ما در این نوشتار به معرفی بهترین فیلم های اینگمار برگمان نویسنده و کارگردان سوئدی که چهرهای شناخته شده در میان علاقهمندان فیلم و سیماست میپردازیم.
ارنست اینگمار برگمان در ۱۴ ژوئیه سال ۱۹۱۸ به دنیا آمد. این کارگردان، فیلمنامهنویس و تهیهکننده معاصر سوئدی علاوه بر تئاتر و سینما در تلویزیون و رادیو نیز فعالیت میکرد.
برگمان یکی از برجستهترین هنرمندان معاصر جهان به شمار میرود. از اکتبر سال ۲۰۱۵، چهرهی اینگمار برگمان روی اسکناس ۲۰۰ کرونی سوئد به پاس قدردانی از تلاشهای او در صنعت فیلمسازی قرار گرفت.
وی در روز دوشنبه ۳۰ ژوئیه ۲۰۰۷ (در ۸۹ سالگی)، هنگامی که در خواب بود، درگذشت. ما در ادامه فهرستی از برترین فیلم های برگمان را به شما ارائه میدهیم.
بهترین فیلم های اینگمار برگمان
عنوان نخستین فیلم برگمان بحران بود که آن را در سال ۱۹۴۶ ساخت. برگمان از سال ۱۹۵۳ همکاری خود را با سون نیکویست آغاز کرد که این همکاری تا پایان زندگی او ادامه داشت.
او در سال ۱۹۵۶با فیلم لبخندهای یک شب تابستانی برندهی جایزهی نخل طلا بهترین اثر طنز شاعرانه شد. از فیلمهای مشهور برگمان میتوان به فریادها و نجواها، فانی و الکساندر، توت فرنگیهای وحشی، پرسونا و مهر هفتم اشاره کرد.
بیشتر فیلمهای او در کشور سوئد میگذرد. پس از سال ۱۹۶۱بعضی از کارهای او در جزایر فارو فیلمبرداری شدند. او در دوران حرفهای هنری خود ۶۲ فیلم ساخت و بیش از ۱۷۰ نمایش را کارگردانی کرد. ساراباند آخرین فیلم سینمایی برگمان، در سال ۲۰۰۳ ساخته شد.
اگر برای تماشای آثار این هنرمند برجستهی سوئدی با این سوال روبرو هستید که فیلم های برگمان را چگونه ببینیم؟ میتوانیم بگوییم ما تلاش کردیم شاخصترین آثار این گارگردان و نویسنده مشهور را از ابتدا تا انتهای فعالیتش به شما معرفی کنیم. پس تا پایان نوشتار بهترین فیلم های اینگمار برگمان همراه تکراتو باشید.
چشم اهریمن (THE DEVIL’S EYE)
در سال 1960 برگمان چشم اهریمن که یک کمدی، فانتزی تخیلی و روشنفکرانه است را ساخت. استیگ جارل در نقش خود ابلیس بازی میکند که گل مژهای در چشم دارد که ناشی از پاکی کشیش باکره است.
برای خلاص شدن از این، دن خوان را از دوزخ میفرستد تا بریت ماری ۲۰ ساله را اغوا کرده، بکارت و اعتقادش به عشق را از او بگیرد. با این حال بریت ماری میتواند در برابر او مقاومت کرده و همه چیز به گونهای دیگر میشود زمانی که دن خوان عاشق او میشود؛ رابطهای غیرعادی سادهلوحانه که ثابت کرد برگمان به همان اندازه که میتواند وجودمان را زیر سوال ببرد، میتواند با ساخت اثری طنز ما بخنداند.
چهره به چهره (FACE TO FACE)
در سال 1976 در چهره به چهره شیفتگی برگمان به نمادگرایی درام روانشناختی نافذ به سطح جدیدی میرسد. او در FACE TO FACE لیو اولمان را در نقش یک روانپزشک نشان میدهد که از یک حمله عصبی رنج میبرد.
اولمان که با دیدن تصاویری از گذشتهاش و شبح پیرزنی یک چشم اقدام به خودکشی میکند. اما با مراقبت دکتر توماس سلامتیاش را به دست میآورد. در سرتاسر فیلم، از رویاها و تصاویر روانشناختی استفاده میشود تا زوال ذهنی او را نشان دهد.
در واقع داستان این فیلم دربارهی فردی است که پس از چهره به چهره شدن با خود واقعیاش و دریافت آن که در طول زندگی احساسات و عواطفش را به زنجیر کشیده است، رو به ویرانی میرود.
بیشتر بخوانید:
توت فرنگی های وحشی (Wild Strawberries)
یکی از گرمترین و بهترین فیلم های اینگمار برگمان توت فرنگی های وحشی نام دارد، که فیلم جادهای محسوب می شود. این فیلم بیننده را به سفری به دل رویاها و زمان دعوت میکند.
داستان Wild Strawberries در 24 ساعت روایت میشود. در این فیلم پروفسور بورگ همراه عروسش ماریانه که در زندگى زناشویى با همسرش دچار مشکل است، براى دریافت دکتراى اقتصاد (در پنجاهمین سالگرد دانشآموختگیاش از دانشگاه) به لوند میرود. اتفاقهای در مسیر برای او رخ میدهد که گذشته خود را به یاد میآورد.
توت فرنگیهای وحشی در سال ۱۹۵۸ برنده جایزه خرس طلایی جشنواره فیلم برلین و در سال ۱۹۶۰ نیز برنده جایزه گلدن گلوب برای بهترین فیلم خارجی شد.
تابستان با مونیکا (Sommaren med Monika)
تابستان با مونیکا فیلمی است در ژانر رمانتیک که در سال ۱۹۵۳ تولید شده است. تصویر تاریک، سیاه و بدبینانهای که برگمان از بیثباتی عشق رمانتیک و پرشور ارائه میدهد، نه تنها کلیشهای نیست که غیرمنتظره و نو بهنظر میرسد.
هری لوند با مونیکا که بی پروا و سرکش هفده ساله که تنها دو سال از او کوچکتر است، آشنا می شود و عاشق یکدیگر می شوند. هری قایق پدرش را میگیرد و تابستان را با هم در یک جزیره جدا سپری میکنند.
مونیکا بچهدار می شود و هری تصمیم گرفته با او ازدواج کند. به همین خاطر به تحصیلات خود برمی گردد و شغلی پیدا میکند. او در تلاش است زندگی و اوضاعش سروسامان دهد. اما مونیکا فقط میخواهد خواستههای دیگری دارد.
لبخندهای یک شب تابستانی (Sommarnattens leende)
این فیلم در ژانر کمدی از متفاوتترین و بهترین فیلم های اینگمار برگمان به شمار میآید که در سال ۱۹۵۵ساخته شده است. این نخستین فیلم برگمان بوده که پس از نمایش در جشنواره فیلم کن ۱۹۵۶ او را به موفقیت بینالمللی رساند.
داستان لبخندهای یک شب تابستانی داستان وکیلی به نام فردریک اگرمن بوده که در شهری کوچک وکیل است. او به همراه همسر خود و پسرش زندگی میکند. تا اینکه او معشوق گذشته خود خود را میبیند.
این فیلم که بر اساس نمایشنامه رویای شب نیمه تابستان شکسپبر نوشته و ساخته شده است، به انتخاب مجلهی تایم در سال ۲۰۰۵ در فهرست بهترین صد فیلم تاریخ قرار گرفت.
مهر هفتم (Det sjunde inseglet)
این فیلم در ژانر فانتزی تاریخی یکی دیگر از بهترین فیلم های اینگمار برگمان است که در سال ۱۹۵۷ ساخته شد. این فیلم باعث شد که برگمان به عنوان کارگردانی بینالمللی شناخته شود. او با مهر هفتم در سال ۱۹۵۷ برنده جایزه ویژه هیئت داوران جشنواره فیلم کن نیز شد.
داستان فیلم در مورد یک شوالیه قرون وسطایی بوده که سفری را از سرزمین طاعونزده آغاز میکند و یک بازی شطرنج میان او و مظهر یا فرشتهی مرگ که برای ستاندن جان او آمده است در میگیرد. شطرنجبازی شوالیه با مرگ و رقص آئینی هر کدام از شخصیتها تنها چند نمونه از جلوههای دراماتیک اثر او هستند.
Det sjunde inseglet صریحترین و بیواسطهترین رویکرد به پرسش وجود خداوند است (پرسشی که در فیلم به گونههای متفاوت و مختلف پاسخ میگیرد) این پاسخها در برابر پسزمینهای قرون وسطایی، سرگشتگی و ویرانی، وهم و جادو و اضطرابهای هستی شناختی خودنمائی میکنند.
چهره (Ansiktet)
چهره از دیگر ساختههای برگمان در ژانر جنایی و درام که در سال ۱۹۵۸ تولید شده است.
داستان فیلم در قرن نوزدهم میگذرد، در این زمان شعبدهبازی بهنام آلبرت امانوئل فوگلر (با بازی فون سیدو) با گروهی سیار وارد شهر کوچکی در سوئد میشود که اهالی آنحا اعتقادی به جادو ندارند. گروه با راهنمایی فوگلر شعبدهباز شروع به بازی با ذهنیت میزبانانشان میکنند و زندگی آسوده آنان را برهم میزنند.
برگمان با الهام از فضای رمان قصر، نوشته فرانتس کافکا فیلم چهره یا ساحر (Ansiktet) را ساخته است. این اثر او با صحنههایی جذاب که در آن توهم و واقعیت در هم میآمیزند و مردگان احضار میشوند، به پایان میرسد.
پرسونا (Persona)
پرسونا یکی از برترین فیلم های برگمان است، که در ژانر درام روان شناختی و رازآلود در ۱۹۶۶ تولید شده است. که در آن بیبی اندرسون و لیو اولمان به نقشآفرینی پرداختهاند.
داستان فیلم دربارهی رابطه متقابل دو زن به نامهای الیزابت و آلماست. الیزابت هنرپیشهی شناخته شده و موفقی بوده که در اجرای نقش الکترا لال شده و آلما پرستاری است که باید از او مراقبت کند.
آلما ظاهراً زنی خاص و امیدوار به زندگی است. الیزابت و آلما آرامآرام چنان به هم نزدیک میشوند که انگار میخواهند در روح یکدیگر رسوخ کنند.
سوزان سونتاگ نظزیهپرداز و فعال سیاسی امریکایی Persona را شاهکار برگمان میداند. منتقدان بر این باورند که پرسونا برگرفته از نمایشنامه قویتر نوشتهی اگوست استریندبرگ است. برگمان در کتاب خود به نام تصاویر از این فیلم به عنوان یکی از پراهمیتترین فیلمهایش یاد میکند.
بیشتر بخوانید:
بهترین فیلم های آمریکایی درام و عاشقانه
ساعت گرگ و میش (Vargtimmen)
ساعت گرگ و میش فیلمی ترسناک روانشناختی است. برگمان این اثر خود را براساس فیلمنامهای تولید نشده با عنوان آدمخواران که خودش نوشته بود ساخت. فیلمبرداری فیلم در هاوس هالار استکهلم و فارو انجام شد.
داستان این فیلم درباره گم شدن یک نقاشی خیالی به نام یوهان بورگ (با بازی وون سیدو) است که اسیر بیخوابی و افکار ترسناک بوده که با همسرش در جزیرهای زندگی میکند.
مضامینی مانند دیوانگی، به ویژه از جنسی که هنرمندان آن را تجربه میکنند، جنسیت و روابط در قالبی سوررئال و با المانهای محلی به وضوح دیده میشود. اولمان برای ایفای نقش در دو فیلم ساعت گرگ و میش و شرم در سال ۱۹۶۸جوایز بسیار را دریافت کرد.
شرم (Skammen)
از دیگر ساختههای برگمان Skammen در سال ۱۹۶۸ با بازی لیو اولمان و فون سیدو در نقشهای اصلی است. به نظر میرسد شرم در قیاس با دیگر فیلمهای برگمان، صراحت غیرمنتظرهای در طرح مسائل اجتماعی دارد.
داستان شرم دربارهی اوا، یان ویولننوازان سابق بوده اکنون در جزیرهای به مزرعهداری مشغول هستند، اما این در حالی است که سایه تهدیدگر جنگ به آنان نزدیک میشود.
زمانی که چتربازان دشمن نزدیک مکان زندگی آنان فرود میآیند، بیآنکه بخواهند در یک گفتگو با مهاجمان شرکت میکنند و بعد این مصاحبه از تلویزیون دشمن پخش میشود. اما پس از آن مقامات محلی آنها را همراه گروهی دیگر به جرم خیانت احضار میکنند و این آغاز اتفاقهای دیگر فیلم میشود.
نور زمستانی (Nattvardsgästerna)
نور زمستانی دیگر اثر برگمان در سال ۱۹۶۳ تولید شده است. در این فیلم شخصیت اصلی، کشیشی بوده که دستخوش تردید و اضطراب شده و به دنبال آن پرسشهای جانفرسای هر آدمی سراغ او میآید.
توماس اریکسون کشیش دهکده، احساس میکند پس از فوت همسرش در چهار سال پیش، از خدا دور شده است. او با گروهی از جمله مارتا لوندبرگ ( با بازی تولین)، معلم مدرسه که محبوبهاش هم است، و یک ماهیگیر، به نام یوناس پرسون (با نقشآفرینی فون سیدو) و همسرش کارین (با ایفای نقش لیندبلوم) مراسم عشاء ربانی را برگزار میکند و دنبال این مراسم حوادثی رخ میدهد که ادامهی داستان فیلم را شکل میدهد.
فلوت سحرآمیز (Trollflöjten)
فلوت سحرآمیز فیلم موزیکال و فانتزی است که از بهترین فیلم های اینگمار برگمان محسوب میشود و در سال ۱۹۷۵ منتشر شد.
در Trollflöjten ملکه شب دخترش پامینو را به تامینو میسپارد و تامینو مجبور است تا دختر را به نزد پدرش و کشیش ساراسترو بازگرداند. ملکه به تامینو یک فلوت جادویی نیز میدهد و ماجرای این فیلم آغاز میشود.
اجرایی از اپرای موتسارت، فلوت سحرآمیز در برابر گروهی از تماشاگران که با تمام وجود به نواهای موسیقی و آوازهای خوانندگان گوش سپردهاند. در سیمای مجذوب میان تصاویر اپرا دیده میشود.
بیشتر بخوانید:
سونات پاییزی (Höstsonaten)
فیلم سونات پاییزی که یکی از بهترین فیلم های اینگمار برگمان به شمار میرود که در ژانر درام سال ۱۹۷۸تولید شده و به دلیل مشکلات مالیاتی برگمان با دولت سوئد این اثر او در نروژ فیلمبرداری شده است. در سال ۱۹۷۹ Höstsonaten برنده جایزه گلدن گلوب برای بهترین فیلم خارجیزبان و نامزد جایزه اسکار برای بهترین بازیگر زن در نقش اصلی (اینگرید برگمان) و نیز بهترین فیلمنامه شده است.
داستان فیلم دربارهی شارلوت پیانیست مشهوری است که پس از سالها به دیدار دخترش که با او رابطه نداشته میرود. شارلوت وقتی به خانهی دخترش میرسد میبیند که اوا خواهر معلولش هلنا را نزد خود آورده و از او پرستاری می کند.
مصائب آنا (The Passion of Anna)
یکی دیگر از بهترین فیلم های اینگمار برگمان مصائب آناست که در سال ۱۹۶۹ منتشر شد. از بازیگران آن میتوان ماکس فون سیدو، لیو اولمان، بیبی آندرشون و ارلاند یوسفسن را نام برد.
آندرس پس از طلاق و انزوای احساسی اش، با یک زوج که دچار مشکلات روحی و روانی هستند، آشنا میشود. در این میان او با آنا که در غم از دست دادن همسر و پسرش به سر میبرد آشنا می شود و این آشنایی زمینهساز ایجاد عشق بین این دو میشود.
تماس (Beröringen)
تماس یک فیلم در ژانر رمانتیک و درام محصول سوئد و آمریکا در سال ۱۹۷۱ است. برگمان در این فیلم نشان میدهد آزادی و خطر، جدائی ناپذیرند و نمیتوان بدون پذیرفتن خطر به آزادی رسید.
داستان تماس که از برترین فیلم های برگمان نیز محسوب میشود، دربارهی زندگی کارین بوده، او پس از پانزده سال زندگی پرسعادت با جراحی با نام آندراس ورگروس به زندگی آرام خود در یک شهر کوچک در سوئد عادت کرده است. اما دو اتفاق آرامش زندگی او میگیرد.
ابتدا مرگ مادرش و سپس دیدار او با دیوید کوواک (یک باستانشناس خارجی) که به کارین ابراز عشق میکند. کارین با اینکه از اخلاق تند و خشن دیوید با خبر است با او رابطهای عاطفی را آغاز میکند و با گذشت زمان به او وابسته میشود.
فانی و الکساندر (Fanny och Alexander)
فانی و الکساندر از بهترین فیلم های اینگمار برگمان به شمار میآید که در سبک درام تاریخی و فانتزی در سال ۱۹۸۲ ساخته شده است. یان مالمخو، بوریه آلشتت، آنا برگمان، گون ولگرن، ارلاند ژوزفسن، متس برگمان و یارل کوله در این فیلم به نقشآفرینی پرداختهاند.
داستان این فیلم درباهری فانی و الکساندر است که زندگی خوب و آرامی را با مادر و پدرشان، که در کار تئاتر هستند. میگذرانند. اما با مرگ پدر در اثر سکته قلبی و پس از آن ازدواج امیلی با یک کشیش خشک و مقرراتی،آنها آزادی و خوشی خود را از دست میدهند و زندگی برایشان سخت میشود به همین خاطر خانواده پدریشان تصمیم جدیدی برای زندگی آنها میگیرند.
بیشتر بخوانید:
فریادها و نجواها (Viskningar och rop)
این فیلم درام تاریخی خانوادگی و اجتماعی در سال ۱۹۷۲ تولید شده است و داستان آن در دوران اوایل قرن بیستم میگذرد.
آگنس بر اثر ابتلا به سرطان روزهای آخر عمرش را میگذراند، دو خواهرش به بالین او آمدهاند. آنا خدمتکاری باوفاست که از او پرستاری میکند. آنها رابطههای گذشته را به یاد میآورند، خاطرهها برمیگردند و سرانجام آگنس در نهایت رنج و عذاب میمیرد. کارین و ماریا دو خواهر او در ظاهر به هم نزدیک شدهاند. آنا تنها همدم واقعی آگنس دفتر خاطرات او را به یادگار برمیدارد.
سکوت (Tystnaden)
داستان سکوت مانند فیلم فنی و الکساندر از نگاه یک کودک روایت میشود. سکوت یک ترکیب پیچیده از کارنامه برگمان بوده که با فیلمبرداری فوقالعاده در میان آثارش میدرخشد.
داستان فیلم Tystnaden درباره فاصله احساسی میان دو خواهر است. خواهر کوچکتر به اندازه کافی جذاب و متفاوت است که در شهری عجیب یک معشوق بیابد. اما خواهر بزرگتر تلاش دارد تا بتواند فقط یک ارتباط انسانی بربیاید.
این دو خواهر زنانی در دو قطب حسی مخالف هم هستند؛ یکی متمایل به گونهای سلطهجویی مردوار و خواهر کوچکتر ناتوان از کنترل نفس خود. بیپردگی این فیلم برگمان در زمان نمایش آن جنجال بسیاری برپا کرد.
خاکاره و پولک (Gycklarnas afton)
خاکاره و پولک در ژانر درام و در سال ۱۹۵۳ میلادی تولید شده است.داستان فیلم دربارهی آلبرت یوهانسون، صاحب سیرکی سیار بوده که پس از سالها دوباره به شهری برمیگردد که همسرش، آگدا، در آن زندگی میکند.
این اثر برگمان سرگردانی آلبرت میان دو زن را به خوبی نشان میدهد؛ اولی همسر اوست که به او بازگشت به زناشویی به گونهای که تنها خود را در آن امن مییابد خوشآمد میگوید و دومی، معشوقش (با بازی آندرسون)، که برای آلبرت همان کسی است که او را از وابستگیهایش خواهد رهانید.
از زندگی عروسکان خیمهشببازی (FROM THE LIFE OF THE MARIONETTES)
از زندگی ماریونتها که در دوران تبعید (سال 1980) کارگردان به آلمان و پس از دستگیری او در سوئد به دلیل مالیاتها ساخته شد، این سفر برای برگمان بسیار تلخ و عمیقاً نگرانکننده بود و او را به سمت تاریکی کشاند.
این فیلم دنبالهای معنوی برای صحنههایی از یک ازدواج (که زوج فرعی آن فیلم را نشان میدهد)، درباره پیتر (رابرت آتزورن)، تاجری است که یک فاحشه را در یک عمل خشونتآمیز به ظاهر تصادفی به قتل میرساند. تحقیقات انگیزههای او را برای جنایت، که ناشی از تمایل او به کشتن همسرش، کاتارینا (کریستین بوچگر) است، آشکار میکند.
بیشتر بخوانید:
- بهترین فیلم های 2022
- بهترین فیلم های اکشن 2022
- بهترین فیلم های کمدی 2022
- بهترین فیلم های علمی تخیلی 2022
.
نظر شما در خصوص بهترین فیلم های اینگمار برگمان چیست؟ آیا فیلم دیگری را میشناسید که در این لیست قرار بگیرد؟ نظرات خود را در بخش کامنت ها با تکراتو در میان بگذارید.