خسارت قطعی اینترنت برای کسبوکارهای روستایی شاید تا امروز نادیده گرفته شده باشد، اما بسیاری کسبوکار روستایی نیز از این وضعیت دچار مشکل شدهاند.
در بررسی و تخمین خسارتها و همچنین مورد توجه قرار دادن آسیبهای واردشده به کسبوکارها در نتیجه قطعی اینترنت، معطوف کردن همه توجهها به استارتاپها یا تمرکز صرف بر روی برخی مشاغل خاص احتمالاً ما را از بررسی میزان خسارت قطعی اینترنت برای کسبوکارهای روستایی دور کرده و باعث بیتوجهی به این اقشار و افرادی که معمولاً بیصداتر و در حاشیهتر هستند میشود.
حال حمیده حبیبی، بنیانگذار استارتاپ «رانگو» بهعنوان یک پلتفرم تأمین مالی جمعی، به یکی از همین زنانی که با مشکل خسارت قطعی اینترنت برای کسبوکارهای روستایی روبرو بوده، اشاره داشته و مشکلات ناشی از صفر شدن درآمدشان را مطرح میکند.
بیشتر بخوانید: مهمترین و جدیدترین اخبار فیلترینگ و محدودیت های اینترنتی! / از ضرر قطعی اینترنت تا فیلترینگ اپلیکیشن ها!
خسارت قطعی اینترنت برای کسبوکارهای روستایی
او در واقع با خانمهای سرپرست خانواری آشنایی دارد که که تا اواخر شهریور امسال و پیش از فیلتر شدن اینستاگرام، صاحب کسبوکارهای خانگی بوده و با تولیدات شخصی و سودهای اندک به زندگی خود میپرداختند در این راستا بیان میکند:
«این خانمها که الان کار و درآمدشان آسیب دیده، اکثراً ساکن روستا هستند؛ عمدتاً هم ساکن روستاهایی که از شهر فاصله دارند و در مناطقی از جمله جنوب کرمان، سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی، قزوین و… هستند. محصولاتشان صنایع دستی یا کارهایی است که به آنها آموزش داده شده، مثل حولهبافی و سفالگری و…».
بنابراین چنین فرضیهای محتمل است که توجه همه به جوانان، شهرنشینان، متخصصان حوزههای مختلف، استارتاپها و شرکتها متمرکز بوده و زن یا مردی را که در یکی از روستاهای کشور با دست خود صنایع دستی میسازد یا محصولی تولید میکند، از مرکز توجهها کنار بروند.
با وجود اینکه در ماههای اخیر کسبوکارهای آنلاین و آفلاین بسیاری به دلیل وضعیت اینترنت و شرایط اجتماعی حاکم بر کشور ضرر و زیان مالی سنگینی را تحمل میکنند، اما طبق گفته حبیبی این زنان که از اقشار ضعیف جامعه بوده، حتی آسیب بیشتری هم دیدهاند. او درباره خسارت قطعی اینترنت برای کسبوکارهای روستایی اشاره دارد:
«کسبوکار این زنان روستایی، به دلیل محروم بودن و ضعیف بودنشان، ضرر و زیان بیشتری دیده است. این افراد سودهای اندکی در حد ۲۰ هزار تومان و ۵۰ هزار تومان از محصولاتشان به دست میآورند و توانایی چندانی هم برای اداره کسبوکارشان ندارند».
حبیبی همچنین اشاره کرد که این خانمها به کمک تسهیلگران و از طریق نمایشگاههای محلی و فصلی محصولاتشان را ارائه میکردند و به فروش میرساندند؛ اما «الان با فیلتر شدن اینستاگرام، نهتنها فروش اینترنتی، که فرصت برگزاری همان نمایشگاههای فصلی و محلی را هم از دست دادهاند».
حبیبی در ادامه ضمن اشاره به اینکه با بسیاری از این زنان در ارتباط است، درباره آنها این طور موضوع را شرح میدهد: «اگر با آنها صحبت کنید، میبینید که حتی توانایی متقاعد کردن شما برای خرید محصولشان را ندارند. برخی از این افراد حتی مستقیماً با اینستاگرام و مشتریها در ارتباط نیستند، تسهیلگران برای اینها صفحه درست کردهاند، با مشتری ارتباط دارند، جنس را از این زنان میگیرند و ازطریق این صفحهها میفروشند».
بنابراین اگر کسبوکار اینستاگرامی برخی شهرنشینها با مشکل روبرو شود، آنها احتمالاً قادر خواهند بود تا سایت راه بیاندازند و به فعالیت خود ادامه دهند یا در فضای شهر دستفروشی کنند؛ لذا مغازهداران و صاحبان مشاغل آفلاین، ممکن است بتوانند ضرر یک ماه را در ماه بعد جبران کنند. اما عموماً زنان روستایی از سواد چندانی برخوردار نبوده و امکان استفاده از ظرفیتهای مختلف موجود در فضای مجازی را ندارند، لذا تقریباً هیچ امیدی برای احیای کسبوکار آنها وجود ندارند و خسارت قطعی اینترنت برای کسبوکارهای روستایی بیشتر است.
حبیبی علاوه بر اشاره به این مسائل به مقایسه وضعیت این کسبوکارهای خانگی با کسبوکارهای بزرگتر پرداخته و بر این نظر است که هرچند کسبوکارهای بزرگ نیز با کاهش فروش روبرو شدهاند اما به هر حال ازطریق سایت یا امکانات دیگری که دراختیار دارند، محصولات و خدماتشان را به فروش میرسانند اما در مورد زنان روستایی چنین امکانی وجود ندارد:
«دستهای از زنان سرپرست خانوار و دارای کسبوکار خانگی تنها ابزار عرضه و فروش تولیداتشان اینستاگرام بوده که در طول زمان کار کردن با آن را یاد گرفته بودند. کسبوکار و درآمد این افراد تا امروز آسیب فراوانی دیده است. نمیتوانیم از آنها انتظار داشته باشیم در زمان کوتاهی کار کردن با یک ابزار یا شبکه اجتماعی دیگر را یاد بگیرند و کارشان را در یک فضای جدید ادامه دهند».
لذا شاهد آن هستیم که درآمد این زنان، در این دو ماه با فیلتر شدن اینستاگرام منطقه خطرناک صفر رسیده است، به نظر دیگر هرگز خسارت قطعی اینترنت برای کسبوکارهای روستایی جبران نمیشود و رونق پیدا کردن کسبوکار یا حتی صفحه اینستاگرامی آنها به مانند گذشته دور از ذهن است. اما راهکاری که از جانب دولتمردان و نمایندگان مجلس برای این مشکلات ارائه شده، مهاجرت از پلتفرمهای خارجی فیلترشده به نمونههای داخلی است؛ پلتفرمهایی که به اعتقاد حبیبی کاربری آسانی نداشته و زنان روستایی قادر نیستند از آنها بهره ببرند:
«خود من وقتی کار کردن با بعضی از این پلتفرمها را امتحان میکنم، میبینم کاربریشان راحت نیست و نمیشود راحت با آنها کار کرد. حتی زنان باسوادی که این کسبوکارهای خانگی را دارند هم میگویند نمیتوانند با این پلتفرمهای جدید کار کنند، برای تعدادی از این زنان که سوادی هم ندارند و در کار با این ابزارها توانمند نیستند وضعیت سختتر هم هست».
بیشتر بخوانید: ضرر قطعی اینترنت برای فعالان حوزه واردات ؛ همه متضرر شدهاند!
خسارت قطعی اینترنت برای کسبوکارهای روستایی با توجه به فقدان پلتفرم جایگزین
با توجه به توضیحات حمیده حبیبی به نظر میرسد حتی اگر این زنان بتوانند به پلتفرمهای داخلی بروند باز هم با مشکلات دیگری مانند عدم وجود تجمع کاربر در این بسترها روبرو باشند که همین امر باعث میشود بازار پررونقی نداشته باشند:
«در مورد شبکههای اجتماعی، مزیتی که وجود داشت حضور مردم بود. وجود این شبکهها به خودیِ خود، یعنی بدون حضور مردم در آنها، کمککننده کسبوکارها نبود؛ بلکه چون تجمع کاربر در آنها وجود داشت کسبوکارها رشد کردند. تعریف تجارت اجتماعی هم همین است».
به عقیده حبیبی نه تنها پلتفرمهای داخلی قادر نیستند به اندازه اینستاگرام برای کسبوکارها مؤثر باشند بلکه حتی پلتفرمهای بینالمللی که هنوز کاربرانی دارند نیز نمیتوانند این خلاء را پر کنند. او با توجه به تجربه خودش در این را اعلام میکند: «تبلیغ کسبوکارها توسط دیگران در توییتر برای جلب مشتری و افزایش فروش هم تأثیری ندارد چون توییتر اساساً پلتفرم مناسبی برای این کسبوکارها نیست. حتی من که تعداد زیادی پروژه تأمین مالی جمعی برای امور خیریه انجام میدهم، در توییتر همین کسبوکارهای زنان روستایی را معرفی کردم، توییتم زیاد دیده شد اما تقاضایی برای حمایت از این کسبوکارها ازطریق توییتر مطرح نشد».
او بر این عقیده است که «نگاه مسئولان که میگویند ابزارهایی مثل روبیکا، سروش، با سلام، صداوسیما و… وجود دارد و میشود کسبوکارها را به این پلتفرمها منتقل کرد» اشتباه بوده و فارغ از هزینههای مورد نیاز برای این انتقال، مشکل عدم حضور مخاطب مدنظر کسبوکارها در این پلتفرمها همواره وجود خواهد داشت.
بنیانگذار استارتاپ رانگو در ادامه اظهارات خود اشاره میکند که نه تنها کسبوکارهای خانگی از صفر شدن درآمد خود صحبت میکنند، بلکه کسبوکارهای بزرگی که چهار طبقه ساختمان و 200 نیرو دارند نیز با فیلتر شدن اینستاگرام فروششان صفر شده است و درباره دلیل انتخاب اینستاگرام همچنین میگوید:
«ما کانال بازاریابی مؤثر مانند اینستاگرام نداریم. درست است که میتوانیم ۱۰ ابزار مختلف مثل سروش، روبیکا، با سلام و صداوسیما را بشماریم اما هیچ کدام مثل اینستاگرام کانال بازاریابی موثری نیستند. به همین دلیل، فیلترینگ این شبکه حتی برای چند روز هم به کسبوکارهای فعال در آن آسیب زده است. چون صفحات این کسبوکارها باید دائماً فعال شود تا کاربران خرید کنند و این صفحهها فراموش نشوند».
او معتقد است که ویژگی مثبت شبکههای اجتماعی فرصتی است که این شبکهها به افراد اعطا میکنند تا بدون نیاز به پرداخت اجارههای سنگین یا هزینههای راهاندازی کسبوکارهای سنتی، با پرداخت هزینه کمتری جهت تهیه مواد اولیه، توانایی راهاندازی کاری را داشته باشند و سود بیشتری به دست آورند: «با این شبکهها افراد میتوانستند با سرمایه خیلی کم، بدون نیاز به حضور در خیابانها در خانهشان بتوانند کسب درآمد کنند. شاید اگر این فضا وجود نداشت مردم مجبور میشدند بیشتر دستفروشی کنند و گوشه خیابان یا در مترو کار کنند».
با اینکه تمام مزیتها در مورد کسبکارها وجود داشت اما کمکم فیلترینگ تجمع کاربر در اینستاگرام را کاهش داد. با این حال بعضی از کسبوکارها نسبت به این وضعیت مقاومت کردند و به سمت پلتفرمهای جایگزین نرفتند و از این موضوع ضربه بزرگی خوردند؛ اما عدهای که رفتهاند هم وضعیت بهتری ندارند و حبیبی در این باره اشاره دارد:
«آنها با این مشکل مواجه هستند که بازار بزرگی را که در اینستاگرام داشتند، در پلتفرمهای دیگر ندارند».
حبیبی در ادامه ضمن اشاره به مجموع خسارت قطعی اینترنت برای کسبوکارهای روستایی و شهری با فیلتر شدن اینستاگرام، این خسارات را معادل تعطیل شدن یکی از بازارهای فیزیکی سطح شهر قلمداد کرده و اعلام میکند:
«با فیلتر شدن اینستاگرام یک بازار بزرگ خردهفروشی را بهطور کامل از دست دادیم. وضعیت این مدت کسبوکارهای اینستاگرامی مثل این است که یک راسته از مغازههای خیابان ولیعصر را برای 60 روز تعطیل کنند».
بنابراین محدود و مسدود کردن فضای مجازی با توجه به اینکه محل درآمد یک جمعیت چند صدهزار نفری بوده تفاوتی با بستن و تخته کردن در فروشگاهها و پاساژها و مجتمعهای تجاری ندارد. در این شرایط با وجود اینکه عرصه برای فعالیت همه کسبوکارها از خرد تا متوسط و کلان تنگ شده، هرچند برنامهها و بستههایی هم برای جبران خسارتهای مالی تدارک دیده شود، اما به تفاوت وضعیت این کسبوکارها، مشکلات و نیازهایشان توجهی نشده تا برنامهای ویژه برای هر یک از آنها تهیه و به مرحله اجرا برسد.
طرحهایی که تا امروز پیشبینی شده، با وجود تمام مزیتهایی احتمالی که میتوانند داشته باشند بازهم تمام کسبوکارها و همه فعالان این حوزه را تحت شمول قرار نمیدهد و این موضوع باعث مهجور ماندن افرادی، مانند همین زنان روستایی سرپرست خانوار، میشود. این در حالی است که شبکههای اجتماعی فرصتی در مقابل دیدگان این افراد قرار میدادند تا بازارشان را از سطح روستا فراتر ببرند و بساط کسبکارشان را تا حدودی بزرگ کنند.
بیشتر بخوانید:
- گلایه شاتل از تبعیض در اعمال فیلترینگ اینترنت ؛ «این عملکرد شکبرانگیز است!»
- ضرر قطعی اینترنت برای صنعت گردشگری کشور ؛ 90 درصد تورها لغو شده است!
- فیلترینگ گوگل دیسکاور ؛ کاهش چشمگیر ترافیک وبسایتهای ایرانی!
- فیلترینگ دائمی اینستاگرام و واتساپ ؛ زمستانی سرد در انتظار کارآفرینان اینترنتی!
نظر شما درباره خسارت قطعی اینترنت برای کسبوکارهای روستایی کشور چیست؟ نظرات خود را در بخش کامنتها با ما در میان گذاشته و اخبار تکنولوژی را با تکراتو دنبال کنید.