نقد فیلم زمانی برای مردن نیست از نقدهای جنجالی است که در مقاله امروز به آن میپردازیم. اگر شما نیز مشتاق هستید تا نکات جالب این فیلم را بدانید، با تکراتو همراه باشید.
نقد فیلم زمانی برای مردن نیست از موضوعات داغ این روزهاست که قصد داریم در مقاله امروز به آن بپردازیم و مهمترین جزئیات این فیلم را خدمت شما بررسی کنیم.
زمانی برای مردن نیست، فیلم جدید از مجموعه فیلمهای تحسینشده جیمز باند است که طرفداران بسیاری در سرتاسر جهان پیدا کرده است.
مخصوصا از روزی که بازیگران انتخابی این فیلم مشخص شدند و از آنها رونمایی شد، توجه افراد بیشتری به آن جلب شد. چراکه در لیست بازیگران این فیلم، نامهای بزرگی همچون: «دنیل کریگ»، «آنا د آرماس»، «لئا سیدو» و «رامی ملک» به چشم میخورد.
همچنین کارگردانی آن را نیز «کری فوکوناگا» برعهده داشته است که فیلمهای خوبی همچون «جین ایر»، «بدون نام» و «آن» را در کارنامه خود دارد. تمام این موارد، خبر از آن میدهد که با فیلم بسیار خوبی طرف هستیم.
به همین دلیل عده بسیاری منتظر انتشار این اثر بودند و حالا این اثر و نقدهای آن، از داغترین موضوعات بهحساب میآیند.
اگر شما نیز جزو طرفداران سری فیلمهای جیمز باند هستید، پس با ما همراه باشید تا امروز نقد فیلم زمانی برای مردن نیست را به شما ارائه دهیم و تمام نکات مهم آن را بررسی کنیم.
نقد فیلم زمانی برای مردن نیست
زمانی برای مردن نیست بالاخره پس از مدتها، منتشر شد. کسانی که در انتظار این فیلم بودند، تقریبا در حال ناامیدی به سر میبردند که ناگهان خبر انتشار این فیلم، پخش شد. اما امروز میخواهیم بررسی کنیم که آیا این فیلم در جلب نظر مخاطبان موفق بوده است یا خیر؟
در حقیقت زمانی برای مردن نیست، قرار بود که آخرین قسمت از سری فیلمهای جیمز باند با بازی «دنیل کریگ» باشد. این فیلم، یکی از پرهیاهوترین آثار سال پیش است.
همان طور که پیشتر نیز اشاره کردیم، طرفداران این فیلم به مدت بسیار طولانی در انتظار این فیلم بوده و دیگر از تماشای قسمتهای پیشین آن، خسته شده بودند.
در حالی طرفداران خسته، منتظر انتشار فیلم جدید جیمز باند بودند، ناگهان مسئله کرونا پیشآمد. در حقیقت، میتوان گفت که این فیلم با بدشانسی مواجه شد. بهدلیل همهگیری ویروس کووید 19، انتشار این فیلم نیز به زمانی دیرتر، موکول شد و طرفداران را بیش از پیش، ناامید کرد.
حالا پس از انتظار طولانی، این فیلم منتشر شده است و اینجا هستیم تا نقد فیلم زمانی برای مردن نیست را خدمت شما عزیزان ارائه دهیم.
حالا دیگر طرفداران جیمز باند، میتوانند «دنیل کریگ» را دوباره در یک فیلم تازه با کتوشلوار و اسلحه معروف خود ببینند که سخت مشغول مأموریتهای سخت و نجات دنیاست.
بیشتر بخوانید:
بهترین فیلم های مارول در سال 2021
در فیلم زمانی برای مردن نیست چه میگذرد؟
در این فیلم، جیمز باند یا همان «دنیل کریگ» دوباره به صحنهها بازمیگردد. البته باید گفت که از زمان فیلم قبلی تاکنون، وی وظیفه فعال خود را در M16 رها کرده است. او در فیلم بهصورت رسمی از نقش خود بهعنوان مأمور 007 دوستداشتنی، کنارهگیری کرده و بازنشسته شده است.
با این حال، زمانی که یکی از دوستان او به نام «فلیکس لیتر» با بازی «جفری رایت» با وی تماس میگیرد، او دوباره به بازی برمیگردد.
«لیتر» به او گزارش میدهد که دشمن بزرگ او «ارنست استاورو بلوفلد» که در حقیقت برادر ناتنی وی نیز است، امکان دارد درگیر دزدیدن سلاحی مرگبار از یکی از آزمایشگاههای M16 باشد.
همین خبر، جیمز باند را دوباره به بازی برمیگرداند. بهعلاوه او دوباره با شریک عشقی خود «مادلین سوان» با بازی فوقالعاده «لئا سیدو» باز میگردد. در این قسمت از نقد فیلم زمانی برای مردن نیست به دیگر بازیگران موجود در این فیلم میپردازیم.
در طول این راه نیز جیمز باند دوباره با همکاران و دوستان قدیمی خود کار میکند. از دوستان او نیز میتوان به رئیس M16 «ام» با بازی «رالف فینس»، منشی او «مانی پنی» با بازی «نائومی هریس»، متخصص نرمافزار «کیو» با بازی «بن ویشا» و همچنین تازهواردی به نام «نومی» با بازی «لاشانا لینچ» اشاره کرد که مأمور 007 جدید ماست.
اگر همچنان این نامها نیز برای جذب شما به این فیلم کافی نیست بگذارید در ادامه نقد No Time To Die دشمن این قسمت را به شما معرفی کنیم.
این دشمن، دشمنی جدید است که «لیوتسیفور سفین» نام دارد و «رامی ملک»، بازیگر شناختهشده، بهزیبایی نقش وی را ایفا میکند. «سفین» در حقیقت سلاح را دزدیده است و قصد دارد تا از آن برای اهداف شیطانی خود استفاده کند.
بیشتر بخوانید:
بهترین فیلم های ابرقهرمانی 2021
آیا No Time To Die اثری قوی است؟
بدون آنکه بخواهیم در نقد No Time To Die هیچ اغراقی کرده باشیم، میتوان گفت که این اثر یک اثر بسیار خوب و قوی است.
باید بگوییم که آخرین فیلم از این سری فیلمها، یکی از بهترین بازآفرینیهایی است که در طول چند دهه اخیر منتشر شده است. در ادامه نقد فیلم زمانی برای مردن نیست به بررسی تمام نقاط قوت آن میپردازیم.
این اثر در مقایسه با فیلمهای قبلی این مجموعه، دارای شخصیتپردازی بسیار بهتری بود. میتوان گفت که در این قسمت، داستان «کریگ» آنقدرها مد نظر نبود و تمرکز اصلی داستان بر روی شخصیت وی بود. داستان در واقع بعد جدیدی از شخصیت باند را به مخاطب نشان داد.
این بار، شخصیت «کریگ» همچنان شخصیتی زمینهای و اصلی بود، اما لحظههای نسبتا بیسروصداتری داشت. البته بگذارید در این قسمت نکتهای جالب را به شما بگوییم که شاید تاکنون نمیدانستید. باید گفت که تمام فیلمهای مجموعه جیمز باند کاملا به هم مرتبط هستند و داستانهای آنها به یکدیگر متصل است.
اول از همه، فیلم «کازینو رویال» را داشتیم. این فیلم دقیقا بهصورت مستقیم با فیلم دیگر این مجموعه که «ذرهای آرامش» نام داشت، مرتبط بود.
سپس نیز دقیقا به فیلم جنجالی «اسکای فال» از این مجموعه میرسیم که اتفاقات درون آن مستقیما بر روی شخصیتها تأثیر میگذارد.
سپس در سال 2015 میبینیم که فیلم «اسپکتر» نقشههای تازهای دارد که همین امسال به سرانجام میرسد و در واقع فیلم زمانی برای مردن نیست کنونی است.
پس پیش از آنکه بخواهیم در نقد فیلم زمانی برای مردن نیست زیادهروی کنیم، حداقل این نکته را از یاد نبرید که این فیلم، وظیفه خطیر پیوند زدن چندین خط داستانی را برعهده دارد و باید برای هرکدام پایانبندی مناسبی به وجود آورد.
بیشتر بخوانید:
بهترین فیلم های علمی تخیلی 2021
بررسی بازیگران فیلم زمانی برای مردن نیست
بازیگران این قسمت نیز همچون اکثر فیلمهای جیمز باند، فوقالعاده هستند. آنها همچنین شوخیهای بهجایی نیز در برخی صحنهها ارائه میدهند که مخاطبین را بهخوبی سرگرم کرده و آنها را سر ذوق میآورد. اما شاید در نقد No Time To Die مهمترین نکته، نقد شخصیت خود جیمز باند باشد.
همان طور که میدانید، در طول تاریخ، جیمز باندهای بسیاری در این سری فیلمها به ایفای نقش پرداختهاند. جدیدترین آنها «دنیل کریگ» است. باید گفت که «کریگ» جیمز باند موردعلاقه بسیاری از علاقهمندان به این مجموعه است. البته فیلمهای جدید جیمز باند نیز در محبوبیت این کاراکتر، بیتأثیر نبودهاند.
اما دلیل اصلی محبوبیت جیمز باند با بازی «دنیل کریگ»، خود این بازیکن است. منتقدان باور دارند که «کریگ» با این وجود که صفات اصلی کاراکتر جیمز باند را از بازیگران قبلی آن حفظ میکند، اما ویژگیهای جدید و جالب خود را نیز به آن اضافه میکند.
گفته میشود که این کاراکتر از مابقی جیمز باندها، بهنظر کاملتر میآید. همین نکته بر نقد فیلم زمانی برای مردن نیست تأثیرگذار بوده است و آن را به فیلمی مثبت در نگاه منتقدان تبدیل میکند. جیمز باند با بازی «دنیل کریگ» بخش بیشتری از شخصیت خود را نمایان میسازد.
حالا با وجود چنین شخصیت محبوبی، اینکه این فیلم جیمز باند را ببینیم و بدانیم که این آخرین قسمت از مجموعه بوده، بسیار تلخ است. البته این تنها حس بینندگان فیلم نیست؛ در قسمتی از فیلم به نقطهای میرسیم که خود شخصیت جیمز باند نیز میداند که این آخرین ماجراجویی اوست.
این نکته نیز به دلیل بازیهای بسیار خوب «دنیل کریگ» است که حس واقعی را به ما منتقل میکند. اما در حقیقت بازی تمام بازیکنان این فیلم خوب است و این نکتهای حائز اهمیت بوده که باید در نقد No Time To Die به آن اشاره کنیم.
در همین باره باید گفت که در هیچ کجا از فیلم احساس نمیشود که هیچ بازیکنی کم بگذارد یا تمام تلاش خود را نکند. در کل، فیلم زمانی برای مردن نیست از این نظر بسیار هوشمندانه عمل میکند.
برای مثال، باند در بیشتر فیلم، مأمور 007 نیست. چراکه این نقش پس از بازنشستگی او به «نومی» رسیده است. روش مدیریت چنین موضوعی که هنوز برای پایین کشیدن جیمز باند از نقش خود زود است نیز بسیار هوشمندانه بوده و تأثیر مثبتی بر نقد فیلم زمانی برای مردن نیست گذاشته است.
در واقع، فیلم بر یک جمله تأکید دارد: وقتی دست به کار شوید، دیگر مهم نیست که باند با شماره یا بدون شماره و اسم مخصوص خود باشد؛ مهم تنها کار و هدف است.
بیشتر بخوانید:
بررسی صحنههای اکشن زمانی برای مردن نیست
از آنجایی که جیمز باند پیش از هرچیز یک فیلم اکشن و هیجانی است، پس نحوه ساخت صحنههای اکشن آن نیز از مهمترین نکات در رابطه با آن هستند. در واقع، بیشتر محبوبیت این سری از فیلمها، بهعلت صحنههای اکشن بینقص و هیجانانگیز آنهاست که نفس را در سینه حبس میکند.
در نقد No Time To Die درباره صحنههای اکشن نیز باید گفت که بهخوبی ساخته شدهاند. صحنه فرار اول فیلم که در تریلرهای آن نیز نشان داده میشود، بهتنهایی صحنهای حائز اهمیت و خیرهکننده است.
در این صحنه فوقالعاده هیجانانگیز، افرادی را میبینیم که از درون ماشینهای در حال حرکت، تیراندازی کرده و یا خود را از پل به پایین پرت میکنند. همچنین میتوانیم شاهد مسابقات و فرار ماشینهایی در خیابانهای شلوغ نیز باشیم که نفس را در سینه حبس میکند.
باید گفت آنچه که بر نقد فیلم زمانی برای مردن نیست تأثیر بهسزایی داشته، آن است که بیشتر این صحنهها با دوربین ضبط شدهاند که اعتبار بسیار بیشتری به آنها میبخشد و آنها را هرچه بیشتر، باورپذیر میکند.
«دنیل کریگ» از جمله بازیکنان حرفهای برای بازی در چنین صحنههایی است. اگرچه که او در همین راه نیز متحمل جراحتهای بسیاری در طول این سالها شده است.
اما صحنههایی بسیار هیجانانگیز را بهتنهایی میسازد. چنین فیلمهایی هستند که نشان میدهند هنوز هم میتوان صحنههای اکشن فیزیکی را با استفاده از افراد واقعی و در مقابل دوربین، ضبط کرد.
طرح فیلم زمانی برای مردن نیست و کرونا
پلات این فیلم و در حقیقت طرح آن، موضوعی آشناست که هرکسی میتواند بهراحتی به آن دست پیدا کند. اما با توجه به شرایط امروزه، این طرح ممکن است حتی کمی زیادی نیز آشنا بهنظر آید.
اگر از این طرح اطلاعی ندارید، در ادامه نقد No Time To Die تکراتو، شما را با آن آشنا میکنیم. شاید باورتان نشود اما موضوع اصلی این فیلم نیز حول یک ماده بیماریزاست که میتواند مردمی را که از نظر ژنتیکی با هم پیوند دارند، بیمار کند.
همه میدانیم که این فیلم پیش از همهگیری کرونا ساخته شده است اما همان طور که در نقد فیلم میخوانید، طرح فیلم و شرایط کنونی جامعه کاملا با هم مرتبط هستند.
با وجود این، هرگز بهنظر نمیآید که این فیلم در پی ابلاغ پیام و یا طرز فکری سیاسی باشد و از نظر بیشتر منتقدین، شباهت طرح فیلم و شرایط حال، تنها یک تصادف است.
بیشتر بخوانید:
ضعفهای نسبی این فیلم
همان طور که تا به اینجا بررسی کردیم، زمانی برای مردن نیست یک اثر بسیار خوب است. اما با این وجود، برخی عناصر فیلم هستند که شاید خوب باشند اما آنقدرها عالی نیستند و میتوانستند بهتر از اینها عمل کنند.
برای مثال، «رامی ملک» بهعنوان یک کاراکتر منفی بسیار خوب در داستان ظاهر شده است. او ظاهری عجیبوغریب و هویتی بسیار متفاوت دارد. شخصیت وی زمانی جالبتر نیز میشود که میفهمید او رابطهای مستقیم با «مادلین» نیز دارد.
اما در عین حال، من هرگز نمیتوانم او را در کنار دیگر دشمنان جیمز باند همچون «لو شیف» از «کازینو رویال» با بازی «مدز میکلسن» و یا «رآئول سیلوا» از «اسکای فال» قرار دهم.
اگرچه که شاید سلیقه شخصی من در این قضیه بسیار دخیل است اما شاید نظر بسیاری از افراد دیگر در رابطه با این نقش، همچون من باشد.
از نظر من، همان طور که در نقد فیلم در مقاله امروز نیز اشاره کردم، این اثر پایانبندی بسیار خوبی برای مجموعه فیلمهای جیمز باندی است که تاکنون دیدهام. بیشتر نیز بهدلیل آنکه آثار قبلی در حقیقت یا متوسط بودند و یا بد؛ اما این اثر، کاملا شما را راضی میکند.
زمانی برای مردن نیست به طرفداران جیمز باند، هرآنچه که از آن انتظار دارند را ارائه میدهد. در پاسخ به این سوال که آیا این فیلم نقاط ضعف دارد نیز باید گفت که بله، این فیلم نیز مانند تمام آثار سینمایی دیگر، ضعفهایی دارد اما مخاطبان نیز قطعا توقع ندارند که در این فیلم، هنرهای سینمایی عمیق را مشاهده کنند.
عمده مخاطبان تنها میخواهند کاراکتر مورد علاقه خود را مجهز به المانهای فراواقعی، در مأموریتهای پرخطر ببینند. اما با ما همراه باشید تا در آخرین قسمت از نقد No Time To Die دیگر وجههای تمایز این قسمت از سری فیلمهای جیمز باند را بررسی کنیم.
بیشتر بخوانید:
وجه تمایز زمانی برای مردن نیست با دیگر فیلمهای جیمز باند
فیلمنامه No Time To Die را «نیل پوروس»، «رابرت وید» و «فیبی والر بریج» نوشتهاند. آنها با نوشته فوقالعاده خود، احساسات مختلفی همچون: ترحم، غم و حتی طنز را در این فیلم به تصویر کشیدهاند. آنچه بیشتر منتقدین در نقد فیلم به آن اشاره کردهاند، طنز جالب یکی از صحنههای آن است.
در این صحنه، باند در حالی که جدی است و در موقعیتی حساس، «ام» را «عزیزم» صدا میزند که بهنظر برخی از مخاطبین، طنز جالبی بهنظر آمد. در این فیلم همچنین احساسات دیگری همچون شکستهای عاطفی، وحشت و حتی یک دسته از اقدامات قدیمی نیز دیده میشوند.
این فیلم همچنین همان طور که پیشتر نیز اشاره کردیم، یک جیمز باند احساساتی، زندوست و جیمز باندی که از نشان دادن احساسات خود هیچ ابایی ندارد را نشان میدهد. جیمز باند زمانی برای مردن نیست، بسیار نرم و احساساتی است.
مقدمه رویایی و حیرتانگیز فیلم نشان از ترومای وحشتناک کودکی دکتر «مادلین سوان» میدهد که همان کاراکتری بود که در فیلم قبلی جیمز باند از تجربه احساسی خود با جیمز، لذت میبرد.
اما خب در ادامه، رفتاری خشونتآمیز، تمام این احساسات را نابود میکند. در همین نقاط است که باند صحنههایی دیدنی را برای مخاطبان پدید میآورد. درست مانند صحنه پریدن از روی پل.
در مجموع، میتوان گفت که نوع بازی «کریگ» در این فیلم و داستانی که بهخوبی با داستانهای گذشته آن گره خوردهاند، موجب تمایز این فیلم از دیگر فیلمهای این مجموعه میشود.
بیشتر بخوانید:
بهترین فیلم و سریال های دیزنی پلاس 2021
بهترین فیلم و سریال های جنایی 2021
جمعبندی
این نقد فیلم از نقدهای جنجالی این روزها بود که در مقاله امروز به آن پرداختیم و مهمترین نکات در رابطه با این فیلم را برای شما بررسی کردیم.
زمانی برای مردن نیست (No Time To Die) آخرین فیلم مجموعه فیلمهای جیمز باند تاکنون است. این فیلم پس از انتظار بسیار، سرانجام حالا منتشر شده و استقبال بینظیری را بههمراه داشته است.
از نکات جالب این فیلم، میتوان به شباهت طرح آن با شرایط کنونی دنیا اشاره کرد. در این فیلم، نوعی سلاح بیماریزا وجود دارد که میتواند تمام مردم را بیمار کند.
درست مانند بیماری کرونا که اکنون تمام جهان را درگیر کرده است. البته این فیلم پیش از دوران کرونا ساخته شده است و همین، موضوع را جالبتر میکند. ما امروز این فیلم فوقالعاده را بههمراه تمام جزئیات آن بررسی کردیم.
بیشتر بخوانید:
- بهترین فیلم و سریال های IMDb در سال 2021
- بهترین فیلم و سریال های تینیجری
- فصل سوم سریال عثمان (Kuruluş: Osman) ؛ تاریخ پخش، داستان و بازیگران
- فصل هفتم سریال خانه پوشالی (House of Cards) ؛ تاریخ پخش، داستان و بازیگران
- فصل چهارم سریال پنت هاوس (Penthouse) ؛ تاریخ پخش و سایر جزئیات
- زمان پخش فصل دوم گامبی وزیر (The Queen’s Gambit) ؛ داستان و بازیگران
.
منابع: unfspinnaker.com , theguardian.com
نظر شما در خصوص نقد فیلم چیست؟ نظرات خود را در بخش کامنت ها با تکراتو در میان بگذارید.
اصلا نقد خوبی نبود
فیلم خیلی ضعیفی است که به ضرب و زور موسیقی هانس زیمر هم به دل نمینشیند.
هم فیلم خوب شروع میشود و تا آخر فصل ایتالیا جذابیت دارد. سکانس افتتاحیه با تعلیق فراوان و استفاده از ماسک هجوآلود قاتل (بعدا میفهمیم همان سافین است) انتظار خوبی برای پیگیری ادامه فیلم ایجاد میکند؛ فرود پس از فصل ایتالیا ولی چنان شعلهی دلهره در فیلم را خاموش میکند که دیگر نویسندهها و کارگردان نتوانستهاند حرارتش را بازسازی کنند.
جدیدترین نسخهی «جیمز باند» که آخرین حضور دنیل کریگ در این نقش است، بیش از «جانی اینگلیش» به نسخهای هجوآلود از شمایل جیمز باند و مؤلفههای فیلمهای قبلی این مجموعه تبدیل شده است. «زمانی برای مردن نیست» در اصل یک پارودی ناخواسته است که از فرط ضعف در پلات، ضعف شخصیتپردازی و کلیشهشکنیهای بیظرافت و “ضد جیمز باند” به یک پایانبندی نازل و بیارزش برای جیمز باند دنیل کریگ تبدیل شده است. بگذریم که خود دنیل کریگ هم با موهای بور، ترکیب لب و دهان بچگانه، توده بدنی تپلتر از دیگران و رفتارهای جوانپسندانهتر از الگوی شخصیتی جیمز باند، از ابتدا انتخاب مناسبی برای این نقش نبود و اصلا نمیتواند شمایل مردانهی قهرمانهای بزن بهادر کلاسیک همچون هریسون فورد یا کلینت ایستوود را تداعی کند. (از این جهت مقایسه میکنم که کاراکتر جیمز باند یادآور پروتاگونیستهای مردانه و کاریزماتیک کلاسیک است.)
«زمانی برای مردن نیست» طولانیترین فیلم جیمز باند است بدون اینکه پلات قابل قبولی داشته باشد. تایمهای طولانی صرف اطلاعات دادن به مخاطب میکند بدون اینکه مخاطب اطلاعات مورد نیاز را به اندازه کافی دریافت کند! «کازینو رویال» گرچه پایان ضعیفی داشت و میزان جدی گرفتن داستانش توسط آدمهای فیلم غیر قابل باور بود ولی لااقل چفت و بست داستانی مناسب داشت و به اندازه کافی بر داستانکها و شخصیتهایش توقف میکرد. «لو شیفر» در آن فیلم کجا و «سافین» در این فیلم کجا! تفاوت «کازینو رویال» به عنوان بهترین فیلم جیمز باند دنیل کریگ (که همان هم فیلمی متوسط بود) با «زمانی برای مردن نیست» را میتوانیم در تفاوت بین بدمنهایشان خلاصه کنیم:
لو شیفر با آن چشمان خونآلود و مدس میکلسونی که از پرسوناژ معمولش به عنوان یک مرد میانسال کارمندطور آشناییزدایی میکرد، چنان بدمن جذابی بود که از شمایل نگاشته شدهاش در فیلمنامه به شدت جلو میزد و خیلی فراتر از یک تأمینکنندهی مالی تروریسم به نظر میرسید. اما سافین رفتارش غیر منطقی است و در قیاس با پیشداستان خفیفش سادهلوحانه جلوه میکند. یک شرور خودخواه که میخواهد عقدههای کودکیاش را با خلق فاجعه در کل دنیا جبران کند؛ کلیشهایترین و پیشپاافتادهترین تصویر از یک بدمن خطرناک. انتخاب بازیگرش هم فاجعه است. رامی مالک را از «آقای روبات» کش رفته که گرچه چشمان هوشمند و مرموزش به یک هکر باهوش میخورد ولی اولا کاریزمای لازم برای یک شرور خطرناک در مقیاس جهانی را ندارد و ثانیا کلیت چهرهاش بچهسالتر از این حرفاست و اگر نیک بنگریم، اندک معصومیتی را نیز در پس میمیک صورتش میبینیم. حالا هر چه قدر هم آقای گریمور بخواهد با گذاشتن چاله چوله بر صورت مالک، از شمایل او بچهزدایی کند! کاراکتر بلوفلد باز اندکی ظرافت دارد و با دیالوگهای بیربط و پیچیدهنمایانه ما را به یاد هانیبال لکتر میاندازد. همان حضور کوتاه کریستوف والتز در «زمانی برای مردن نیست»، سطح فیلم را بالاتر آورده است.
یک پتانسیل هدر رفته در فیلم هم پالوما با بازی آنا دِ آرماس است که لحظات اندک حضورش در کوبا با تدارک کتوشلوار برای باند و ایستادنش در بار، یادآور اوا گرین در «کازینو رویال» است. د آرماس بهتر از لئا سیدو میتوانست یک باند گرل جدید را در این فیلم برای ما خلق کند ولی ناگهان در فیلم رها میشود و اینتراکشن زیادی هم با جیمز باند ایجاد نمیکند.
جیمز باند بیبند و بار ما هم یک دفعه در «زمانی برای مردن نیست» مرد خانواده میشود و برای زن و بچهاش حاضر است خودش را به کشتن دهد! باز دم «کازینو رویال» گرم که با چکاندن پیچیدگی بر شربت اغواکنندهی فمفتالش، عشق دنیل کریگ به اوا گرین را برایمان میساخت و آن ملودرامبازیهای ته فیلم را اندکی قابل تحمل میکرد. اینجا که آقای نویسنده از قبل تعیین کرده که جیمز باند باید بمیرد و بعد آمده برایش علتتراشی میکند و حواسش هم نبوده که خب لااقل تلاشی از باند برای رهایی در انتهای فیلم بگذارد که حالا شاید فرجی شد و پادزهری چیزی برای آن نانو روباتهای تخیلی پیدا شد.
گفتم نانو روبات و با خودم گفتم خدا پدر رئالیسم را بیامرزد! این ماده خطرناک دیگر چه سمی است؟ نکند آقای فوکوناگا گوشه چشمی هم به فیلمهای آخرالزمانی داشته؟ بیشتر شبیه ماتریکس است. به یاد بیاورید آن ویروس کشنده در فیلم «ماموریت غیر ممکن ۲» را که چه قدر قابل باور و اینجهانی بود. خوب است حالا که صحبت از ماموریت غیرممکن شد، ایتان هانت و اکشنهایش را هم به یاد بیاوریم که بیآنکه سوپرمنبازی در بیاورد، به شدت جذاب و دستنیافتنی عمل میکرد؛ راه رفتنی حساس بر تیغهی باریک رئالیته. اینجا اما یا رائول سیلوای «اسکایفال» بهسان هیولاهای گیرمو دلتورو باید خندهمان را دربیاورد و یا نانو روبات تخیلی بهسان فیلمهای جیمز کامرون. پلات هم از قصد جایی به کوبا میرود و جای دیگر به جنگل و اقلیم سرسبز. مکانها بینیاز دراماتیک انتخاب میشوند و فقط قرار است نماهای فیلم را پر تنوع کنند.
اوجش ئاون جایی بود انا دی ارماس وارد میشه
کاش برا سری های بعدی هم باشه