در این نوشتار به نقد فیلم The Dry 2020 به کارگردانی رابرت کانلی میپردازیم. در ادامه با بررسی و نقد فیلم خشکسالی در سایت تکراتو همراه ما باشید.
اریک بانا به عنوان بازیگر اصلی در یک اقتباس درگیر کننده، سخت و از نظر روانشناختی با پتانسیل بالا بازی میکند. ساختار روایت در لابلای ژانر تریلر پلیسی، پویا، داستان محور و با مکانی مرکزی آماده برای تصاویر سینمایی میباشد. استفاده از فلاش بک در ساختار آن بسیار زیاد، اما راهکار خوبی برای ایجاد یک یک تعلیق مناسب و بجا را ارائه داده است.
این اقتباس توسط فیلمسازی بنام رابرت کانلی اتفاق افتاده است. او به عنوان کارگردان در سالهای اخیر در تلویزیون کار میکرد و این فیلم اولین بازگشت او به سینما از زمان فیلم هواپیماهای کاغذی در سال 2014 میباشد. این طور که بنظر میرسد بازگشت قوی داشته است.
فیلمنامه که توسط کانلی و هری کریپس نوشته شده است، مانند کتاب هارپر، بر اساس دو معما ساخته شده است: یکی درباره اتفاقات اخیر و دیگری درباره گذشتهای دور؛ هر دو به شکل بالقوه شامل مرگ است، اما نه لزوما قتل.
نقد فیلم The Dry 2020 ؛ خشکسالی و دروغ
کتاب خشکسالی
در ادامه نقد فیلم خشکسالی با موارد زیر روبرو خواهید شد:
- کتاب خشکسالی
- روایت
- خطر آتش سوزی و شخصیت پردازی
- تحلیل روانشناختی و تکنیکی
- عوامل فیلم
احساس گرمای طاقت فرسا، کل اقتباس سینمایی از پرفروشترین کتاب استرالیایی را در بر میگیرد. کتاب خشکسالی بهترین رمان جنایی در سال ۲۰۱۷ که توسط جین هارپر نوشته شده و نظر بسیاری را به خود جلب کرده است. جریان کتاب در رابطه با بدترین خشکسالی قرن در استرالیا است که در این میان سه نفر از اعضای یک خانواده به قتل میرسند و جریانات این قتل سبب میشود که اسرار داستانی کهنه نمایان شوند.
نوشتههای هارپر تأثیر خاصی بر خوانندگانش دارد. ما گرما و گرد و غبار استرالیای دور را از طریق نثر توصیفی غنی او احساس میکنیم. این رمان یکی از داستانهای او درباره این سرزمین است که خیلی خوب میشناسم و از خواندن آن لذت بردم و میبرم.
فیلم The Dry داستان فالک (با بازیگری بانا) را بازگو میکند که بعد از بیست سال به شهرش برمیگردد تا در مراسم خاکسپاری دوست دوران کودکیش، لوک (Luck)، که پیش از خودکشی ظاهرا همسر و فرزندش را نیز به قتل رسانده است، شرکت کند. این خانواده قربانیان جنونی هستند که بعد از بیشتر از یک دهه قحطی و خشکسالی، جامعه را به نابودی کشاند، اما فالک در این شهر وحشتناک تعصبات عمیقتری را نیز کشف میکند.
کتاب هارپر به طرز ماهرانهای نوشته شده است. اما دارای یک داستان عاشقانه پر از حواس پرتی و افشاگریهای اجتناب ناپذیر میباشد. اما فیلم خشکسالی پر از تشنج است که تنش را بهمراه فضاهای باز و درامی خفقانآور در هم میآمیزد.
بیشتر بخوانید: برندگان جایزه BAFTA 2021
روایت ؛ نقد فیلم The Dry 2020 (خشکسالی)
فیلم با یک سری تصاویر هوایی از یک کشور تکان دهنده از خشکسالی در غرب ویکتوریا شروع میشود. ما آرون فالک (اریک بانا) را دنبال میکنیم در حالی که او به شهرش برمیگردد. جایی که 324 روز باران نباریده. او یک پلیس فدرال است. آرون فالک برای شرکت در مراسم خاکسپاری غم انگیز به زادگاهش بازگشته است. اما بازگشت او زخمی ده ساله را تازه میکند.
مردم محلی فرض میکنند که لوک، خشکسالی و مزرعه در حال مرگ خود را مجنون کرده، به همسر و فرزند خود شلیک کرده و سپس خود را کشته است. آرون 20 سال پیش پس از مرگ مرموز دیگری، یعنی یکی از دوستان مدرسهای، الی آنجا را ترک کرده.
اتفاقی غم انگیز که شایعه شده بود مسئولیت آن را بر عهده دارد و از بازگشت دوباره خوشحال نیست. در واقع، مشکلات قدیمی تقریباً بلافاصله هنگامی که او در مراسم تشییع جنازه حاضر میشود جان دوباره میگیرند. تنها افرادی که از دیدن او کمی خوشحال شدند، والدین لوک، گری و بارب و گرتچن، دیگر دوست مدرسهای او از گذشته هستند.
گری میخواهد آرون به پرونده لوک نگاه کند، مطمئن شود که پسرش از جرمی که به آن متهم شده بی گناه است و گرتچن؟ خب، شاید او چیزهای دیگری در ذهنش باشد. به تدریج، گذشته و حال به هم پیوند میخورند و ارون به این نتیجه میرسد که مجبور است وقت بیشتری را از رئیس خود بخواهد. با پیوستن پلیس تازه وارد شهر، گرگ راکو، او تصمیم میگیرد تا زمانی که به انتهای هر دو فاجعه نرسد نمیتواند شهر را ترک کند.
پویایی در فیلم خشکسالی عمدتا از فلاش بکهایی ناشی میشود که به صورت دوره ای وارد عمل میشوند. و تنفس واقعی از نقاط طرح اصلی در زمان حال را فراهم میکنند.
هر زمان که کانلی نیاز به افزایش تنش یا اطلاعاتی در مورد داستان اصلی دارد، وظیفه شناسانه ما را به گذشته باز میگرداند. در بعضی مواقع، به راحتی احساس میکنیم که شاهد یک جنایت هستیم. بنابراین سکانسهای گذشته به طور متقارن با آنچه اتفاق میافتد (یا نمیافتد) در زمان اکنون همگام سازی میشوند.
کاملاً هنرمندانه است که داستانهای گذشته و حال حاضر به هیچ وجه با هم درنمیآمیزند. نه تنها این، بلکه مشخص میشود که قاتل فردی است که به تازگی وارد کیوررا شده است، به این معنی که او حتی به تاریخ عمیقی از شهر که فلاش بکها از آن یاد میکنند ارتباطی ندارد.
این فیلم تا حدودی یادآور فیلمی بنامهای In My Father’s Den 2004 است. در این مورد هم، مردی پس از چندین سال غیبت به حومه شهر برمیگردد و با دسیسههای خانوادگی و اسرار تاریک گذشته روبرو میشود.
بیشتر بخوانید: نقد انیمیشن Raya And The Last Dragon ؛ اقتباسهای فرهنگی
خطر آتش سوزی و شخصیتپردازی ؛ نقد فیلم The Dry 2020 (خشکسالی)
خشکی فیلم کانلی نشان میدهد که هر لحظه ممکن است چیزی آتش بگیرد: به معنای واقعی کلمه، شهری که در فیلم به تصویر کشیده میشود، مکان خطرناکی برای آتش سوزی است.
خشکی و عقیم بودن صحنههای فیلم این احساس را ایجاد میکند که “هر لحظه چیزی میتواند آتش بگیرد”. والدین فرد متوفی متقاعد شدهاند که وی این کار را نکرده است و از فالک درخواست تحقیق در این زمینه را دارند. وقتی این کار را میکند، او متهم به مرگ الی (بی بی بتنکورت) سالها پیش میشود.
فالک در مرگ او نقش داشت، و در میان اهالی محل اتفاق نظر کلی وجود داشت که وی در مورد محل اقامت خود در روز مرگ دروغ گفته است. این مسئله در طول فیلم شخصیت اصلی داستان را به طرز جالبی رنگ آمیزی میکند، و او را از نظر اخلاقی به چهرهای مبهم تبدیل میکند. یک قهرمان دور از ابهام و احتمالاً در رابطه با آن وقایع گذشته، یک مظنون مشروع.
فالک سرشار از داستانها، دیدگاهها و شخصیتهای مردم شهر است. از جمله گروهبان گرگ راکو، پدر جنگ طلب الی مال و پسر عموی گرانت، مدیر مدرسه و دوست دیرینه فالک و نوع علاقه او به گرتچن. بازی بانا با یک نگاه به پلیس بد بدل میشود.
از آنجایی که کانلی میفهمد که رمان تا چه اندازه به فلاش بک به عنوان یک ترفند سینمایی متکی است؛ فیلم را بر این اساس درجه بندی میکند و شخصیت فالک نیز در آن فلاشبکهای منظم به گذشته و با دیدن دوران جوانی او، با بازی جو کلوچک، به تصویر کشیده و تشریح میشود.
در این گذشته روایی، الی با بازی بی بی بتنکورت بسیار درگیر کننده است. شخصیتی مرموز، شبیه شبح. به عنوان یک نوجوان محکوم به نابودی با ویژگیهای مبهم، در فضای باز به تصویر کشیده میشود. تمام بخشهایی که برای پسزمینه درنظر گرفته شده چشمگیر هستند و تنش روانی را میتوان به خوبی حس کرد. این نوع از قضاسازیها در طول فیلم، علی رغم شرایط خشک طبیعی، به ما طوری انتقال مییابد که گرمای واقعی از مردم ناشی میشود.
اریک بانا در این فیلم عملکرد شگفت انگیزی دارد. در طول این فیلم واقعاً احساس میشود که بانا برای بازی در نقش آرون فالک به دنیا آمده است. او به طریقی نقش خود را ایفا کرده است که خیلی زود فراموش میکنید که بانا را در حال ایفای نقش فالک میباشد. عملکرد او متعادل است زیرا او شخصیتی را بازی میکند که گاهی آسیب پذیر است و در بعضی مواقع مجبور است پرخاشگری را نشان دهد که به او کمک میکند حقیقت را دریابد.
بیشتر بخوانید:
نقد فیلم Borat 2 (بورات 2020) ؛ فحش ناموس یا طنز آوانگارد؟
نقد فیلم French Exit (خروج فرانسوی 2020) : چگونگی شکل گرفتن روابط
تحلیل روانشناختی و تکنیکی ؛ نقد فیلم The Dry 2020 (خشکسالی)
خاک در این درام جنایی ممکن است خشک و بایر باشد، اما ثابت میشود که در فیلم خشکسالی زمینه بسیار مناسبی برای تنش و رمز و راز میباشد. از اولین نماهای فیلم با آن دیوارهای خونی مالی شده با زوزه کودکانه در پسزمینه گرفته تا زمین ترک خورده که بیش از 350 روز باران نباریده مشخص است که با یک فیلم هیجانانگیز، جذاب و پر از راز روبرو هستیم.
اساساً با کاوش در تعصبات یک شهر کوچک با خشم فروخورده جامعه خشمگین آن که بواسطهی گذشته آن لکه دار شده است، کانلی به عنوان فیلمساز هدایت فیلم را صمیمی اما به اندازه کافی گسترده نگه میدارد تا احساسی ایجاد کند که هر کسی در آن زمان احتمال ارتکاب جرم را داشته باشد.
ارون فالک مانند زمین غبارآلود خشک است. تنهایی در او موج میزند. عمل جای گفتگو را برای او گرفته و تا پرسشی نباشد به سختی لبهایش برای برقراری دیالوگ از هم باز میشوند. انگار که او نمیخواهد مورد توجه باشد تا طبیعت اطرافش همچون زمین خشک و پر از ترک دهان باز کند و او را در خود فروکشد تا از خفگی و خفقان حاکم در آن شهر بمیرد.
فضاهای گسترده و تحت تأثیر خشکسالی مزارع گندم ویمرا زندگی کلاستروفوبیک را در شهر خیالی کیورارا نفی میکنند. رابرت کانلی دو داستان مبتنی بر زمان را به یک روایت واحد مورد توجه قرار میدهد. درک حال، شناخت گذشته است.
استفان دوشیو، فیلمبردار برنده جایزه، کارهای خارق العادهای را با قاب صفحه عریض انجام داده است و منظره فوق العاده را با تمام زیبایی خشن نشان میدهد. وی مقایسههای جالبی را بین زمین 20 سال پیش، زمانی که قبل از خشکسالی کاملاً سبز بوده، و قرمز و قهوهای کشور امروزی انجام میدهد.
در فیلم خشکسالی به معنای واقعی کلمه میتوانید گرد و غبار را در دهان بچشید زیرا کانلی تصویرهای شگفت انگیز ویمرا استرالیا را در کنار فیلمبردار خود استفان دوشیو ثبت میکند. غالباً این صحنهها با اریک بانا درآمیخته میشود که به آرامی در لابلای زمین خشک قدم میزند در حالی که در فکر فرو رفته است. او با سکوت خود به مراتب بیشتر از ساعتها حرف زدن، گفتگو با ما و با اطرافش دیالوگ برقرار میکند.
زیبایی عجیبی در این فیلم وجود دارد، همان زیبایی که پیتر ویر با فیلم Picnic At Hanging Rock ایجاد کرد که در آن تصاویر بسیار زیبا هستند اما چیزی جز خشکی به تصویر کشیده نمیشود.
از آهنگساز بریتانیایی پیتر رائبرن نمیشود گذشت. او به شکل غریبی در راستای ساختار روایت و حس و حال شخصیتها حرکت میکند. جو را به خوبی فضاسازی کرده است. به شکلی که نشان دهنده رمز و راز در قلب داستان و غرق شدن خشکسالی در زمین و ساکنان آن باشد.
فیلم خشکسالی یک اقتباس کاملاً قابل قبول از یک رمان خواندنی است که به هیچ وجه طرفداران کتاب را ناامید نمیکند. نسخه کانلی به دلیل فشار جدی برای جدی بودن، باعث کاهش حضور عموم مردم محلی میشود. این تلاش برای جدی بودن امضای فیلم خشکسالی است و تا حدی موثر میباشد. مخصوصاً وقتی صحبت از تصویر کانول از خود Kiewarra میشود.
این شهر در حال حاضر به دلیل خشکسالی، آتش سوزیها احساس تخلیه را میدهد. در نتیجه، هیچ احساس واقعی وجود یک جامعه در آن وجود ندارد. همانطور که در طول فیلم میبینیم ما چیزی جز تعداد انگشتشماری از مردم را کنار هم ندیدیم. تنها چیزی که در فیلم حشکسالی به جمعیت اشاره میکند، تصویر هوایی قبرستان مورتوآ است.
از طرفی تمرکز اجمالی بر ارون برای به دست آوردن این کاهش در یک محدوده عمومی روستایی، به ویژه در اواخر شب در شهر، بسیار خوب عمل میکند. فیلم رابرت کانلی دقیقاً میداند که میخواهد چه نوع فیلمی باشد. همانطور که قبلاً گفتم؛ رمز و راز در هسته مرکزی این فیلم بسیار جذاب است.
اما از آنجا که اجزای سازنده بسیار آشنا هستند، سخت است که از پیچ و تابها غافلگیر شوید. کار خیلی سختی نخواهد بود. با این حال انکار اینکه هر عنصری در فیلم کاملاً متناسب در جای خود قرار گرفته است و فیلمبرداری غوطه ور در نور و گرمای خورشید محیط مناسبی را برای این نوع داستانهای جنجالی فراهم میکند، دشوار است.
عوامل فیلم ؛ نقد فیلم The Dry 2020 (خشکسالی)
- کارگردان: رابرت کانلی
- فیلمنامه: رابرت کانلی و هری کریپس براساس رمان مشهور جین هارپر
- بازیگران اصلی: اریک بنا، گنویو اریلی، کیر اودونل، مت نابل، ویلیام زاپا و جان پولسون
- کشور: استرالیا / ایالات متحده آمریکا
بیشتر بخوانید:
- نقد فیلم Deadly Illusions 2021 ؛ یک اروتیک کلیشهای
- نقد فیلم گودزیلا علیه کونگ 2021
- نقد فیلم لیگ عدالت زک اسنایدر 2021
- نقد فیلم In the Earth 2021 : شیوع ویروسی ترسناک
- نقد فیلم Nobody 2021 ؛ اکشنی فانتزی
- نقد فیلم یهودا و مسح سیاه 2021
- نقد فیلم بورات 2 (2020)
- نقد فیلم مالکوم و ماری 2021
- نقد فیلم خیلی مراقبم (I Care a Lot 2020)
- نقد فیلم تام و جری 2021
- نقد فیلم حفاری 2021
- نقد فیلم پدر 2021 ؛ هاپکینز بعد از سکوت بره ها
نظر شما در خصوص نقد فیلم The Dry 2020 چیست؟ نظرات خود را با تکراتو در بخش کامنتها به اشتراک بگذارید.