بازیهای ویدیویی این روزها طرفداران زیادی دارند و به همین دلیل در این مطلب به بهترین فیلم های بر اساس بازی ویدیویی میپردازیم.
دنیای بازیهای ویدیویی در سالیان اخیر رشد و پیشرفت شگرفی داشته است و برخی از بزرگترین شاهکارهایی که در همین چندسال ساخته شدهاند را منتقدان برترین سرگرمیهای تاریخ خواندهاند. حال اما صنعت گیم در سراسر دنیا در جایگاهی ایستاده سوددهی حتی بیشتر از صنعت بزرگ سینما دارد.
در این نوشتار اما با رویکرد خاصی قصد داریم به نقاط اتصال صنعت سینما و گیم بپردازیم. جایی که بر اساس بهترین بازیهای تاریخ، فیلم ساخته میشود. گرچه بعضا این اقدام یعنی ساخت فیلم بر اساس بازی ویدیویی خیلی موفق از آب در نمیآید، اما در این مطلب قصد داریم بهترین فیلم های بر اساس بازی ویدیویی را به شما معرفی کنیم.
بهترین فیلم های بر اساس بازی ویدیویی
از بین شمار زیادی از فیلمهایی که بر اساس بازی ویدیویی تهیه شدهاند، شاید بتوان تعداد کمی را به عنوان برترین فیلم های ساخته شده بر اساس بازی انتخاب کرد. در فهرستی که در تکراتو از بهترین فیلم های بر اساس بازی ویدیویی تهیه کردهایم، سعی کردهایم بر 3 فاکتور اساسی تمرکز کنیم.
اول محبوبیت و شناخته شده بودن بازی که منبع الهام کارگردان بوده؛ دوم موفقیت فیلم در گیشه و سوم نظر مساعد منتقدان به فیلم.
شاید به نظر برسد چنین معیارهایی کار را برای انتخاب دشوار میکند اما باز هم شمار قابل توجهی از آثار به فهرست بهترین فیلم های بازی های کامپیوتری راه یافتهاند که در ادامه مروری بر آنها داریم.
DOOM
- سال ساخت : 2005
یکی از بهترین فیلم های بر اساس بازی ویدیویی فیلم DOOM با حضور بازیگرانی مانند کارل اربن و راک است که توانسته نمایش قابل قبولی از این مجموعه موفق و محبوب دنیای گیمینگ ارائه دهد.
جان ولز تهیهکننده فیلم پیش از آغاز مراحل ساخت فیلم وعده زیادی درباره موفقیت بینظیر فیلم و تابوشکنیهای آن داده بود و باید گفت فیلم توانسته تا حدی این وعدهها را برآورده کند.
داستان این فیلم که با بودجهای 60 میلیون دلاری ساخته شد مربوط به مرکزی تحقیقاتی در سیاره مریخ در سال 2046 بوده که توسط نیروهای ناشناختهای مورد حمله قرار گرفته است.
در نتیجه این اتفاق یک تیم نجات متشکل از گروهی از سربازان حرفهای و زبده به محل اعزام میشوند که یکی از آنها جان ریپر گریم بوده که همان Doom Guy بازیهای Doom است.
فیلم البته در گیشه خیلی موفق نبود و تنها 55 میلیون دلار فروش داشت و با وجود همه نقدهایی که به آن شد باید گفت اساسا این فیلم بسیار موفقتر از فیلمهایی ساخته شده توسط افرادی چون ایوه بول بود و برای دوران خود جلوههای بصری و صحنههای به یاد ماندنی خوبی داشت.
یکی از همین صحنهها مربوط به انتهای فیلم و جایی بود که دوربین روی اسحله شخصیت اصلی فیلم قرار میگیرد و 5 دقیقه اکشنی پر زد و خورد به نمایش در میآید که فقط در بازیهای DOOM سابقه دارد و در عین حال اقتباس سینمایی را به یکی از بهترین فیلم های اکشن تاریخ سینما بدل کرده است.
Warcraft
- سال ساخت: 2016
با وجود موفقیت نسخه سینمایی وارکرفت و همه ستایشهایی که از آن شد نباید فراموش کنیم که این فیلم به عنوان یکی از برترین فیلم های ساخته شده بر اساس بازی تا حدی نقایصی دارد.
برای مثال در فیلم بر خلاف بازی این احساس وجود دارد که شخصیتها عموما هیچ برنامه خاصی ندارند در حالی که در بازی بدون برنامه دقیق و مشخص نمیتوان حتی یک گام رو به جلو برداشت.
شاید اگر بحث جلوههای ویژه وجود نداشت اساسا هیچگاه نامی از فیلم برده نمیشد خصوصا که اقدام کارگردان در بازی گرفتن از چهرههای مشهور برای نقشهای فرعی سبب تعجب بسیاری از طرفداران شد.
با وجود اینکه در زمینه جلوههای ویژه فیلم موفق عمل کرده و ارکها و دیگر موجودات خیالی در بهترین حالت خود هستند اما برخی گیمرها معتقدند فیلم حتی ذرهای در انتقال تجربه لذتبخش دنیای بازی موفق نیست. ولی در هر حال باید از وارکرفت به عنوان یکی از بهترین فیلم های علمی تخیلی یاد کرد.
Silent Hill: Revelation 3D
- سال ساخت: 2012
سری بازیهای سایلنت هیل از موفقترین و محبوبترین مجموعه بازیها در سالیان اخیر بوده که در میان گیمرها طرفداران زیادی دارد. فیلم اولی که بر اساس سری بازیهای سایلنت هیل ساخته شد موفقیت خوب و سرآغازی برای ساخت فیلمهای دیگر بود.
ابتدا قرار بود ساخت قسمت دوم فیلم هم توسط کریستوف گنز انجام شود اما او به دلایلی نتوانست این کار را انجام دهد، سپس و در شرایطی که به نظر می رسید راجر اوری، برنده اسکار برای فیلم پالپ فیکشن و نگارنده فیلمنامه قسمت اول سایلنت هیل به پروژه ساخت قسمت دوم اضافه شود اما به اتهام قتل در سانحه رانندگی به زندان افتاد و از آن پس هم در هیچ اثر سینمایی حضور نیافت.
نهایتا مایکل جی باست که کارگردان معروفی هم نیست وظیفه هدایت پروژه با بودجهای تنها 20 میلیون دلاری را بر عهده گرفت. داستان فیلم ادامه مستقیم قسمت اول بود.
بازیگرانی از قسمت اول مانند شین بین در قسمت دوم هم حاضر شدند. فیلم از قسمت سوم سری بازیهای سایلنت هیل اقتباس شد و مانند بسیاری دیگر از عناوین این فهرست تضادهایی با منبع الهام خود داشت.
این فیلم در سال 2012 اکران شد و توانست 52 میلیون دلار در گیشه بفروشد و با واکنش نه چندان جالب منتقدان مواجه شد اما حداقل موفقیت تجاری نسبتا قابل قبولی بود و همین دلیل مناسبی است که این عنوان را یکی از بهترین فیلم های بر اساس بازی ویدیویی بدانیم. اخیرا حتی صحبتهایی درباره ساخت قسمت سوم این فیلم در میان بوده است که باید دید آیا واقعا عملی خواهد شد یا نه.
Silent hill
- سال ساخت: 2006
یکی دیگر از بهترین فیلم های بازی های کامپیوتری بار دیگر عنوان جذاب سایلنت هیل است که طرفداران زیادی دارد. کمپانی شناخته شده بازیسازی کونامی مانند برخی دیگر از کمپانیهای شناخته شده تصمیم به ساخت یک اقتباس سینمایی از عناوین شناخته شده خود گرفت و حاصل آن فیلمی بود که در سال 2006 اکران شد.
اولین صحبتها بر سر ساخت فیلمی با الهام از بازی موفق سایلنت هیل در اوایل 2000 مطرح شد. کریستوفر گنز که نهایتا وظیفه کارگردانی را بر عهده گرفت در کارنامه خود آثار موفقی داشت و در ابتدا طرح خود را در قالب یک ویدیوی کوتاه برای کونامی فرستاد و کونامی با طرح موافقت کرد.
این فیلم با الهام از المانهای 4 فصل اول بازی و با بودجهای 50 میلیون دلاری کار خود را آغاز کرد. روایت فیلم درباره مادری به به اسم رز است که دختر او شارون مبتلا به نوعی بیماری خوابگردی است و رویاهایی درباره شهر سایلنت هیل میبیند. موضوعی که نهایتا سبب میشود رز و شارون به این شهر بروند.
در جریان همین سفر است که آنها در نزدیکی شهر سایلنت هیل دچار یک سانجه رانندگی میشوند و با مفقود شدن شارون، رز جستجو برای او را در شهر متروکه سایلنت هیل آغاز میکند.
فیلم تا حد زیادی به بازیها وفادار است و به خاطر فضاسازی گیرا، صحنهسازی قوی و جلوههای ویژهاش مورد تحسین قرار گرفت.
مدت زمان طولانی فیلم و دیالوگهای ضعیف سبب شد تا حدی ارزش نهایی فیلم نادیده گرفته شود. فیلم در گیشه با فروش 100 میلیون دلاری بسیار موفق عمل کرد و این سبب شد تا ضمن جبران بودجه ساخت فیلم، سود خوبی هم دست سازندگان را بگیرد.
جالب است بدانید فیلم به عنوان یکی از بهترین فیلم های ژانر بقا در 107 صحنه مختلف فیلمبرداری شده و از دو فرمت فیلمبرداری برای محیطهای روشن و محیطهای تاریک استفاده شده است.
گنز برای اینکه تاثیر فیلم را عمیقتر کند آکیرا یاماوکا آهنگساز محبوب و نامآشنای سری بازیهای سایلنت هیل را هم به تیم کارگردانی اضافه کرد تا تجربه صداگذاری هم بسیار موثر و خوب از آن در بیاید و یکی از ترسناک ترین فیلم های تاریخ سینما را شاهد باشیم.
در مجموع باید گفت این فیلم به عنوان نسخه اول اقتباسی از سری بازیهای سایلنت هیل حتی بهتر از نسخه دوم است و یکی از بهترین فیلم های بر اساس بازی ویدیویی محسوب میشود.
بیشتر بخوانید:
Max Payne
- سال ساخت: 2008
یکی از فانتزیهای همه طرفداران مجموعه موفق مکس پین، دیدن شخصیت محبوبشان در قالب فیلم سینمایی بود همین سبب شد تا از اوایل سال 2001 زمزمههایی مبنی بر ساخت فیلم مکس پین به گوش برسد و صحبت با کارگردانها و کمپانیهای مختلف توسط رمدی خالق مجموعه آغاز شود.
در نهایت برای ساخت فیلم مکس پین به عنوان یکی از بهترین فیلم های بر اساس بازی ویدیویی به کمپانی فاکس سپرده شد و جان مور که تجربه ساخت آثاری چون پشت خطوط دشمن و طالع نحس را در کارنامه خود داشت وظیفه کارگردانی را بر عهده گرفت.
ایفای نقش مکس پین هم به مارک والبرگ یکی از بازیگران شناخته شده هالیوودی سپرده شد که هواداران را به دیدن فیلمی قوی با تیم قدرتمند امیدوار کند.
مور برای برخی از صحنههای فیلم از تکنیکهای CG استفاده کرد. برای مثال صحنه باند هلیکوپتر به خاطر اینکه صحنهای مطابق آنچه باید وجود نداشت به صورت پرده سبز فیلمبرداری شد.
یکی از معروفترین لحظات فیلم به عنوان یکی از بهترین فیلم های بازی های کامپیوتری صحنه اسلوموشن و اکشنی است که با دوربین سرعت بالای Boom Vision فیلمبرداری شد.
این دوربین خاص قادر است تا 1000 فریم در ثانیه فیلمبرداری کند و به خلق صحنههایی با دقت بالا و صحنه آهسته کمک میکند. مکس پین با بودجه 35 دلاری در سال 2008 اکران شد و توانست با فروش 85 میلیون دلاری فیلم موفقی لقب بگیرد.
البته نظر منتقدان مثبت نبود و مارک والبرگ هم برخلاف انتظارات آنطور که باید و شاید ندرخشید. یکی از مهمترین انتقاداتی که به فیلم وارد شد مربوط به تناقضی بود که در مسئله والکریها میان فیلم و بازی وجود داشت.
بدین شکل که در فیلم والکریها موجوداتی بودند که در اثر مصرف زیاد مواد مخدر و به صورت توهم ظاهر میشدند و این کاملا بر خلاف بازی بود.
Hitman
- سال ساخت: 2007
شخصیت جذاب قاتل کچل و خونسرد آنقدر پرطرفدار بود که هر کمپانی را راضی به ساخت فیلمی بر اساس آن بکند. شرکتهای ایداس و استودیو IO Intractive در سال 2003 اولین تلاشهای خود برای ساخت فیلم هیتمن را آغاز کردند.
برای ساخت فیلم این کمپانی فاکس بود که پیشقدم شد و حتی با اطمینان کامل اسکیپ وودز را به عنوان نویسنده فیلمنامه انتخاب کرد.
از سویی وین دیزل بازیگر معروف سینمای هالیوود به عنوان بازیگر و تهیه کننده اجرایی برگزیده شد. اما روند ساخت فیلم آنطور که انتظار میرفت قدرتمندانه پیش نرفت و وین دیزل در دسامبر 2006 از پروسه جدا شد.
برای ادامه مراحل ساخت در سال 2007 تصمیمات جدی اتخاذ شد و تیموته الیفنت و خاویز جنز به عنوان بازیگر و کارگردان اصلی انتخاب شدند.
اولین مراحل فیلمبرداری در شهر بوداپست و برای مدت 3 ماه انجام شد و تیم دوم هم برای فیلمبرداری برخی صحنهها در شهرهای لندن، استانبول، سنپترزبورگ و کیپتاون مشغول بودند.
از جنبههای گوناگونی میتوان گفت مامور 47 هیتمن یکی از بهترین فیلم های بر اساس بازی ویدیویی است که بسیار موفق از آب درآمد. سازندگان تا حد زیادی به بازی وفادار بودند و شیوه فیلمسازی و خروجی نهایی بسیار باکیفیت و جذاب بود.
البته با همه این اوصاف فیلم به هیچ وجه از سوی منتقدان تحسین نشد و حتی مجله تایم در اقدامی عجیب فیلم را در فهرست بدترین اقتباسهای از دنیای گیم قرار داد.
در عوض اما طرفداران استقبال خوبی داشتند و فیلمی که بودجهای تنها 27 میلیون دلاری داشت در گیشه بیش از 150 میلیون دلار فروخت.
Need for Speed
- سال ساخت: 2014
یکی از برترین فیلم های ساخته شده بر اساس بازی، اقتباس موفقی از یکی از بهترین و محبوبترین بازیهای رانندگی در همه سالیان اخیر است.
اساسا کمتر رخ میدهد که خود بازیساز بر روند ساخت فیلم نظارت دقیقی داشته باشد اما در مورد Need for Speed اوضاع متفاوت بود و الکترونیک آرتز به طور دقیقی بر روند ساخت فیلم با کمپانیهای فیلمسازی همکاری داشت.
شاید هیچکس ذهنیت دقیقی از شیوه روایت داستان در این فیلم نداشت اما به محض رونمایی از آن و اکرانش مشخص شد که با چیزی شبیه به فیلمهای سریع و خشن مواجه هستیم.
البته ناگفته نماند که داستان فیلم تا حدی زیادی مشابه با بازی Need for Speed Run به عنوان یکی از عناوین ضعیف این مجموعه بازی محسوب میشود.
اولین زمزمهها برای ساخت فیلمی بر اساس Need for Speed در جولای 2012 مطرح شد و کمپانی دریم ورکس توانست امتیاز ساخت فیلم را از الکترونیک آرتز دریافت کند.
برادران گاتینز که برای فیلم پرواز با بازی درخشان دنزل واشنگتن نامزد 4 جایزه اسکار شده بودند وظیفه نگارش فیلمنامه Need for Speed را بر عهده گرفتند.
ابتدا قرار بود تیلور کیچ که نقشهای جذاب و مهمی را ایفا کرده بود در این فیلم هم به عنوان نقش اصلی انتخاب شود و آرون پال که از ستارگان بریکینگ بد بود برای نقش منفی انتخاب شود.
اما کارگردان و استیون اسپیلبرگ که رئیس دریمورکس بود با این تصمیمات مخالف کردند و با خارج کردن کیچ از روند ساخت فیلم، پال را به عنوان شخصیت اصلی انتخاب کردند. در این فیلم مایکل کیتون هم به ایفای نقش پرداخت و ایموگن پوتس نقش اصلی زن را ایفا کرد.
تاکید تیم کارگردانی بر ضرورت عدم استفاده از جلوههای ویژه کامپیوتری یکی از نکات جالب توجه فیلم Need for Speed بود که سبب شد همه بازیگران اصلی ناگزیر به گذراندن دورههای حرفهای راننده شوند و در واقع همه صحنه های پر زد و خورد و تصادفهای سنگین اتومبیلها به شکل واقعی فیلمبرداری شدهاند.
با روند موفق بازاریابی که توسط الکترونیک آرتز و دیگر کمپانیهای دخیل در ساخت فیلم انجام شد، فیلم فروش بسیار خوبی داشت و در شرایطی که تنها بودجه 66 میلیون دلاری داشت با رقم قابل توجه فروش 203 میلیون دلاری در سراسر دنیا، سود خوبی را برای سازندگان به همراه داشت.
مهمترین بازار فروش فیلم مربوط به چین بود که حتی آماری بیش از آمریکای شمالی داشت. با وجود همه این موفقیتها، این بار هم منتقدان روی خوشی به فیلم نشان ندادند و فیلم نمرات پایینی گرفت. استقبال خوبی که از فیلم در چین شد سبب شد تا برای ساخت قسمت بعدی Need for Speed الکترونیک آرتز با سه کمپانی فیلمسازی چینی قرارداد ببندد.
بیشتر بخوانید:
بهترین فیلم های علمی تخیلی 2021
Tomb Raider
- سال ساخت: 2001
اولین اقتباس از سری جذاب و محبوب Tomb Raider بیتردید از بهترین فیلم های بازی های کامپیوتری است که حتی فراتر از انتظارها ظاهر شد. با حضور آنجلیا جولی در نقش لارا کرفت این فیلم توجهات زیادی به خود جلب کرد و در مدت زمان کوتاهی به یک موفقیت تجاری بدل شد.
مانند بسیاری دیگر از فیلمهای شناختهشده، حق ساخت و نگارش فیلمنامه این اثر بین چند کمپانی و نویسنده مختلف دست به دست شد و نهایتا فیلمنامه توسط 5 نویسنده با کارگردانی سیمون وست به نگارش درآمد.
با وجود اینکه انتخاب جولی برای نقش لارا کرفت کمی حاشیه آفرید اما با اکران فیلم مشخص شد که این بهترین تصمیم بوده است. ساختار بدنی جذاب آنجلیا جولی و چهره نسبتا مشابه او با لارا کرفت سبب شد تا فیلم بسیار موفق باشد.
حتی فیزیک بدنی و چهره جولی نظر بازیسازان را جلب کرد و سریهای بعدی این بازی با الهام از چهره جولی تغییرات کمی را تجربه کرد.
از دیگر بازیگران مطرح این فیلم باید به جان ویت، دنیل کریگ و ایان گلن اشاره کرد. به مانند بسیاری دیگر از عناوین این فهرست که در نظر منتقدین چندان موفق قلمداد نشدند، تامب ریدر توانست در گیشه بسیار موفق باشد و در هفته اول به صدر باکس آفیس برسد.
با 115 میلیون دلار بودجه که در آن زمان رقم بسیار بالایی بود، فیلم توانست به فروشی 275 میلیون دلاری برسد و لقب پرفروشترین فیلم ساخته شده بر اساس بازیهای ویدیویی را که تا آن زمان به نام فیلم شاهزاده پارسی بود را از آن خود کند.
Mortal Kombat
- سال ساخت: 1995
بازی کنسولی محبوب این روزها که یکی از بهترین و محبوبترینها برای گیمرها محسوب میشود صاحب یک اقتباس سینمایی باکیفیت در دهه نود میلادی است که در زمان خود بسیار موفق بود و از بهترین فیلم های بازی های کامپیوتری محسوب میشود.
همزمان با موفقیتهای اولیه سری بازیها مورتال کامبت روی کنسولهای سگا بود که سازندگان به فکر اقتباس سینمایی و تکرار موفقیت صنعت گیم در صنعت سینما افتادند.
وظیفه ساخت فیلم را کمپانی New Line Cinema بر عهده گرفت و پل دبلیو. اس. اندرسون که برای کارگردانی فیلمهای رزیدنت اویل شهرت دارد، وظیفه کارگردانی مورتال کامبت سینمایی را بر عهده گرفت.
شاید حتی بتوان این را به عنوان یکی از اولین تجربههای حرفهای اندرسون، موفقترین کار او دانست که منجر به بالا رفتن موقعیت شغلی او معروف شدنش شد. از مهمترین بازیگران فیلم باید به کریستوفر لامبرت اشاره کرد که در دهههای هشتاد و نود ستاره فیلمهای اینچنینی بود.
فیلم با اینکه اساسا با تکیه بر قسمت اول بازی ساخته شده بود، برای ایجاد جذابیت بیشتر برای داستان المانهایی از قسمت دوم را هم به همراه داشت.
به عنوان یکی از بهترین فیلم های بر اساس بازی ویدیویی مورتال کامبت هم توانست موفقیت تجاری خوبی کسب کند و هم حتی نظر مثبت منتقدان را به خود جلب کرد.
در نقدهایی که از فیلم شده صحنهپردازی مناسب و جلوههای ویژه بسیار تحسین شده است اما باید اذعان کرد که دیالوگها به شدت سطحی و بازیها بعضا ضعیف است. از سوی دیگر یکی از بزرگترین ایرادات فیلم فاصله بسیار زیادی از سطح خشونت افسارگسیخته در بازیها دارد.
در واقع باید گفت فیلم اساسا نزدیک خشونت بازی هم نشده و حرکات محبوب فیتالاتی اصلا به کار گرفته نشده است. فیلم مورتال کامبت در سال 1995 اکران شد و تا سه هفته در صدر باکس آفیس قرار گرفت.
افتتاحیه فیلم بسیار رکورد شکن بود و 23.2 میلیون دلار نصیب سازندگان کرد که برای آن زمان بسیار بالا بود. در نهایت مورتال کامبت با فروش 122 میلیون دلاری بعد از فیلمهایی چون تومب ریدر، شاهزاده پارسی و پوکمون، در جایگاه چهارم پرفروشترین فیلمهای ساخته شده بر اساس بازی ویدیویی قرار گرفت.
Resident Evil Afterlife
- سال ساخت: 2010
گرچه شاید هیچگاه سری فیلمهای رزیدنت اویل نتوانستند به اندازه بازیهای مجموعه محبوب و موفق باشند اما نباید انکار کرد که کیفیت بصری و تکنولوژیهای خاصی که برای ساخت سری فیلمهای رزیدنت ایول به کار میرفت سبب شد تا همه علاقهمندان ژانر علمی تخیلی به سمت رزیدنت اویل کشیده شوند.
کارگردانی این فیلم با پل دبلیو اندرسون بود که با ساخت مورتال کامبت هنر کارگردانی خود را نشان داده بود و در مورد رزیدنت ایول او کارگردان، نویسنده و تهیهکننده بود و روایت جداگانهای از دنیای بازی را به تصویر کشید.
فیلم از همان ابتدا با انتقاداتی به علت عدم رعایت خط داستانی بازی مواجه شد اما اندرسون توانست آمار فروش فیلمهای این مجموعه را یکی پس از دیگری بالاتر ببر و در قسمت چهارم یعنی Afterlife رکورد بیشترین فروش را به نام خود ثبت کرد.
به لحاظ داستانی فیلم Afterlife ادامه داستانی قسمت سوم بود و در آن آلیس به عنوان شخصیت اصلی داستان به دنبال دیگر مقرهای شرکت آمبرلا است تا آنها را به طور کلی نابود کند. در این ماموریت کریس و کلیر ردفیلد هم او را یاری میدهند.
با وجود اینکه فیلم به لحاظ داستانی از خط داستانی بازی دور است و شاید با داستان خیلی عمیق و منجسمی روبرو نباشیم اما ریتم اکشن فیلم توانست نظر مخاطبان را به خود جلب کرده و Afterlife را به یکی از بهترین فیلم های بر اساس بازی ویدیویی تبدیل کند.
Afterlife به علاوه اولین فیلم در سری فیلمهای این مجموعه است که به صورت سهبعدی فیلمبرداری شد و برای ساخت آن دقیقا از تکنولوژیهای به کار رفته در ساخت فیلم آواتار جیمز کامرون استفاده شد.
Afterlife با بودجهای 60 میلیون دلاری ساخته شد و با فروش 296 میلیون دلار در سراسر دنیا توانست موفقیت تجاری خوبی کسب کند.
از سویی این پرفروشترین فیلم تاریخ کانادا محسوب میشود و تا پیش از اکران فیلم شاهزاده پارسی پرفروشترین فیلم ساخته شده بر اساس بازیهای ویدیویی بود. البته در این مورد هم باز منتقدان روی خوشی به فیلم نشان ندادند و Afterlife امتیازات پایینی کسب کرد.
بیشتر بخوانید:
بهترین فیلم های ابرقهرمانی 2021
Prince of Persia: The Sands of Time
- سال ساخت: 2010
سری بازیهای شاهزاده پارسی که در پلتفرمهای گوناگون کنسول، کامپیوتر و حتی گوشی عرضه شدهاند همواره از محبوبترین بازیهای زمان خود، به خصوص برای ما ایرانیان بودهاند و طبیعتا ساخت فیلمی بر اساس این بازیها برای ما بسیار هیجانانگیز است.
این اتفاق زمانی رخ داد که کمپانی والت دیزنی خبر از پروژه ساخت شاهزاده پارسی داد و فراتر از طرفداران پرشمار بازی در سراسر دنیا، ما در ایران هم بسیار انتظار نمایش فیلم را کشیدیم.
مانند بسیاری دیگر از فیلمها مبتنی بر بازی، سازندگان شاهزاده پارسی هم سعی کردند تا ایدههای خود را وارد خط داستانی فیلم کنند و اندک تغییری در رویه فیلم ایجاد کنند.
این تغییرات عبارت بود از تغییر رابطه وزیر و دستان و البته ادغام برخی المانهای قسمتهای دوم و سوم بازی در فیلم. جالب است بدانید که تیم سازنده شاهزاده پارسی دقیقا همان تیم سازنده سری فیلمهای مطرح دزدان دریایی کارئیب بودند و همین خود در موفقیت فیلم، جلوههای بصری زیبا و سطح فیلمبرداری بالا بیاثر نبود و در این زمینهها شاهزاده پارسی کمترین نقص را داشت.
کار فیلمبرداری شاهزاده پارسی به عنوان یکی از بهترین فیلم های بر اساس بازی ویدیویی در مارس 2008 و در کشور مراکش آغاز شد.
جیک جیلنهال از معروفترین بازیگران آن زمان دنیای هالیوود نقش دستان یا شخصیت شاهزاده پارسی را بر عهده گرفت و جما آرترتون نیز نقش تهمینه را پذیرفت. فیلم البته از حضور ستارگان دیگری چون بن کینگزلی در نقش نظام وزیر ایران و آلفرد مولینا در نقش شیخ عمار بهرهمند بود.
بودجه 200 میلیون دلاری که والت دیزنی برای فیلم در نظر گرفت خود نشان از عظم راسخ کمپانی بزرگ والت دیزنی برای ساخت یک مجموعه سینمایی بزرگ و موفق داشت و حتی بحث بر سر تبدیل آن به یک مجموعه مانند دزدان دریایی کارائیب بود. با وجود این فیلم در زمان اکران نتوانست آنطور که باید و شاید انتظارات را برآورده کند.
با وجود این حداقل فیلم با فروش 336 میلیون دلاری توانست بودجه ساخت را جبران کند اما به نظر میرسید انتظار والت دیزنی چیزی بین 800 تا 900 میلیون دلار یا در بدترین حالت 600 میلیون دلار بود که فیلم حتی به آن نزدیک هم نشد.
در مورد خود فیلم باید گفت که فیلم هم مانند بازی هیچ قسمت مشخص و خاصی از تاریخ ایران را روایت نمیکند و گرچه تلاش بر اقتباس از فرهنگ، تاریخ، معماری و شخصیتهای اساطیری ایرانی در جریان بوده اما زمان و مکان داستان کاملا خیالی است.
البته نام دستان بیشباهت به نام اصلی پدر رسم یعنی زال نیست ولی باز هم ارتباط معناداری میان دستان شاهنامه و دستان فیلم نیست.
با وجود موفقیت نسبی فیلم و استقبال طرفداران در سراسر دنیا، منتقدان نظرات خاص و متفاوتی داشتند. برای مثال و در شرایطی که منتقد نیویرک تایمز فیلم را به خاطر ترسیم صلحجویانه روحیه ایرانی ستود برخی دیگر از منتقدان از عدم غرابت فیلم با تاریخ، جغرافیا و فرهنگ ایرانی انتقاد کردند.
برآورده نکردن پیشبینی بزرگ دیزنی از یک سو و یدک کشیدن لقب پرفروشترین بازی ویدیویی ساخته شده بر اساس فیلم سبب تردید دیزنی در دوراهی حذف یا ادامه مجموعه شده بود. گرچه هنوز خبری از دنباله فیلم نیست، اما یکبار جیلنهال در جایی برای بازی در قسمت دوم ابراز علاقه کرده بود. در هر حال باید دید آیا دنباله این فیلم به عنوان یکی از بهترین فیلم های بر اساس بازی ویدیویی ساخته میشود!
Rampage
- سال ساخت: 2018
یکی از خاصترین و شاید بهترین فیلم های بر اساس بازی ویدیویی که تاکنون ساخته شده فیلم Rampage است که با وجود اینکه منبع اقتباسش بازی مربوط به سال 1986 است تلاش خوبی برای ارتقای کیفیت چنین آثار قدیمی محسوب میشود و در بدترین حالت هم خوب جلوه میکند.
داستان فیلم به عنوان یکی از بهترین فیلم های بر اساس بازی ویدیویی از جایی آغاز میشود که هیولاهایی ناشناس و غیرقابل کنترل، شهرهایی که جلوی راهشان قرار میگیرد را به وضعیت بدی میاندازند و نیروهای امنیتی و نظامی هم قادر به واکنش خاصی نیستند.
دواین جانسون که در این فیلم حضور دارد با یکی از این هیولاها ارتباط دارد و سبب می شود شرایط به نحو دیگری پیش برود.
داستان خاص و عمیقی در کار نیست و شخصیت اصلی داستان دواین جانسون است و گرچه Rampage را میتوان از بهترین فیلم های دواین جانسون دانست، باید اذعان داشت که فیلم کمتر توانسته خود را در شمار آثار موفق این ژانر مطرح کند.
Sonic The Hedgehog
- سال ساخت: 2020
وقتی Sonic The Hedgehog در سال 2020 معرفی شد بسیاری از طرفداران واقعی سینما و دنیای بازی انتظار نداشتند با فیلم خوبی مواجه باشند اما همه زود قضاوت کرده بودند. بلافاصله با اولین واکنشهای هواداران بود که سازندگان دست به کار شده و برخی مسائل مورد نیاز در فیلم را تغییر دادند تا بدل به یکی از بهترین فیلم های بر اساس بازی ویدیویی شود.
فیلم آنقدر با بازی درخشان جیم کری و صدای بن شوارتز به جای سونیک خوب از آب درآمده بود که حتی میشد دوبار آن را دید. ماجراجوییهای محبوب سونیک در این نسخه حتی منجر به برنامهریزی برای ساخت قسمت دوم شد که احتمالا در سالیان آتی شاهد آن خواهیم بود.
فیلم درباره صحنههای جذابی است که ویژگیهای سونیک به خوبی در آن به نمایش درآمده است و با وجود اینکه جیم کری در این فیلم از بهترینهای خود بسیار دور است اما باز هم آنقدر زیبا و جذاب هست که همگی به تماشایش بنشینیم.
مزیت مهم این فیلم اینکه یک نمونه خیلی عالی از اقتباس از بازیها نیست اما با استفاده از فناوریهای مانند CGI توانسته فیلم سرگرمکنندهای تحویل دهد.
بیشتر بخوانید:
بهترین فیلم های مارول در سال 2021
Pokemon Detective Pikachu
- سال ساخت: 2019
رایان رینولدز که در شمار زیادی آثار سینمایی در ژانرهای مختلف نقشآفرینی کرده است در این فیلم هم به عنوان یک استعداد خوب ظاهر شد و نمایش درخشانی داشت.
رینولدز در این فیلم نقش پوکیمونی را دارد که به فردی کمک میکند تا پدرش را پیدا کند. بیش از هرچیز باید اذعان کرد که بازی رینولدز بسیار در موفقیت فیلم موثر بوده است اما نباید انکار کرد که جو بسیاری عالی فضای فیلم و به کار بستن تکنیک CGI جذابیتهای زیادی برای فیلم خلق کرده تا پوکیمون یکی از بهترین فیلم های بر اساس بازی ویدیویی باشد.
از سوی دیگر احساسات به کار رفته در Pokemon Detective Pikachu بیش آنکه کلیشهای باشد کاملا تحسینبرانگیز است و اگرچه تاثیر عمیقی بر مخاطب نمیگذارد حداقل باید گفت شوخیهای مسخره رینولدز میتوانند هر بینندهای را بخنداند. بیتردید این یکی از بهترین فیلم های بر اساس بازی ویدیویی است.
Assassin’s Creed
- سال ساخت: 2016
کارگردان فیلم Assassin’s Creed رویکرد خاصی پیش گرفت و به جای اینکه از یکی از نسخههای بازی اقتباس کند یک داستان اورجینال از یک قاتل حرفهای با نام مایکل فاسبندر را روانه بازار کرد که با یکی از اجداد خود در قرن 15 میلادی در اسپانیا زندگی میکند.
در این فیلم به عنوان یکی از بهترین فیلم های بر اساس بازی ویدیویی ، فاسبندر در هر دو نقش بازی میکند و از دیگر بازیگران این فیلم به عنوان یکی از بهترین فیلم های بر اساس بازی ویدیویی باید به ماریون کوتیار، جرمی آیرونز و مایکل کی ویلیامز اشاره کرد.
گرچه فیلم تا حدی در خلق فضا سبک بازیهای Assassin’s Creed موفق عمل کرد اما عدم تطابق خط داستاین برای هواداران و مخاطبان عجیب و گیجکننده بود.
Final Fantasy: The Spirits Within
- سال ساخت: 2001
Final Fantasy: The Spirits Within از جمله بهترین فیلم های بر اساس بازی ویدیویی است که نه فقط در صنعت سینما که در صنعت گیم هم تغییرات مهمی ایجاد کرد.
این انیمیشن هر آنچه طرفداران انتظار داشتند در یک فیلم اقتباسی ببینند را به خوبی برآورده کرد و صداپیشگان مطرح آن افرادی چون الک بالدوین و استیو بوشمی بودند. در مجوع باید گفت این عنوان بسیار موفق بود.
فیلم های بر اساس بازی است که این توانایی را داشت تا نه تنها در بازیهای ویدئویی، بلکه در صنعت فیلم نیز تغییرات بزرگی را ایجاد کند.
این انیمیشن هر آنچه را که طرفداران این بازی انتظار داشتند در فیلم ببینند، به خوبی برآورده کرد. صداپیشگان انیمیشن شامل افراد سرشناسی همچون الک بالدوین و استیو بوشمی میشوند و به طور کلی میتوان گفت که این انیمیشن اقتباس خوب و درستی از بازی Final Fantasy: The Spirits Within است.
مطالب بیشتر در تکراتو:
- بهترین فیلم های 2022
- بهترین فیلم های اکشن 2022
- بهترین فیلم های عاشقانه 2022
- بهترین انیمیشن های 2022
- بهترین فیلم های کمدی 2022
- بهترین فیلم های علمی تخیلی 2022
.
نظر شما در خصوص بهترین فیلم های بر اساس بازی ویدیویی چیست؟ به نظر شما جای چه فیلمهای دیگری در این لیست خالی است؟ نظرات خود را در بخش کامنتها با تکراتو در میان بگذارید.
شاهزاده پارسی فوق العاده بود توضیحات شما بهترش هم کرد
یاد اون روزا بخیر