذار خواهند کرد؛ پس دلیلی نمیبینم که روزی رئیس جمهورشان هم از جنس هوش مصنوعی نباشد.
چرا؟ چون سطح رفاهشان افزایش پیدا میکند. به جای اینکه به عنوان راننده، وقت خود را در ترافیک و پشت فرمان هدر دهند، حالا مسافرانی هستند با زمان کافی برای رسیدن به کارها، تماشای فیلم و حتی نوشیدن یک فنجان قهوه. افزایش سطح بهرهوری و شادی انسان رخداد عظیمی است. همزمان امنیت ما نیز بیشتر تضمین میشود.
همه ساله تنها در ایالات متحده، ۳۰ هزار نفر در اثر تصادفات جادهای جان خود را از دست میدهند و تقریبا همه این مرگ و میرها در نتیجه مستقیم خطاهای انسانی هستند. اتومبیلهای خودران به طور قابل ملاحظهای این ارقام را کاهش خواهند داد.
در حوزه سیاست هم اوضاع چنین است؛ ما نشان دادهایم که اصلا در حکومت کردن و اداره خود توانا نیستیم. مثلا دولت آمریکا در منجلابی از هجمهها، القاب سیاسی و سنگربندیهای پارتیزانی فرو رفته است. ما به نامزدهایی رای میدهیم که ظاهر خوبی دارند و خوب حرف میزند؛ نه به آنهایی که خط مشیهای سیاسی صحیحی دارند. ما با این امید سیاستمداران را برمیگزینیم که تجسمی باشند از ارزشها و ایدهآلهای ما. ما از آنها میخواهیم تا کاریکاتورهایی از غایت ایدهآلهای ما باشند؛ خانههایی پوشالی که خیلی زود از درون فرومیپاشند.
یک هوش مصنوعی سیاستمدار احتمال نیل به یک دولت سیاسی خالصتر را ارائه میکند؛ یعنی دولتی که بر شاخصهای ایدهآل مردم تمرکز کرده است. رایدهندگان میتوانند بین یک هوش مصنوعی اصلاحطلب یا نوع اصولگرای آن انتخاب کنند؛ همانی که قول میدهد تا مرام حزب سیاسیاش را به رشته قانون درآورد. حتی مردم میتوانند به فهرستهایی از هوشهای مصنوعی سیاستمدار رای دهند یا به هوش مصنوعیای که بازتابی از اراده مردمی در صحنههای مختلف است.
یک هوش مصنوعی سیاستمدار چگونه رئیسجمهوری خواهد شد؟
قطعا حتی با درنظر گرفتن یک بستر دولتی شفاف، پاسخ به پرسشهای بزرگ مملو از پیچیدگیهاست. مثلا آیا قانون اساسی باید کلمه به کلمه تفسیر شود یا مسائل دنیای مدرن هم را هم باید در تفسیر آن لحاظ کنیم؟ هر اقدامی در خصوص این موضاعات احتمالا عواقب ناخواستهای به دنبال خواهد داشت. رئیسجمهورهای باید به موقعیتهای جدید واکنش نشان دهند، همواره چندین قدم جلوتر را ببینند و محتوماند به اتخاذ تصمیمهای دشوار. این جمله باراک اوباما در سال ۲۰۰۹ را مرور کنید: «هیچ چیز سر میز من نمیآید، مگر آنکه واقعا دشوار باشد.»
شاید غیرواقعی به نظر برسد که فکر کنیم یک الگوریتم میتواند به قلمرو ناآشنایی وارد شود و عملکرد بهتری از انسان داشته باشد. اما تاکنون چیزهایی اتفاق افتاده که این فرضیه را متزلزل کرده است. در طول ۱۲ ماه گذشته، یک هوش مصنوعی ساخته شده توسط گوگل در ۶۰ بازی متوالی در برابر بهترین بازیکنهای بازی گو (GO)، یک بازی استراتژیک صفحهای، برنده از میدان خارج شد. برای انجام این کار، این الگوریتم در بازیای به مراتب پیچیدهتر از شطرنج به سرحد مهارت رسید. (در بازی «گو» احتمالات از تعداد اتمهای موجود در جهان هم بیشتر است.)
این هوش مصنوعی با مجموعهای عظیم از انتخابها مواجه است، باید دهها قدم جلوتر خود را ببیند، تصمیمات دشوار بگیرد، استراتژیهای حاوی ریسک شکست بچیند و با اطلاعات ناقص کار خود را پیش ببرد. هوش مصنوعی همه این کارها را در عین نوآور بودن انجام میدهد. «میونگوانگ کیم» (Myungwan Kim)، یک بازیکن حرفهای بازی گو، میگوید: «این الگوریتم با انجام روشهایی پیروز شد که من هرگز پیش از این ندیده بودم. ما فکر میکردیم که ۵۰ سال دیگر طول میکشد تا یک نرمافزار بتواند بهترین بازیکن های جهان را شکست دهد، اما فقط در طول ۵ ماه این هوش مصنوعی توانست از عهده این مهم برآید.»
در حقیقت بازی شطرنجی که در اسمارتفون خود دارید از بسیاری از ساکنان کنونی و پیشین خیابان پنسیلوانیا ۱۶۰۰ (آدرس کاخ سفید) استراتژیهای بهتری دارد. لحظهای یک رئیس جمهور مبتنی بر هوش مصنوعی را برای آمریکای سال ۲۰۰۳ تصور کنید. این نرمافزار دههها گزارش در مورد صدام حسین را به دقت مورد بررسی قرار میداد و به آگاهی قابل ملاحظهای در مورد «سلحهای کشتار جمعی» دست پیدا میکرد . آنگاه نتیجه میگرفت که حمله به عراق آشکارا ایدهی احمقانهای است که بعید است به گسترش دموکراسی بیانجامد. ایضا در خصوص ویتنام هم این موضوع صادق است.
البته که دنیای واقعی با یک بازی شطرنج متفاوت است. اما هوش مصنوعی در حال حاضر هم با پیچیدگیهایی از جنس دنیای واقعی دست و پنجه نرم میکند و هر روز بهتر و بهتر میشود. مقالهای اخیرا در مجله Nature چاپ شده که محققان در آن نشان دادهاند چگونه یک هوش مصنوعی میتواند ملانوما (سرطان پوست) را بهتر از درماتولوژیستهایی با دههها تجربه تشخیص دهد. (در یک مورد مشابه دیگر هوش مصنوعی توانست کوریِ در نتیجه دیابت و سرطان ریه را با دقتهایی مشابه شناسایی کند.) تلفیق این برنامهها با مدلهای شبکههای عصبی مغز انسان میتواند اولا مقادیر عظیمی از اطلاعات را تحلیل کند و ثانیا از اشتباهات خود درس بگیرد. این دو مشخصههاییاند که به ندرت در سیاستمداران امروزی یافت میشود.
«یان لیکان»، محقق فیسبوک و یکی از برجستهترین متفکران یادگیری عمیق، آینده نه چندان دوری را میبیند که در آن ماشینها فهم مفاهیمی نظیر زبان، انگیزه و تفکر را آغار میکنند. وی در مصاحبهای با MIT Technology Review در سال ۲۰۱۵ گفت: «رابطه ما با دنیای دیجیتال در نتیجه عوامل هوشمندی که میتوانیم با آنها در تعامل باشیم، به کلی دگرگون خواهد شد.» ما تازه در نقطههای آغازین این انقلاب یادگیری عمیق قرار داریم.
زمانی زیادی طول نخواهد کشید تا هوش مصنوعی به چنان پیچیدگی دست یابد که هستهای از باورها را به شیوهای در جهان پیادهسازی کند که تحولات را بازتاب دهد. به بیان بهتر، دور نیست آن زمانی که هوش مصنوعی قاضی بهتری از بسیاری از سیاستمداران باشد.
آیا ریاست جمهوری مانند بازی شطرنج یا تشخیص بیماری است؟
همه این موارد نشان میدهد هوش مصنوعی مسیری را می رود که بیش از پیش برای همه رضایتکننده باشد. رئیس جمهورهای انسانی در دنیای مدرن با سربرآوردن جریانی از اطلاعات تحقیر میشوند. ما برای عصر دیجیتال طراحی نشدهایم. بسیاری از ما نمیتوانیم بخش اینباکس ایمیلهایمان را به خوبی مدیریت کنیم، چه برسد به جریانهای اطلاعاتی ورودی به بخشهای مختلف دولت. یک راننده خودروی مبتنی بر هوش مصنوعی میتواند همزمان اطلاعات هر ۳۶۰ درجه از محیط اطرافش را رسد کند، نقاط دور را در جاده ببیند و سریعتر از هر انسانی واکنش نشان دهد. آیا یک رئیس جمهور انسانی میتواند چنین کاری کند؟
این درست است که یک هوش مصنوعی با تعصبات، نقاط کور و فرضیات فرهنگی و فلسفی سازندگانش احاطه شده است، اما امیدواری به هوش مصنوعی از این جهت است که میتواند هدف غایی و بهترین راه رسیدن به آن را ارائه دهد. بنابراین مانند همه سیاستمداران، یک رهبر مبتنی بر هوش مصنوعی به دنبال برآوردن حداکثر رضایت بخش عمده رایدهندگان در چارچوب قانون است. برخلاف بسیاری از انسانها هوش مصنوعی میتواند بر فرضیات و تعصباتی که سد راه رسیدن به هدف هستند، غلبه داشته باشد.
از برخی جنبهها به نظر میرسد ظهور هوش مصنوعی سیاستمدار چیزی شبیه به یک تکامل طبیعی باشد. میلیونها نفر از مردم در حال حاضر زندگی خود را بر مبنای هوش ماشینی بنا کردهاند. احتمال اینکه یک هواپیما هنگام اداره شدن توسط خلبان سقوط کند بسیار بیشتر است، بنابر این ما خود را به سیستمهای اوتوپایلوت میسپاریم. بیشتر از یک میلیون ربات در کارخانههای ما، از ساخت قطار گرفته تا کامپیوترها، در حال کار هستند. تقریبا هر جنبهای از زندگی ما به یک نحوی دیجیتالی است؛ از حسابهای بانکی ما گرفته تا سرگرمیهای ما. چه نسبت به آن آگاه باشیم، چه نباشیم، هر تجربه ما میتواند با وجود هوش مصنوعی بهینه شود؛ موضوعی که زندگی ما را نسبت به یک دهه گذشته بسیار آسانتر کرده است.
ما به طور رو به رشدی به این فکر عادت کردهایم که خدمات دیجیتالی ما را حتی بهتر از خودمان میشناسند. آمازون به ما کتابها و فیلمهایی نشان میدهد و ما آنها را لایک میکنیم. یک هوش مصنوعی سیاستمدار هم میتواند به همان شیوهای خط مشیهای خود را تعیین کند که نتفلیکس ما را به دیدن فیلمها و سریالهایش ترغیب میکند.
یک هوش مصنوعی سیاستمدار ؛ دقیقا از چه حرف میزنیم؟
در سوی دیگر، البته که یک هوش مصنوعی رئیس جمهور میتواند هک شود یا با خودآموزی مستقل به یک موجود شیطانی بدل شود و ماموریتاش برای بهینهسازی یک سطح از شادی برای آحاد مردم را به پیش گیرد. برای نشان دادن احتمال چنین پادآرمانشهری، ایلان ماسک، مدیرعامل تسلا هوش مصنوعی را مثال میزند که برای رشد و پرورش توتفرنگی ساخته شده است.
برای انجام ماموریت اولیهاش که تولید بیشترین میزان توت فرنگی ممکن است، هوش مصنوعی میتواند نتیجه بگیرد که باید زمین را از وجود انسانها پاک و آن را به بزرگترین مزرعه تولید توت فرنگی تبدیل کرد. حالا تصور کنید چه خواهد شد اگر کدهای یک برنامه نظامی هستهای را به یک هوش مصنوعی واگذار کنیم. چگونه میتوانیم زندگیمان را به یک ماشین بسپاریم؟
حتی اگر آن ماشین برنامهریزی شده باشد تا بیشترین سطح شادی را برایمان به ارمغان آورد، میتواند تصمیم بگیرد که برای مقابله با خطر بزرگ «گرمایش جهانی» عادلانه است که میلیونها نفر را بکشیم تا سطح انتشار کربن کاهش یابد. واقعیت این است که چیزهایی را که هوش مصنوعی از مصرف مقادیر زیادی از دادهها میآموزد، برای ما بسیار مبهم است. در نتیجه یک رئیس جمهور مبتنی بر هوش مصنوعی نیز میتواند مانند نوع انسانیاش، یک جعبه سیاه باشد.
ما زمان زیادی را صرف تصور یک آینده پادآرمانشهری میکنیم که هوشهای ماشینی در آن دخیل هستند. در فیلم ترمیناتور (The Terminator)، «اسکاینت» دست به سرکشی میزند و تلاش میکند بشریت را نابود کند. در فیلم ماتریکس (The Matrix)، ماشینها ما را به باتریها بدل میکنند. در فیلم ۲۰۰۱: یک ادیسه فضایی (2001: A Space Odyssey) ما شاهد یک تهدید بسیار پیچیده هستیم.
اما واقعا قرار نیست اوضاع اینگونه پییش برود. مشخصا خطرهایی وجود دارد، اما نباید مزیتهایی را که یک هوش مصنوعی رئیس جمهور میتواند ارائه کند را نادیده بگیریم. هدف هوش مصنوعی این است که ما را از شر انجام کارهایی که در آنها خوب نیستیم، خلاص کند. مانند رانندگی، تشخیص بیماریها و اداره دولت. بنابراین کاملا ممکن است که عصر جدید از سعادت و صلح جهانی را نیز رقم بزند.
هیچ کدام از این موارد قرار نیست به زودی یا همه باهم رخ دهند. احتمالا در قدم اول هوش مصنوعی میتواند به رهبران کشورها در تجزیه و تحلیل موقعیتهای پیچیده و نوشتن بهینهترین سناریوها کمک کند. قدم به قدم، شفافتر خواهد شد که هوشهای مصنوعی میتوانند در اتخاذ تصمیمهای دشوارتر بیش از همیشه به ما کمک کنند.
و در نهایت ممکن است زمانی فرا برسد که متوجه شویم یک رئیس جمهور از جنس هوش مصنوعی بسیار عملکرد بهتری از ما خواهد داشت. حتی شاید روزی بتوانیم رئیس جمهوری را انتخاب کنیم که بتواند عملکرد بهتری در توئیتر داشته باشد.
بیشتر بخوانید:
- بهترین کتاب های موفقیت ؛ برای یاد گرفتن راه و رسم موفقیت چه کتابهایی بخوانیم؟
- فواید و زیان های فناوری ؛ فناوری در محیط زندگی چه تاثیراتی دارد؟
- بهترین ساعت های هوشمند 2019 : برترین اسمارت واچ های بازار کدامند؟
- راهنمای جامع شرایط و مدارک دریافت بلو کارت آلمان 2020
منبع: wired