در این نوشتار به یکی از بهترین و درخشان ترین فیلم های سال 2020 بنام یک دور دیگر میپردازیم. در ادامه با نقد فیلم Another Round 2020 و سایت تکراتو همراه ما باشید.
اکثر قریب به اتفاق ما روزی به میانسالی رسیدیم و یا خواهیم رسید و بحرانش را خواهیم چشید. بحرانی که در آن مفاهیم برایمان دچار دگردیسی میشوند. عشق، سکس، زندگی، زناشویی و بچه، شغل، زندگی و غیره. همه و همه یکهو بر سرمان هوار میشوند و به خودمان که می آییم با هزاران مشکل و عقده و دغدغه مواجه خواهیم شد. مطمئنا در آن روزگار به دنبال راه فرار یا با زبان فیلم: “به دنبال راه بازگشتی به دوران پر شور جوانی خواهیم بود.” دورانی که در سکانس ابتدایی این فیلمِ خوش ریتم و تمپو با آن مواجه شدیم. ریتمی که در سراسر شریان های حیاتی فیلم ساری و جاری است و بیننده را در خلال دیدن یک فیلم واقعی میخکوب روی صندلی یا مبل راحتی خود تا به انتهای فیلم نگه میدارد.
نقد فیلم Another Round 2020
فیلمساز فرمگرا و بازیگری تکنیکی
همکاری دوباره توماس وینتربرگ و مدس میکلسن در اثری غیر هالیوودی و نویدبخشی به نامRound (Druk) 2020 Another اتفاق افتاده است. دانک نام دانمارکی فیلم است. این فیلم که جایزه بهترین فیلم جشنواره فیلم لندن را از آن خود کرده من را دوباره به سینما امیدوار کرد. به سینمای هالیوود بدبین تر شدم (سینمایی که با تعبیری الکن این فیلم را در ستایش مستی خواهد دانست) و به سینمای اروپا خوشبین تر شدم (سینمایی که مستی را ابزاری کرده تا شوق جوانی را بُلد کند).
یک دور دیگر یا همان سیاه مست فیلمی ست در ژانر تراژدی با رگه های کمدی اروپایی که روی لب های بیننده هالیوود زده این روزها خنده را در کنار مسرتی تراژیک و بی انتها فراهم میکند. فیلمساز با هوشمندی تمام و با در خدمت گرفتن فرم در سینما از تمام ابزار کارگردانی در خدمت محتوا بهره گرفته است تا تکامل شخصیت را در بستری دراماتیک تعریف کند، از دوربین روی دستهای به انداره و درستِ ابتدایی فیلم تا کلوزآپ و مدیوم کلوزآپ های تکان دهنده و در خدمت فیلم. بازی های درست و بجای بازیگران فیلم که سرآمدشان مدس میکلسن است هم جلایی بر این فیلم سازی کم نقص بوده است.
اگر میانسالی ملال آوری به سر میبرید حتما Another Round 2020 را ببینید!
این فیلم بر خلاف تصور اولیه من نه در ستایش مشروبات الکلی بل که در ستایش جوانی ست. در ستایش زندگی و لذت بردن از آن است. این فیلم مانیفستی است در ستاش زندگی. گفتمانی مشترک است میان قشری متوسط که به بن بست خورده است. قشری که زندگی خود را روی سراشیبی میبندد که دیگر در آن برگشت معنا ندارد. مانیفستی که فیلمساز در سکانس آخرش که همچون غزلی عاشقانه ست، شاه بیت خود را می سُراید.
بیشتر بخوانید: بهترین فیلم های 2021
سکانسی که من را به یاد رقص بی نقص و تکان دهنده واکین فنیکس در فیلم جوکر روی پله ها انداخت. البته هیچ ربط محتوایی دندان گیری بین دو کاراکتر وجود ندارد (اگرچه ته مایه های عصیان را در کاراکتر مارتین با بازی درخشان مدس میکلسن میبینیم که در نهایت به نوعی از رهایی میرسد که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.) فردی میان سال با دیدن این فیلم قطعا به یاد این بیت شهریار خواهد افتاد که می گوید:
پیرمو گاهی دلم یاد جوانی میکند/ بلبل شوقم هوای نغمه خوانی میکند
البته بلبلش شوق کاراکتر مارتین و دوستان و همکارانش که همگی در مدرسه شغل معلمی را پی میگیرند بیش از یک حد معقولی هوای نغمه خوانی میکند و تا جایی پیش میرود که آدمهایی را میبینیم که در وضعیت مالی و شغلی مناسبی هستند اما همچون جوانان تازه بالغ شده در شهر ولگردی میکنند و برای دیگران مشکل آفرین میشوند و در بارها روی میزها شروع به رقصیدن و عیاشی میکنند.
تامی (با بازی توماس بو لارسن)، نیکلای (با بازی مائونوس میلان) و پیتر (با بازی لارش رانته) اکیپ کاملی برای تکمیل بازی بی نقص مدس هستند. این بازیگران با بازی های درخشانشان مربعی را میسازند که برای مخاطب جذاب است. این دوستان قدیمی به ملموس ترین حالت ممکن در پی حل کردن مشکلات شخصی و شغلی خود هستند و وقتی با فرضیه الکل بنوش تا بهتر بشی مواجه میشوند هیچ کدام نه نمی آورند و دوست دارند تجربه کنند چیزی را که برای عوام الناس ناملموس است.
عطف اول؛ به سلامتی! نوش!
فین اسکاردرود روانپزشک میگوید وجود 0.05 درصد الکل در خون انسان موجب خلاقیت و آسودگی فرد می شود. این فرضیه را اولین بار در فیلم از زبان تامی میشنویم. این دیالوگ در زمانی از دهان او بیرون می آید که هر چهار کاراکتر قصه ما در زندگی شغلی و شخصی شان دچار مشکلات عدیده ای هستند. مارتین اما، با مشکلات عمیق تری دست و پنجه نرم می کند. او روابط علی و معلولی شخصیت را گم کرده. خودش را همیشه و همیشه معلول می بیند.
بیشتر بخوانید: بهترین سریال های عاشقانه 2021
شکنندگی اش از بین رفته و خود را همچون شاخه ای می بیند رو آب که آب به هرسویی که خواست می تواند ببردش. مارتین دچار از دست رفتگی فاعلیت است. بروز عینی این اما با دستان قهار فیلم ساز در سکانس های ابتدایی فیلم نمایان می شود. نقطه اوجش وقتی است که خانواده مارتین (او، همسرش و دو پسرش) دور یک میز شام می خورند. در این مدیوم شاتِ سرد که همسر و فرزندانش بی توجه به مارتین غذا می خورند. شروع محسوس کاراکتر پردازی مارتین اینجا اتفاق می افتد. بعد به سراغ شغلش می رویم و در کلاس درس هم میبینیم کسی به حرف این معلم درس تاریخ گوش نمی دهد و همه شاگردها در حال خود به سر می برند و کوچکترین توجهی به حرفای بی رمق و بی ربط معلم درس تاریخ خود ندارند.
ایده فین اسکاردرود به مذاق معلمهای حالا در بحران میان سالی گیر کرده خوش می آید و آنها تصمیم به انجام یک آزمایش تجربی بر اساس این فرضیه و ثبت نتایج آن میگیرند. تصمیمی که در ابتدا نتایج مثبتی به همراه دارد. زندگی شخصی و شغلی اجتماعی آنها بهتر و بهتر می شود. رو به بهبود می رود و ترمیم پیدا میکند اما همانطور که قابل پیش بینی است در انتها با نتایج ناخوشنود کننده ای مواجه میشوند که من آن را ناشی از زیاده خواهی همیشگی بشر امروز میبینم. زیاده روی ای که در ذات بشر خیمه زده است.
برقص برقص برقص برقص بچرخ بچرخ بچرخ بچرخ
شخصیت پردازی تحسین بر انگیزی در فیلم Another Round (DRUK) 2020 اتفاق افتاده. به نحوی که ما در طی فیلم با عمیق ترین لایه های شخصیتی مارتین آشنا می شویم. توماس وینتربرگ این فیلمساز دانمارکی روند ساده اما موزون و ریتمیکی برای شخصیت پردازی مارتین انتخاب کرده است. مارتینی که روی تخت خوابش کلافه است. مارتینی که با خانواده اش قهر است. با همسرش و سکس با او دور است. با شغلش قهر است.
با زندگی اش قهر است. مارتینی که در جوانی همچون جوان هایی بوده که در ابتدای فیلم شاد و شنگول هستند و پر هستند از شوق جوانی حالا یک میانسال افسرده است. مارتینی که در جوانی کلاس رقص هم می رفته و رقاص بوده. مارتینی که روزنه امیدی می بیند. اما کماکان وا نمی دهد و بعد از مصرف مشروب هم برای دوستان قدیمی و همکاران اکنونش نمی رقصد. مارتینی که با مصرف الکل زندگی اش تغییر میکند.
اما نکته مورد توجه بنده در این مورد این است که الکل بهانه ای برای این تغییر است کما اینکه در جایی از فیلم مارتین ازعان می کند که از وقتی که شروع به مصرف هدفمند الکل کرده، وقتی الکل مصرف نمی کند هم حالش خوب است. این یعنی الکل بهانه ای بوده است برای بازسازی مارتین. برای دگردیسی مارتینِ میانسال به مارتین جوان. به مارتینی که در انتهای فیلم و شاه سکانس فیلم با رقصش همه و همه را مسحور میکند. سکانسی که به نظر بنده یکی از بهترین انتهاهای تمام فیلم های تاریخ سینماست. رقصی جانانه که همراه با تمام معیار های زیبایی شناسانه در بستر قاب سینما اتفاق می افتد.
دُگما 95 جنبشی به رهبری لارس فون تریر و توماس وینتربرگ
این یک سبک سینمایی است که به وسیله دو کارگردانی که نامشان ذکر شد در سال 1995 ایجاد شد. هدف از این جنبش که حالا یک سبک به حساب می آید بروز عینی واقعیت در قالب سینما بدور از استفاده از تجهیزات اضافی است.
تجهیزاتی که به زعم دنبال کنندگان این سبک سینما را مصنوعی می کند. آنها استفاده از موسیقی زمینه، نورهای مصنوعی، طراحی صحنه، استفاده از فیلترها و کلا تمامی دستکاری های محیط را ممنوع اعلام کردند. ممنوعاتی که به نظر خیلی از منتقد ها و سینماگران رادیکال به نظر می رسند. به هر ترتیب این سبک فیلم سازی که وینتربرگ 25 سال قبل یکی از دکترین هایش بود در فیلم Another Round 2020 هم بروز عینی پیدا کرده بود. رقص آخر مدسن، دوربین رو دست های بدون کلک و حقه، نورهای طبیعی و مدرسه ای که واقعا مدرسه بود و دست کاری نشده بود از پارامتر های این سبک می باشند.
عطف دوم؛ خیانت راهی برای رسیدن به عشق قدیمی
مارتین با مصرف الکل به موفقیت موقتی در زندگی زناشویی خود می رسد و اوجش را در چادری می بینیم که در پیک نیک خانوادگی اش بر پا کرده و لحظاتی را با همسرش تجربه می کند که مدتی بود به دست فراموشی سپرده بود.
با گذشت زمان و سیاه مست بازی های مارتین برای رسیدن به دوزِ نسبی و پیدا کردن حس تطهیر و رهایی، همسر مارتین نسبت به او بدبین می شود و احساسات اندکی هم که مانده از دست می رود. مارتین با فهمیدن اینکه زنش به او خیانت می کرده از او بیش از پیش فاصله می گیرد. با عشق قدیمی اش قرار می گذراد و همچون جوانی 20 ساله بی پروا و بدون در نظر گرفتن قید و بندهای اجتماعی به معشوقه اش ابراز علاقه می کند. معشوقه در ابتدا او را پس می زند اما در انتهای نمایش (دوست دارم واژه نمایش را برای این فیلم بکار ببرم چون در حد یک تئاتر موزیکال و موزون از آن لذت بردم.) با پلانی مواجه می شویم که در آن ماریتن روی نیمکت نشسته.
بیشتر بخوانید: بهترین سریال های 2021
خندان است. روحیه جوانی در تک تک اعضای بازیگر موج می زند. از معشوقه مسیج می آید که هر وقت خواستی همدیگر را ببینیم و در میزانسن و دکوپاژی استعاری و خلاق مارتین به سوی دریاچه شیرجه میزند اما فیلمساز در تدوین مارتین را برای ما معلق میانه زمین و آسمان نگه می دارد که این تعلیق در فرمی که از ابتدا اشاره کردم در خدمت محتواست ما را به این اندیشه وا دارد که آیا جواب مارتین مثبت خواهد بود؟ آیا مارتین در همین شرایط به زندگی ادامه می دهد؟ اگر بلی تا به کی و غیره.
آیا امکان نرقصیدن در چنین فضایی هست؟
شاید به ذهن خیلی از مخاطبین این امر متبادر شود که: می و معشوق که هست من چرا خوش نباشم؟ یعنی اینکه دانمارک، آزادی بیان اندیشه، رفاه و مقایسه آن با شرایط کنونی و اسفبار ایران: پس چطور می شود اصلا کسی در آنجا دچار بحران شود؟ افسرده شود؟ مگر داریم؟ و خب جواب این است که بله داریم. بشر از ابتدای پیدایش خود آکاهیش دچار انواع و اقسام بحران های روان شناختی بوده که بصورت تاریخی باید بررسی شوند.
اما در این مورد خاص باید گفت که نه زمان دارد نه مکان. شما در رفاه و آسایش کامل باشید هم ممکن است مانند مارتین و رفقای غارش دچار افسردگی شوید و کارتان به خودکشی هم بکشد که کشید و معلم ورزشی که به صورت ریز داستان فیلمساز قصه اش را با شاگردش که از طرف دیگران طرد می شد را به نمایشمان گذاشت، خود کشی کرد و در هیچ جای دنیا گریزی از بحران های روان شناختی نیست. فقط به تناسب اقلیم تاریخ و سنن آن منطقه نوع مشکلات روانی تفاوت نشان می دهند.
بحران میانسالی
بحران میانسالی صورتی از زندگی است که شما در آن احساس شک و اضطراب در خود دارید. به واسطه اینکه نیمی از عمر خود را گذرانیده اید ناآرام هستید و خود را از دست رفته می دانید. شخص در این وضعیت به همه چیز شک می کند و نسبت به وضعیت کنونی اش با نگرانی و ناراحتی نزدیک می شود. خود را ملامت می کند که این همه زمان را چطور گذرانده و نسبت به آینده بسیار نا امید می شود.
بیشتر بخوانید: بهترین سریال های نتفلیکس در سال 2021
این وضعیت در بازه سنی 35 تا 55 سال معمول تر است و همچنان که در فیلم به شکل باری مشاهده می شود که در مردان بیشتر از زنان بروز پیدا می کند. کمااینکه این فیلم یک فیلم مردانه است و دغدغه فیلم جنس مرد است نه زن. مردانی که در بحران به سر می برند و برای فرار از آن به فرضیه ای پناه می برند که آخرش را هم نمی دانند و میخواهند تجربه کنند. هم برای هیجانش هم برای اینکه ثبت کنند تا دیگران از این تجربه استفاده کنند. مردانی که با الکل میخواهند به زندگی برگردند. اما در آخر می فهمند که الکل بهانه ای بود تا خود را جوان حس کنند.
سیاه مست فیلمی به مثابه تراپی
برای فیلم دیدن دلایل زیادی لازم نیست. هر فیلم ارزش یک بار دیدن را دارد. اما این فیلم ارزش چند بار دیدن دارد. این فیلم می تواند روحیه ساز باشد و روان را بازسازی کند و راه گشا باشد برای کسانی که در اندوه به سر می برند. همانطور که گفتم دیدن این فیلم را برای تمام افراد علی الخصوص افراد میانسال پیشنهاد میکنم و مطمئن هستم که آنها پس از انتهای فیلم به روی خوش زندگی نگاه دیگر خواهند انداخت و شاید راهی هم بجز مصرف مشروبات الکلی برای این نگاه جدید پیدا کردند.
نقد فیلم Another Round 2020 (یک دور دیگر) ؛ عوامل فیلم
- کارگردان: توماس وینتربرگ
- تهیهکننده: کسپر دیسینگ
- نویسنده: توماس وینتربرگ و توبیاس لیندهولم
- بازیگران: مدس میکلسن، توماس بو لارسن، مائونوس میلان، لارش رانته
- موسیقی: Janus Billeskov Jansen
- فیلمبردار: Sturla Brandth Grøvlen
- تدوینگر: Anne Østerud و Janus Billeskov Jansen
- کشور: دانمارک
- زبان: دانمارکی
نظر شما درمورد نقد فیلم Another Round 2020 (یک دور دیگر)، یکی از جدی ترین فیلم های 2020 چیست؟ لطفا نظرات خودتان را با ما به اشتراک بگذارید.
بیشتر بخوانید:
- نقد و بررسی فیلم سرزمین آواره ها 2020
- نقد و بررسی فیلم ماهی کوچک 2021
- نقد و بررسی فیلم پدر 2021
- نقد و بررسی فیلم سقوط 2020
- نقد و بررسی فیلم چیزهای کوچک 2021
- بهترین فیلم های کمدی 2021
- بهترین انیمه های 2021
- بهترین فیلم های کره ای 2021
- بهرین فیلم های اسکار 2021
- بهترین فیلم های دی سی 2021
- بهترین انیمیشن های 2021
- بهترین فیلم و سریال های دیزنی پلاس 2021