لیلا حاتمی از جمله محبوب ترین و موفق ترین بازیگران سینمای ایران معاصر است. با ما باشید تا شما را با بهترین فیلم های لیلا حاتمی آشنا کنیم.
لیلا حاتمی متولد نهم مهر ماه سال ۱۳۵۱ دختر علی حاتمی کارگردان بزرگ سینمای ایران و زری خوشکام از بازیگران سینمای ایران است. اولین نقشآفرینیهایش هم جلوی دوربین پدرش بود. نوجوان بود که در فیلم «کمالالملک» نقش او را در سنین پایین بازی کرد و بعد در نقش لیلا شاهزادهی نابینای ترکی که طاهر خوشصدا عاشقش میشود در فیلم «دلشدگان» جلوی دوربین رفت.
تصویر لیلا حاتمی در فیلم دلشدگان هر چند بازی خاصی نکرد اما در معرفی او به سینما تأثیرگذار بود. چهرهی معصوم و ظریف با تبار اشرافی و بالاتر از طبقهی متوسط که دل داده بود به صدای آواز طاهر عاشق.
بهترین فیلم های لیلا حاتمی
مهمترین خبر سینمایی این روزها بازی لیلا حاتمی در نقش مریم مجدلیه در فیلم ترنس مالیک، کارگردان مؤلف و مشهور آمریکایی است. لیلا حاتمی از تواناترین بازیگران زن سینمای ایران است که کارنامهی خوبی در سینما دارد. قطعا انتخاب لیلا حاتمی برای نقش مریم مجدلیه که کاراکتر پررنگی در داستان زندگی حضرت عیسی دارد نشان از تواناییهای اوست.
با توجه به پوشش آن دوره احتمال میرود که مریم مجدلیه شال بر سر داشته باشد که مشکل حجاب لیلا حاتمی در یک فیلم خارجی حل شود. در صحنههایی از فیلم «مصائب مسیح» مل گیبسون مونیکا بلوچی در نقش مریم مجدلیه حجاب داشت.
به هر حال این فرصت طلایی که برای حاتمی پیش آمده مناسبتی شد تا مروری داشته باشیم بر کارنامهی لیلا حاتمی و بهترین فیلم های لیلا حاتمی و نقشآفرینیهایش را بررسی کنیم.
کمال الملک
- کارگردان: علی حاتمی
- سال تولید: 1362
«کمالالملک» اثر زندهیاد علی حاتمی اولین تجربهایست که لیلا را در تاریخ سینما ثبت میکند. در این فیلم او یک طفل خردسال بامزه و شیرین زبان است که البته نقش کودکیهای کمال الملک، یعنی نقش یک پسربچه را ایفا میکند.
او در این فیلم دیالوگ چندانی ندارد و بازیش بیشتر حول نگاههای ویژه میچرخد. نگاههای تیزبینانهای که به سوژههای نقاشی خود میاندازد و با جزیینگری گوشه به گوشه سوژه را برانداز میکند، در کنار نگاه حواس جمعش به محیط اطراف خود در خاطر میماند و البته خندههای شیرینش دل هر تماشاگری را میبرد. علی حاتمی با این فیلم لیلایش را به تاریخ سینمای ایران تقدیم میکند.
بیشتر بخوانید:
دلشدگان
- کارگردان: علی حاتمی
- سال تولید: 1370
در زمان سلطنت احمد شاه، تاجری فرنگی به بهانه رونق فرهنگ و هنر قصد دارد با پرکردن چند صفحه از چند موسیقی دان ایرانی، ردیف های اصیل ایرانی را که در حال فراموشی است، از گزند گذر زمان محفوظ نگه دارد. به همین منظور از آقاحسین دلنواز خواسته می شود که جمعی از بهترین نوازندگان را برگزیند. این قصد و برنامه سفر به فرنگ با مشکلاتی مواجه می شود.
اما استاد دلنواز خود تصمیم می گیرد این برنامه را عملی کند. در فرنگ صدای دلنشین اهرخان خواننده گروه، هنگام تمرین، موجب شفای لیلا برادرزاده سفیر عثمانی می شود که در مجاورت باغ پانسیون گروه زندگی می کند. هوای سرد و موذی فرنگ طاهرخان را که جسماً آدم ضعیفی است، دچار ذات الریه می کند. آنها پس از اتمام کارهای ضبط صفحه، دچار مشکلات مالی شده مجبور می شوند برای جبران، کنسرتی برپا کنند. طاهر بیمار تمام جانش را در آوایش می نهد…
زبان فرانسوی شیرین و شیوایی که حاتمی در «دلشدگان» به آن حرف میزند یا به عبارت بهتر، تغزل میکند، بهیادماندنی است و طنینش همانطور که در گوش قهرمان فیلم میماند برای تماشاگر هم همیشگی میشود. لیلا حاتمی در «دلشدگان» در ساحتی فراانسانی، نقش الهه موسیقی و زیبایی و یا فرشتهای آن جهانی را ایفا میکند.
لیلا
- کارگردان: داریوش مهرجویی
- سال تولید: 1375
«لیلا» اولین همکاری لیلا حاتمی و داریوش مهرجویی است که منجر به همکاریهای متعدد بعدی در شماری از بهترین و بدترین آثار هردویشان میشود. جالب است که «لیلا» به عنوان یکی از بهترین فیلمهای کارنامه کاری هم بازیگر و هم کارگردان شناخته میشود.
حضور حاتمی در «لیلا» گرم و صمیمانه است. او زنی آرام، عاشق پیشه و البته سازگار است که باید با ازدواج مجدد همسرش بهدلیل اینکه نازا است کنار بیاید. هم خودش را مقصر میداند و هم نمیداند. هم حق را به همسرش میدهد و هم نمیدهد.
او در یک دوگانه احساسی در زندگیش گیر افتاده است. لیلا حاتمی به خوبی این گیر افتادن میان دوگانگیها و تناقضات را با سکوت و نگاههای خیره خود به تماشاگر نشان میدهد و او را با خود همراه میکند.
بیشتر بخوانید:
شیدا
- کارگردان: کمال تبریزی
- سال تولید: 1377
«شیدا»هم یکی از بازیهای اولیه او در سینماست. «شیدا» آن دختر کمحرف، درونگرا، خجالتی و معصوم است که لیلا حاتمی هم بهواسطه چهرهاش بهراحتی به آن نزدیک میشود و در قالب شیدا خود را حل میکند: پرستاری که در زمان جنگ، حس محترمانه و عاشقانهای نسبت به رزمندهای که در جبهه بیناییاش را ازدستداده است پیدا میکند. و این شاید بهیادماندنیترین تصویر و آوا از فیلم باشد: دختر جوان و زیبارویی که برای رزمندهای نابینا سوره مزمل را میخواند.
ارتفاع پست
- کارگردان: ابراهیم حاتمی کیا
- سال تولید: 1380
حضور لیلا حاتمی در «ارتفاع پست» جالبتوجه است. چراکه زنان همیشه در سینمای ابراهیم حاتمی کیا نقشی منفعلانه داشتهاند. البته منفعل صرفاً به لحاظ اکت فیزیکی چراکه همیشه مآمن و همراه مردان سرسخت داستان بودهاند.
در «ارتفاع پست» لیلا حاتمی علاوه بر آن پناه و مآمن امن همیشگی که پشتوانه مردان خسته و بیدفاع سینمای حاتمیکیاست، کنشی فیزیکی و انفرادی هم در دفاع از مردش از خود بروز میدهد که تبدیل به مونولوگی ماندگار میشود که بارها و بارها آن را شنیدهایم.
جلوتر وقتیکه به داخل کابین رفته است تا با شوهر دربندش صحبت کند، بهترین لحظه بازی در کارنامه کاری لیلا حاتمی ثبت میشود؛ محال است که تماشاگری بازی یکه حاتمی در آن صحنه عاطفی و اندوهناک را از یاد ببرد.
بیشتر بخوانید:
بهترین فیلم های علمی تخیلی 2022
حکم
- کارگردان: مسعود کیمیایی
- سال تولید: 1383
«حکم» را میتوان عصیانگرانهترین نقشآفرینی لیلا حاتمی دانست. زنی که انگار به آخر خط عشق و عاشقی رسیده است و دیگر هیچچیز برایش اهمیتی ندارد جز گرفتن انتقام از مردی که رئیسش بوده و بهنوعی هستیاش را به باد داده. فیلم باهمین انتقام شروع میشود.
جایی که لیلا حاتمی در لباسهایی تماماً مشکی اسلحه را به سمت رئیس سابق خود نشانه گرفته و دارد یکی از بهترین و خاصترین مونولوگهای زنانه آثار مسعود کیمیایی را ادا میکند و با رسیدن به این جمله: «تو که مغزت سرجاش نیست، اما من میزنم جایی که مغزته، جایی که باهاش فکر میکنی» اسلحه را به سمت مردانگی او هدف میگیرد و ماشه را میچکاند.
انتقامگیری سخت و دردناک دختر ازدسترفته اما به اینجا ختم نمیشود. حالا نوبت به معشوق سابق و همیشه میرسد تا حکمش را بخواند. این بار اما احساسات جلویش را میگیرند تا رضا معروفی کار را تمام کند. در سکانس پایانی، جایی که عاشقانه این دو به لحظه خداحافظی رسیده است، میمیک صورت لیلا حاتمی و آن بازی چهرهاش با پولاد کیمیایی، غربت صحنه را دوچندان میکند و بغضش، تماشاگر را غرقتر و غرقتر در فضای عاشقانه ازدسترفته.
بی پولی
- کارگردان: حمید نعمت الله
- سال تولید: 1386
«بیپولی» درباره یک موضوع سرراست و البته برای همهمان آشنا است: بیپول شدن و زوال تدریجی اقتصادی که یک خانواده طبقه متوسط را که درگیر مناسبات مصرفگرایی خانوادگی است به مرز نابودی میکشاند.
موضوعی جدی، تلخ و دردآور که البته زیردستان نعمتالله با بامزگی خاصی ترکیب شده تا با یک فیلم تلخ و معمولی سروکار نداشته باشیم و تلخ و شیرین را همزمان و توأمان تجربه کنیم. «بیپولی» یک لیلا حاتمی بینظیر و تکرار نشدنی دارد که فیلم را چند پله بالا میکشد. زنی خنگ و سادهلوح و البته مهربان که میخواهد از مناسبات بیرون بزند و زندگیاش را حفظ کند. این زن بعدها تقریباً در همه آثار نعمتالله، به شکلی تکرار میشود تا در «رگ خواب» به تکاملیافتهترین نمونه خود برسد.
بیشتر بخوانید:
جدایی نادر از سیمین
- کارگردان: اصغر فرهادی
- سال تولید: 1389
سیمین میخواهد به همراه همسرش نادر و دخترش ترمه از ایران برود و همه مقدمات این کار را فراهم کرده. اما نادر نمیخواهد پدرش را که از بیماری آلزایمر رنج میبرد تنها رها کند. این اختلافات باعث میشود سیمین از دادگاه درخواست طلاق کند…
«جدایی نادر از سیمین» را میتوان موفقترین فیلم لیلا حاتمی در عرصه بینالمللی دانست. فیلمی که موفق به دریافت جوایز بین المللی زیادی شد و به شکل خاص جایزه خرس نقرهای بهترین بازیگری را برای تیم بازیگرانش از جشنواره برلین به ارمغان آورد.
گریم متفاوت سیمین با موهای کوتاه قرمز را بهیاد بیاورید که سادگی همیشگی او را دستخوش تغییر کرده بود. ضمن اینکه حاتمی در این فیلم نقشی متفاوت را بازی میکند. عموما او نقش زنان آرام و تودار را ایفا کرده است.
اما «جدایی نادر از سیمین»، جایی است که با یک لیلا حاتمی برافروخته، هیستریک و عصبانی سروکار داریم. کاراکتری که داد و بیداد میکند، از سر عصبانیت سیگار میکشد و آرامشش کاملا از دست رفته است. او بهخوبی توانسته از پس اجرای چنین نقش برونگرایانهای بربیاید.
رگ خواب
- کارگردان: حمید نعمت الله
- سال تولید: 1394
«رگ خواب» مهمترین قهرمانی را به کارنامه کاری لیلا حاتمی اضافه میکند که تا به امروز نقشش را بازی کرده. اگر در «لیلا» او از نظر عاطفی درهم میشکند و در تاب همسرش بیتاب میشود، اگر در «سیمای زنی در دوردست» از فرط سردرگمی و تهی بودن دست به خودکشی در اوج تنهایی میزند، اگر در «پله آخر» از دست دادن همسر آنقدر برایش گران تمام شده که نمیتواند جلوی خندههای زیبا و البته هیستیریکش را بگیرد، در «رگ خواب» به معنی واقعی کلمه به آخر خط میرسد. به ته ته ناامیدی و بیچارگی، تنهایی و زوال.
هیچ زنی در سینمای ایران سرنوشتی تا این اندازه تراژیک و دردناک نداشته. او که زنی ساده و معمولی است و میخواهد زندگیش را از بیسامانی نجات دهد، با یک عاشقانه اشتباه به فنا میرود. آنقدر که سر از گرمخانه بیخانمانهای تهران درمیآورد.
بازی لیلا حاتمی در «رگ خواب» بیاغراق یکی از بهترین تجربیاتش است. بازی در چنین نقشی بسیار سخت بهنظر میرسد چراکه بازیگر مادام باید روی یک لبه باریک حرکت کند مبادا که با متمایل شدن بیش از حد به سمت اغراق و احساسگرایی، تماشاگر را از خود زده و رنجور کند یا با کمی سردمزاجی زیادی، نتواند تماشاگر را با همه آلام و بیچارگیهای کاراکتر همراه گرداند. اما لیلا حاتمی دقیقا در جای درست خود ایستاده است.
بیشتر بخوانید:
بهترین فیلم های کمدی هندی بالیوود
در دنیای تو ساعت چند است
- کارگردان: صفی یزدانیان
- سال تولید: 1394
لیلا حاتمی در هر سه فیلم «چیزهایی هست که نمیدانی»، «پله آخر» و «در دنیای تو ساعت چند است» بازی میکند. سه فیلمی که محصول یک دفتر سینمایی هستند و عوامل سازنده نسبتاً مشابهی دارند و اصلاً میتوان آنها را در ارتباط باهم بررسی کرد. نقش لیلا حاتمی در هر سه فیلم، درواقع یکی است.
انگار که نقش یک زن یا حداقل یک مدل خاص از کاراکتر را در سه فیلم متفاوت با سه داستان متفاوت بازی میکند. زن مستقلی که از سنت فضاها و فیلمهای روشنفکری میآید و در کنار زندگی عاشقانه خود استقلالی برونگرایانه دارند که از بروز هرگونه احساسات جلوگیری میکند. کاراکترهایی که شاید در میان نقشهای حاتمی بیش از همه به شخصیتی که از خود او میبینیم نزدیک باشد.
یک داستان عاشقانه قدیمی با بازگشت لیلا حاتمی دوباره زنده میشود. این نمونهایترین تصویر از لیلا حاتمی در قالب زنی روشنفکر و درونگراست که سکوتی فرانسویطور را همراه خود به دوش میکشد.
من
- کارگردان: سهیل بیرقی
- سال تولید: 1394
یک فیلم زنانهی کاملا متفاوت در سینمای ایران با لیلا حاتمی که با همهی نقشهای قبلیاش فرق دارد. فیلم داستان زنی به نام آذر است که دست به کارهای غیرقانونی میزند از قاچاق انسان گرفته تا جور کردن پرونده برای سرباز نرفتن یک جوان.
تا پیش از این لیلا حاتمی همیشه همان لیلای مهرجویی بود؛ ترکیبی از ظرافت، شکنندگی، کلاس، شعور و یکجور سردرگمی مخصوص خودش. در کارنامه پربار و موفق بازیگریاش بارها سعی کرد این شمایل را بشکند و در نقشهای متفاوت بازی کند، اما همهی آن کاراکترها ته خودشان یک لیلا داشتند.
نقابها تغییر میکرد ولی پشت همهشان بخشی از لیلای سینمای ایران پنهان شده بود که در یک سکانس بالاخره خودش را نشان میداد. لیلا بودن انگار بخشی از بازی حاتمی شده بود و البته این به هیچ وجه نقطه ضعف بازیهایش نبود.
در فیلم من اولین اثر سینمایی سهیل بیرقی بالاخره آن شمایل شکست و هیچ نشانی از آن زن معصوم شکننده وجود ندارد. پرخاشها و عصبیتهایش در فیلم بیرقی قرار نیست سرپوشی روی ضعفهایش باشد و بعد یک دفعه شاهد لحظهی ناگهانی معصومیتش باشیم.
بیشتر بخوانید:
بهترین فیلم های بر اساس واقعیت
بمب، یک عاشقانه
- کارگردان: پیمان معادی
- سال تولید: 1396
در بحبوحهی جنگ ایران و عراق در سال1367، تهران بیوقفه بمباران میشد. عشق، محبت، امید، زندگی و ترس از مرگ را در روزهای پر اضطراب آن زمان برای مردمی که درگیرجنگ بودند از بین میبرد.
«بمب؛ یک عاشقانه» نشان میدهد که عشق و امید چطور حتی در مواجهه با تاریکی مرگ، راهشان را پیدا میکنند. روایت انسانهایی است که هیچگاه فرصت عاشق شدن و به دلخواه خود زندگی کردن را نداشته و تنها برای لقمه نانی به سختی کار کردهاند. این فیلم روایت انسانهایی است که در استبداد زمان و مکان به دام افتادهاند اما گویی که آرزوهای برباد رفتهی آنها همچنان گریبانگیر ما است.
هرچند در «بمب:یک عاشقانه» نقش لیلا حاتمی مکمل است و بازیش بیشتر در سکوت میگذرد اما به درستی آن سردی کاراکتر و سختی و سفتیش در مواجهه با همسرش را در لوای همان سکوتهای طولانی و آزاردهنده، به تماشاگر منتقل میکند.
آن سکوت سهمگین و سنگین که فضای خانه این دو را پرکرده، سر بازایستادن و شکستن ندارد و عمیقتر و عمیقتر میشود؛ و این سکوت بهقدری خوب کارگردانی میشود که تعلیقی عاشقانه را به وجود میآورد، از آن جنس و طایفه که تماشاگر در صحنهای کلیدی که قرار است لب به سخن گفتن و شکوه گشوده شود، نیمخیز بر صندلی تکیه زده و زیر لب با خود میگوید:”بگو دیگه! بگو! بگو!”
آب و آتش
- کارگردان: فریدون جیرانی
- سال تولید: ۱۳۷۹
لیلا حاتمی بعد از بازی در فیلم لیلا در فیلم «شیدا» ساختهی کمال تبریزی ظاهر شد. آنجا هم نقش دختر معصومی را داشت که پرستار بود و رابطهی عاطفی بیسرانجامی بین او و یکی از مجروحان جنگی شکل میگیرد. لیلا حاتمی تصمیم گرفت این کلیشهی دخترک معصوم را که به او چسبیده بود بشکند و در نتیجه در فیلم آب و آتش در نقش زنی روسپی ظاهر میشود که البته در پس ظاهرش همان قربانی شکننده است.
ماجرا از جایی شروع میشود که علی مشرقی در خیابان با مریم شکوهی برخورد میکند و او را از دست مردانی که میخواهند آزارش دهند نجات میدهد. مریم او را به خانهاش میبرد و در آنجا وجه شاعرانهی خودش را به علی نشان میدهد. علی نسبت به شخصیت او کنجکاو میشود. در همان اثنا مجید که با مریم رابطه داشته و یک دختر دارند و به نوعی مریم را متعلق به خودش میداند سر میرسد و علی پنهان میشود.
وقتی علی به خانهاش برمیگردد میبیند که همسرش به قتل رسیده و او متهم ردیف اول است اما علی میگوید که دیشب را در خانهی زنی بوده. او به دنبال مریم میرود تا از او بهعنوان شاهد استفاده کند اما مریم میگوید شناسنامهاش دست مجید است و کمکم علی به وجوه دردناک زندگی مریم پی میبرد.
دههی هفتاد بازی کردن نقش زنی روسپی هنوز یک تابوشکنی بزرگ محسوب میشد. بهخصوص اگر بازیگری مثل لیلا حاتمی دست به این کار میزد که برای بازی در نقش زنان معصوم شناخته شده بود. هر چند مریم شکوهی هم عاری از معصومیت نیست و بیشتر به شکل قربانی تصویر میشود اما لیلا حاتمی در همان نیمهی ابتدایی فیلم هم بازی دیدنی ارائه میدهد.
بیشتر بخوانید:
- بهترین فیلم و سریال های تینیجری
- بهترین فیلم های کمدی جهان
- بهترین فیلم های نتفلیکس
- بهترین فیلم های ترسناک جهان
- بهترین فیلم های اکشن جهان
- بهترین فیلم های خانوادگی جهان
.
گردآوری: techrato
نظر شما در خصوص بهترین فیلم های لیلا حاتمی چیست؟ نظرات خود را در بخش کامنت ها با تکراتو در میان بگذارید.